سایر منابع:
سایر خبرها
آذری: در مناقشه با سعودی ها تابع تصمیم مقامات ورزش هستیم
فدراسیون صحبت کردم. ظاهرا فدراسیون فوتبال نامه ای به کنفدراسیون فوتبال آسیا ارسال کرده و خواستار این شده تا چند روز بیشتر به فوتبال ایران فرجه بدهند. در این نامه قید شده ایران درگیر مراسم عید نوروز است و باید زمان بیشتری برای تصمیم گیری داده شود. وی افزود: باشگاه ذوب آهن در این ماجرا تابع تصمیم مقامات عالی رتبه ورزش کشور است. هر تصمیمی در این باره بگیرند، ما می پذیریم و اجرا می کنیم ...
ماجرای جوش آمدن خون خاتمی از یک اردوی مختلط!
دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. به اسم کار فرهنگی فقط کار سیاسی می کردند حتی نهادی درست کرده بودند تحت عنوان “مجامع کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاهها” که جالب بود آن هم کار سیاسی می کرد. برای اینکه این فضا بشکند و این معضل حل شود، کاری که انجام شد و مدنظر قرار گرفت، اصل تقسیم کار بود. هر کسی مبتنی بر شرح وظایف خودش فعالیتش را در دانشگاه انجام دهد. ...
جمله فلسفی دروازه بان تیم ملی اسپانیا درباره داعش و هم تیمی اش!
لغو این بازی گرفته شد اما بعد دوباره مشخض شد که این مسابقه سه شنبه شب برگزار خواهد شد. اما با این تفاوت که حملات تروریستی باعث شده تا این بازی به جای بروکسل در کشور پرتغال برگزار شود. در جریان این اتفاقات داوید دخیا دروازه بان باشگاه منچستر یونایتد و تیم ملی اسپانیا با اظهار نظری طنز گونه از مسلمانان دفاع کرده است. او گفته است : سرزنش کردن همه مسلمان ها به خاطر داعش مثل سرزنش کردن همه بلژیکی ها به خاطر فلینی است! مروان فلینی بلژیکی هم تیمی دخیا در مچستر است و دروازه بان شیاطین سرخ در این اظهار نظر شوخی جالبی با هم تیمی خودش هم انجام داده است. منبع: خبرآنلاین ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
خوشبینی مظلومی با جوان های درخشان استقلال
استقلال در آغازین روزهای سال نو راهی سوئد شد تا در دیداری تدارکاتی مقابل هاماربی به میدان برود، جدالی که سرمربی استقلال از آن به عنوان یک تجربه بزرگ نام برد. به گزارش "ورزش سه"، صدرنشین لیگ برتر ایران با سرو صدای فراوان راهی سوئد شد تا مقابل هاماربی به میدان برود. اتفاقی که به سوژه اصلی رسانه های ورزشی این کشور بدل شد و خبرنگاران به محض دیدن مسئولان استقلال پیرامون مخالفت های اولیه ...
آثار هنری دانشجویان در اینستاگرام طلایی +عکس
به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ مرتضی طلایی رویکرد جدید شهرداری برای زیبا سازی سطح شهر را اتفاق خوشایندی تلقی کرده است. وی در پست اینستاگرام خود نوشت: سلام در روزهای گذشته و از طرق مختلف نظرِ مثبتِ تعدادی از شهروندان راجع به آثار هنری خلق شده نوروزی در شهر توسط هنرمندان عزیز به ویژه دانشجویان خوش ذوق هنر را دریافت کرده بودم .امروز در حاشیه بوستان ملت ...
با اینکه پرسپولیسی بودم اما شروع فوتبالم در تیم استقلال بود / از رفاقت پشیمان نیستم اما از آمدن به ...
. 450 هزار تومان قرارداد بستم برای دو سال. این مبلغ به صورت قسطی به ما داده شد. یک باشگاه همان موقع به من 5 میلیون می داد که می توانستم با آن در نازی آباد خانه بخرم. اما همه فوتبالم را مدیون پرسپولیس و هوادارانش هستم. دعای مادرم و لطف خدا خیلی به من کمک کرد تا بتوانم جایگاهی برای خودم در این فوتبال دست و پا کنم. استیلی درباره پروین گفت: ایشان شخصیت منحصر به فردی داشت. من به عنوان بازیکن ...
پیشنهاد چینی ها به زلاتان چند میلیون یورو است؟
به گزارش بولتن نیوز و به نقل از گلوبوی برزیل، زلاتان ابراهیموویچ 32 ساله در تیم های مطرحی چون میلان، یوونتوس، بارسلونا، اینتر و پاری سن ژرمن بازی کرده است و اکنون در سال های پایانی فعالیت فوتبالی خود به سر می برد. او چندی پیش اعلام کرد این فصل به احتمال زیاد آخرین فصل حضور او در پاریس است و همین اظهارنظر باعث شد تا خیلی از تیم ها به جذب این بازیکن علاقه مند شوند. تیم های سوپرلیگ چین که ...
جریان دیدار سران شیعه و سنی مخالف صدام با او ساعاتی پس از دستگیری اش/ سؤال از صدام درباره دلیل کشتن شهید ...
این ها بجنگم؟ یعنی کسرشأن خود و مسخره می دانست. درحالیکه بقیه را دعوت و تحریک به جنگ و مرگ می کرد، ولی خودش را مجبور نمی دید که بجنگد و معتقد بود کاری که کرده درست است. *برمر با او صحبتی نکرد؟ -نه. حتی یک کلمه هم نه. *صدام ترسیده بود؟ -وقتی بیرون آمدیم ترسید. گفت می خواهد با آقای چلبی و دکتر پاچه چی صحبت کند. ایستادم، صدام آمد و گفت: یعنی ...
انضباط تیمی، مهمترین دستاورد حضور قلعه نویی در تراکتورسازی
تبریز- ایرنا- نظم و انضباط تیمی و پرهیز از هرگونه مسائل حاشیه ای، مهمترین و به نوعی بزرگترین دستاورد حضور چهار ماهه امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی در راس این تیم پرطرفدار تبریزی است. به گزارش ایرنا، تیم تراکتورسازی تبریز که فصل جاری لیگ برتر را با تونی الیویرا، پرتغالی محبوب و مجموعه ای از بازیکنان سرباز و مشهور آغاز کرد، آنگونه که انتظار می رفت نتوانست نتایج ...
مروری بر ویندوز 10
به گزارش 9صبح به نقل از دیجی فارسی ، این ورژن در 29 جولای سال 2015 در هفت نسخه منتشر شد، که در زیر می توانید نکات بیشتری را در این مورد بخوانید و همچنین این نکات به شما در مورد نظرات نهایی در مورد تمامی جوانب این سیستم عامل جدید، مطالبی را عنوان می کند. توجه داشته باشید که یک مرور کاملاً متفاوت و متمایز از ویندوز 10 موبایل وجود دارد که ما اخیراً بررسی کامل و جامعی را در مورد آن داشته ایم. ...
صندلی داغ طرفداری: میلاد گودرزی؛ یک ایتالیایی قابل اعتماد و بامعرفت
طرفداری- میلاد گودرزی هشتمین مهمان از سری دوم صندلی داغ طرفداری در بهار، در عید و روز هشتم سال 1395 خواهد بود. میلاد از همان روز اول با طرفداری بوده و بعد از چند وقفه کوتاه، مدت هاست که حضور ثابت و مستمر و چشمگیری در سایت دارد. خود من چند بار به حضور فعالش شک کردم. یعنی برای من سوال بود که چطور یک نفر می تواند همزمان، تمامی جداول سایت را به روز کند، خبر ترجمه کند و ویدیو ضبط و ادیت کند ...
چگونه به المپیک ریو 2016 برویم؟
این گستردگی نباشد؛ اما باید به فلسفه و چرایی این نوع تشکیلات توجه و آن را درک کرد. این تشکیلات براساس تشکیلات ورزشی اروپایی از پایین به بالا طراحی شده است. در مطالعه سیستم تشکیلاتی حاکم بر ورزش، توقعات مورد نیاز مورد بررسی قرار گرفت. 1- گسترش ورزش در ایران به عنوان وظیفه دولت حسب قانون اساسی 2- حضور موفق در میادین ورزشی بین المللی و قهرمانی ورزشکاران ...
آنری: رونی نمی تواند در پست های مختلفی برای تیم ملی بازی کند
. در این دیدار وین رونی کاپیتان شیاطین سرخ به دلیل مصدومیت به میدان نرفت. مهاجم سابق آرسنال و بارسلونا به نشریه سان گفت: به گذشته بازگردید، رونی می توانست در هر نقطه از زمین بازی کند، حرکات و انرژی او باور نکردنی بود، یک دقیقه او را در محوطه جریمه خودی می دیدید و بلافاصله در یک ضد حمله به محوطه جریمه حریف می رفت. اما در حال حاضر او از لحاظ جسمانی دچار افت ...
نقش جنبش دانشجویی در تحقق اقتصاد مقاومتی-بخش دوم
.... یک تجربه خوب در این عرصه: معاونت جهاد علمی بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد،با راه اندازی مرکزی تحت عنوان مرکز تحقیقات شهید نظم بجنوردی به دنبال تحقق همین هدف متعالی است.مسئولین این تشکل ابراز می کنند که تشکیل این مرکز کمک بسیاری را به دانشجویان فنی و مهندسی مرتبط به آن کرده است.هر چند بعد مطالبه گری در این فضا همچنان به نتایج ایده آل نرسیده،اما برای شروع اقدام و الگوی مناسبی ...
فعالان فرهنگی مازندران در شناساندن شهدا به نسل بعدی ضعیف عمل کرده اند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بصیرنیوز ، چند سالی است که کاروان هایی به اسم راهیان نور تشکیل شده است و این کاروان ها به سوی مناطق عملیاتی که در آنجا خون های پاکی ریخته شده اند رهسپارند. مقام معظم رهبری از سفر راهیان نور به نیکی یاد می کنند و می فرمایند این سنت بسیار ستودنی و حرکت با برکت که در قالب کاروان های راهیان نور آغاز شده، باید همچنان ادامه یابد . زمانی ...
بازیگر افسانه ای سینمای هند درگذشت +تصاویر
.... جذابیت پران که چشمان تهدیدآمیزش، او را ترسناک ترین ضدقهرمان سینمای هند کرده بود، تماشاگران را مجذوب زنجیر کرد، فیلمی که کمک کرد آمیتاب باچان جوان یکی از بزرگ ترین ستاره های هند شود. ظاهرا پران خودش باچان را برای بازی در زنجیر پیشنهاد کرده بود و آن ها بعدها در ده ها فیلم دیگر همبازی شدند. باچان در توئیتر از او به عنوان یک جنتلمن و بهترین همکار یاد کرد و نوشت: یکی دیگر از ستون های صنعت فیلمسازی فرو ریخت. ...
بارسلونا خواهان به خدمت گرفتن ستاره چلسی
، آنها می خواهند با به خدمت گرفتن یک دروازه بان جوان، دروازه شان را برای چند سال آینده بیمه کنند. کورتوا که مورد توجه رئال مادرید قرار دارد هم بعد از فصل نه چندان خوبی که با چلسی سپری کرده، بی میل نیست که استمفوردبریج را ترک کند. او دو سال قبل هم از بارسلونا پیشنهاد داشت اما در آن زمان ژوزه مورینیو مانع انتقال او به نوکمپ شد. با توجه به اخراج مورینیو و تحولات روی نیمکت چلسی در تابستان آینده، شاید این انتقال این بار رنگ واقعیت به خود بگیرد. ...
چرا حرفه نمدمالی همچنان در مازندران پویا است؟
تهیه گزارش هر چند کوتاه در این ارتباط نیز جای کار دارد. نمدمالی در بیشتر نقاط استان فعالان خاص خودش را دارد، افرادی که این حرفه را از بزرگ ترها به ارث می برند و به اصطلاح امروزی این صنعت سینه به سینه به نسل آینده منتقل می شود. در نمایشگاه صنایع دستی ساری با علی قربانی از شهرستان بهشهر هم کلام شدیم، وی با اعلام اینکه از 10 سالگی اقدام به آموزش نمدمالی کردم، بیان کرد: 37 سال است ...
علاقه تیبو کورتوا برای رفتن به بارسلونا
... جذب دروازه بان برای بارسلونا یک مسئله حیاتی است، چرا که براوو پا به سن گذاشته است و انریکه هم نمی تواند روی آینده مارک-آندره تر اشتگن حسابی باز کند. این دروازه بان آلمانی بارها از نیمکت نشینی خود ابراز نارضایتی کرده است و احتمال دارد در تابستان نیوکمپ را ترک کند. البته تیبو کورتوا در لیست خرید باشگاه رئال مادرید هم قرار دارد، و کهکشانی ها به شدت در پی جذب یک سنگربان مطمئن می گردند ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
آنچه شاه عباس در زمان خود بر اساس برخی روایات به عنوان مقبره برای پرنده محبوب شکاری خود بر فراز کوه کرکس مشرف به شهر تاریخی نطنز ساخته است، و به نام گنبد باز تا امروز پابرجا مانده است، مهجوریت مزار شاه عباس کبیر را هر چه بشتر نمایان می کند. شاهی که پرندگان محبوبش مقبره دارند و خودش بی مقبره است. پی نوشت ها 1- پیترو دلاواله، سفرنامه، ترجمهٔ شعاع الدین شفاع، ص 180. ...
مروری بر روز های سخت ایکر کاسیاس / حتی یک لغزش کوچک شاید یورو را از سن ایکر بگیرد
احسان خراسانی - خبرگزاری خبر آنلاین؛ شاید زمانی که چند روز بیشتر از جدایی ایکر کاسیاس از رئال نمی گذشت، خیلی سخت می توانستیم کسی را پیدا کنیم که راضی و خوشحال از این جدایی باشد. اگر هم کسی پیدا می شد بدون شک از روی یک حس تعریف نشده بابت رفتن کاسیاس خوشحال بود. چون ایکر کسی بود که خیلی سخت می شد از او بدت بیاید. از جانلوئیجی بوفون و ژاوی دو اسطوره فوتبال دنیا گرفته تا ویسنته دل بوسکه سرمربی کنونی ...
"برجام 2" اسم رمز باج خواهی از نظام است/ از نتایج انتخابات مجلس تهران تلقی توان تغییر در حاکمیت را کرده ...
نئولیبرال مقداری به محاق رفت ولی بعد از چند سال با تجدید سازمان و با یک گفتمان، گفتار و تابلوی تازه ای فعال شد و امروز میبینیم که به صورت جدی به عرصه اول سیاسی کشور بازگشته است. البته نمی خواهم بگویم که رئیس جمهور در این موضع هست، بلکه در مورد تغییر آرایش سیاسی کشور صحبت می کنم. *به دنبال گروگانگیری از دولت و حضور در فرآیند قدرت هستند زرشناس با تاکید بر این که" بدنه جریان نئولیبرال ...
چاووشی: ماجرای عشقی خاصی نداشتم / همکاری ام با فصل دوم شهرزاد قطعی نیست
رضا (احمدوند) یک استودیو خانگی و خیلی خیلی کوچک درست کنیم. سقفش را با چوب و برزنت ساختیم که باران روی سرمان نریزد و یکی هم مسوول این بود که برود آب هایی که روی سقف جمع شده بود را خالی کند و خلاصه داستان هایی داشت برای خودش که یادم بیاید می گویم. باز هم رفتیم دنبال مجوز و باز هم به در بسته خوردیم. پیش احمدوند که می رفتم گاهی اوقات محسن یگانه هم می آمد آنجا کار ضبط می کرد. اما در واقع ورود و خروج ...
استیو جابز؛ آقای خاص دنیای تکنولوژی
عنوان رییس هیات مدیره، باقی ماند. NeXT جابز برای رقابت با اپل، شرکت کامپیوتری نکست (NeXT) را به کمک تعدادی از کارشناسان سابق اپل تاسیس کرد. هیات مدیره ی اپل که این موضوع را برای شرکت شان خطرناک دیدند، استیو جابز را به طور کامل از اپل اخراج کردند. در سال 1988، شرکت نکست اولین کامپیوتر خودش را با نام NeXT Cube و با قیمت ده هزار دلار معرفی کرد. این قیمت کاملا فراتر از ...
رونالدینیو به لیگ MLS یا سوپر لیگ چین می رود
به گزارش بخش بین المللی ورزش 11، رونالدینیو دو پیشنهاد از لیگ MLS آمریکا و سوپر لیگ چین دارد و با برادر و روبرتو آسیس مدیر برنامه هایش در حال مشورت است. این بازیکن 36 ساله دو قهرمانی در لالیگا و یک قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا به همراه بارسلونا کسب کرده است و در حال حاضر هم بدون باشگاه است چرا که قرار داد او با فلومیننزه برزیل تنها برای چند دیدار بود. روبرتو آسیس مدیر ...
زندگی شخصی خواننده محبوب پاپ/عکس
، خانواده دوست و البته گاهی اوقات هم عصبانی هستند. هر چند نقطه جوششان خیلی بالاست. **دلایل جالبی برای انتخاب اسم آلبوم داشتی و انصافا اسم بسیار جالبی را هم انتخاب کردی. آیا از ابتدا همین عنوان را برای نهمین آلبومت در نظر گرفته بودی؟ نه؛ ما خیلی فکر کردیم نام مناسب را از میان ترانه های آلبوممان انتخاب کنیم. اتفاقا اسم های خوبی هم کاندیدا شدند ولی چندان به قطعیت نرسیدیم. تا اینکه ...
برخی نمایندگان مجلس نهم چوب فسادستیزی خود را خوردند
برخی از چهره های شاخص مبارزه با مفاسد در مجلس نهم به مجلس دهم راه نیافتند. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ "سعید مرتضوی" در آبادان پیروز انتخابات شد! این اظهارات صریح و کنایه آمیز نماینده بازمانده آبادان از مجلس دهم است. وی گلایه های زیادی از نامزدهای حوزه انتخاببه خود در جریان انتخابات مجلس دهم دارد و به صراحت می گوید؛ برخی نامزدهای حوزه انتخابیه آبادان افکار عمومی را به دلیل پیگیر ...
از لغو سفر اروپایی روحانی تا آماده سازی تهران برای اجلاس گاز
به گزارش خبرنگار دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ، مهم ترین اخبار دولت در آبان ماه سال 94 به رح زیر است؛ گلایه جوانفکر از صدور حکم منع تعقیب جهانگیری/ تعجب آور است که پرونده ای با این سرعت به فرجام برسد مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور سابق از صدور حکم منع تعقیب اسحاق جهانگیری معاون اول دولت یازدهم در پرونده شکایت احمدی نژاد از وی ابراز تاسف کرد. سیل عظیم عزل ها پس ...
ملاحظات در تجهیز کتابخانه های کشور - از همه ناشران کتاب می خریم
مناسب نیست. ما باید همه اعضا، شرایط بومی، شرایط زبانی و مذهبی و دیگر عناصر اجتماعی را برای فرستادن کتاب در نظر بگیریم. * یعنی نوعی از بازاریابی یا به عبارتی بازارسنجی! بله. به عنوان مثال یکی از کتابخانه های ما در مکانی قرار گرفته بود که بیشتر مراجعه کنندگانش زنان خانه دار بودند و قفسه های کتابخانه، پر از کتاب های فلسفه پست مدرن بود. بله بسیار خوب است که یک کتابخانه مملو از ...