سایر منابع:
سایر خبرها
هربخش رشته اطلاق می شود و مصراع پایانی هر رشته را بند می نامند، ضمن اینکه تمامی بندها هم قافیه هستند. مسمط از لحاظ ساختمان به قصیده است. مثال: مسمط زیر از منوچهری خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بین که برآن شاخ رزان است گویی به مثل پیرهن رنگرزن است دهقان به تعجّب سر اتگشت گزان است کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار می بینیم که واژه گلنار با بقیه قافیه ها فرق دارد. ...
...> مثل آن وقت که جدّ و پدرش را بردند به شفاعت نظری داشت ولیکن با شرط صوفیان جمله ی شرط و اگرش را بردند برگ ریزان طرب بود که بر گوش خزان خبر جرأت نقاش ترش را بردند حیف از آن فکر بلندی که لحد جایش شد مرد طرّاح زیارات، سرش را بردند زینبی داشت اگر، امر به معجر می کرد چون مقامات خُذینی جگرش را بردند نفس آخر او نیمه برون آمده بود ...
است به شرطی که به خدا بیشتر نزدیک شوید. فال حافظ متولدین مهر خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند زنهار کاسه سر ما پرشراب کن تعبیر فال حافظ: فال حافظ امروز شما این تفسیر را دارد که بیشتر از این به مال و ثروتی که داری تکیه نکن و به آن مغرور نشو چون مال مثل خورشید از ...
...> با سکوت پاکِ غمناکش. سازِ او باران، سرودش باد. جامه اش شولای عریانی ست. ورجز، اینش جامه ای باید. بافته بس شعله ی زرتار پودش باد. گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد. باغبان و رهگذران نیست. باغ نومیدان چشم در راه بهاری نیست گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد، ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛ باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ...
یدم لقمان / می کرد تمام دردها را درمان / گفتم که چه دردیست ندارد درمان / آهی بکشید و گفت هجران هجران ؛ درد هجران در ادبیات یک تویی را تولید می کند که این تو در تمام ادبیات ها و موسیقی جهان موج می زند. با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است / در خزان گر برود رونق بستان تو مرو / هست طومار دل من به درازای ابد / برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو / گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت / که ز صد بهتر ...
روی بند از چهره گل برداشت و گیسوی سنبل را چنگ زد و تکمه قبای غنچه گل را باز کرد. * در همه جا بلبل عاشق در حال گریه و زاری است فقط در این میانه باد صباست که با ناز زندگی می کند. * عشق از آن رنگ و رخ گل به دلم خون انداخت و دلم را خون کرد و گلشن به خارم مبتلا کرد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید. 2- عاشق کسی یا چیزی شدی که برای شما ناراحتی و درد فراوان ...
، نهاد آدمی درخشندگی گوهر خویش را از دست می دهد و دل، رنگ و بو و سرشت گِل می گیرد. شما برپا دارندگان این گردهمایی که کوشش ارجمندتان پوشیده نیست، همت خویش را بر آن بگمارید که نماز را به درستی بشناسانید. این از هر بخشنامه و دستور و فرمانی کارسازتر است. دلها با جویایی معنویت سرشته شده اند، شما این راه راست، این داروی معجزه گر، و این پنجره ی دلگشا را به آنان نشان دهید. این است آنچه نماز را ...