سایر منابع:
سایر خبرها
قربانی دعوای زناشویی شدم
مراجعه و ادعا کرد همسرش به شیشه اعتیاد دارد و دچار توهم می شود. او از مدیر کمپ خواست همسرش را برای ترک به کمپ انتقال دهد. من بعد از ترک در همان کمپ مشغول به کار شدم و معتادان را پذیرش می کردم. مدیر کمپ از من خواست به آدرس همسر این زن بروم و او را برای ترک به کمپ بیاورم. آدرس را گرفتم و همراه دو نفر از بستگان این زن راهی آنجا شدیم. شاکی مقاومت کرد که دو نفری که همراهم بودند او را کتک زده و ...
پای درددل فرزندان حاجیان قربانی شده در منا
خمیده شدن قامت پدر همین که بزرگتر شدم، دیگر کمتر پدر را می دیدم و سئوال در ذهنم تداعی می شد، که پدر کجاست، چرا شبها به خانه دیر می آید، چرا پدر صبح ها زودتر از همه و شب ها دیرتر از همه به خانه می آید و در جواب سئوالات کودکانه ام، مادر لبخندی مادرانه بر لبهایش نقش بسته و جوابم را این گونه داد: پدر بیرون از خانه کار کند تا تو و خواهرو برادرانت درس بخوانید و در رفاه باشید. من آن ...
درخواست جدایی به خاطر میوه کال
وقتی منشی نام نازنین و صادق را صدا می زند، این زوج وارد شعبه 268 دادگاه خانواده تهران می شوند. قاضی، پرونده آنها را بررسی می کند و پس از چند دقیقه می پرسد چهار ماه از تاریخ ازدواجتان می گذرد، چرا می خواهید از هم جدا شوید؟ مرد پاسخ می دهد: آقای قاضی باور نمی کنید اگر بگویم دعوای من و نازنین فقط به خاطر خرید میوه های کال اتفاق افتاد و حالا کارمان به اینجا کشیده شده است. ماجرا از این قرار بود که چهار ماه پس از شروع زندگی مشترکمان، یک روز تعطیل از آنجا ...
سواستفاده اخلاقی از زن مطلقه معتاد به شیشه
ترکم دهند. مدتی مصرف نمی کردم بعد از دوباره شروع می کردم. چرا؟! چون دیگر اراده ای نداشته وشیشه همه چیز مرا در خود بلعیده بود و بدون شیشه و مصرف آن احساس خلاء می کردم وچندان اعتماد به نفس نداشتم. یعنی با مصرف مواد به اعتماد نفس می رسیدی؟ ! هرگز! تصورم چنین بود. که آن هم سخت اشتباه ومسیری نادرست بود. از ماجرای طلاق بگو؟ همسرم دیگر خسته ...
معیارهای خانم بازیگر برای ازدواج + تصاویر
می کنم. گاهی چیزی را از خدای خود خواسته ام که به آن نرسیده ام و بعدا حکمت آن را متوجه شده و بسیار سپاسگزارش شده ام. برای ازدواج چه معیارهایی دارید؟ انسان اگر احساس می کند واقعا با پیوندبستن با دیگری کامل تر می شود باید ازدواج کند. بعضی مردها می خواهند تمام شخصیت همسرشان را در دست خود بگیرند، حتی شغل همسر که او برایش زحمت کشیده است. به همین دلیل ترجیح می دهم یا ازدواج نکنم یا با مردی ...
جوانان از زندگی من عبرت بگیرند
که اولیای دم او را به احترام میلاد امام علی (ع) بخشیدند متهم وقتی فهمید به زندگی دوباره برگشته است، اشک از چشمانش جاری شد. چرا گریه می کنی؟ از خوشحالی. الان فهمیدم اولیای دم رضایت دادند و مرا بخشیدند. مقتول را می شناختی؟ نه. آن روز به صورت اتفاقی او را دیدم. چه شد که دست به قتل زدی؟ وقتی طلاهایش را دیدم، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم ...
ما را زمانه گر شکند ساز می شویم
.... غروب گرفته ای که او را ترک گفتم، چشمانش برق عجیبی داشت. آرامشی مطلق همه وجودش را فراگرفته بود. این بار او مرا در آغوشش می فشارد؛ اما دست ها و انگشت هایش توان ندارد تا همچون من احساسات درونیش را با فشردن نشان دهد. می گوید: روز خوبی بود و مرا کمی آرام کرد. می دانم هرگز یکدیگر را نخواهیم دید ولی فراموشت نخواهم کرد. ترا و همه دوستی هایت را. من هم دوستت دارم. نمی توانم بگویم بیشتر از خانواده و ...
حضور در منزل کاربر قدیمی سایت
یک تماس تلفنی و پذیرش پرمحبت میزبان، یعنی جانباز وفا و همسر مهربانشان گذاشته شد و حالا نوبت من بود که آدرس ایشان را هر طور که شده با وجود ناآشنایی با خیابان ها و کوچه های شهر پیدا کنم و برای عرض ارادت و البته بهره بردن از نور وجود یک جانباز خودم را به منزل او برسانم. وقتی به خانه او رسیدم، جانباز قنبری وفا منتظر دم درب ایستاده بود و هر دو که یکدیگر را تا کنون ملاقات نکرده بودیم، شاید از ...
کرامات علوی
خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولی از آن جا که بسیاری از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند. اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفتگو کردند. حضرت علی علیه السلام که اصحاب خود را آن گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در ...
مسئولان میراث به جامانده از شهید قرآنی را دریابند + فیلم
این نشان می دهد خواستن توانستن است و به خواسته خود رسید. در مورد آن روزها بیشتر توضیح می دهید که شرایط چگونه بود، به هر حال محمدسعید سعیدی زاده همان کودکی که همه می گفتند هیچ استعدادی در تواشیح ندارد، حالا به بالاترین جایگاه تواشیح در کشور دست یافته بود، این افتخار چکونه برایش قابل هضم شد؟ وقتی که اول شد از حال رفت، کل خانواده آنجا بودیم. سعید از فرط خوشحالی بیهوش شد، نزدیک 20 دقیقه بی ...
پایان خنده های تلخ
رو به همسرش کرد و گفت : روز عروسی مان یادت است چگونه مرا جلوی خانواده ات بی ارزش کردی ولی حرف نزدم به امید اینکه اول زندگی است و عوض می شوی و تحمل کردم . زمانی که خواهرت به خواستگاری ام آمد خانواده ام فکر می کردند چون همسایه هستیم حرمت همدیگر را نگه می داریم و به خاطر شناختی که از هم داریم خوشبخت می شویم ولی ... تو حتی با یک لباس رسمی به خواستگاری من نیامدی، از کدام روزها و دلخوشی های ...
فرهنگ در رسانه
کتاب بدون هیچ سانسوری منتشر شده اند. در کل اگر قرار باشد کتاب های من سانسور شود اصلا آنها را چاپ نمی کنم. از سال 72- 71 عزیزنسین مجله آچیق سوز به معنای سخن باز را در استانبول ترکیه منتشر می کرد. من مصاحبه ای از عزیز نسین می خواندم که گفته بود اگر کتابی را غیرمجاز اعلام کنند من با آن مخالفم و آن را به صورت پاورقی منتشر می کنم. چون من با سانسور مخالف هستم و مخالفت خودم را این گونه نشان می دهم. ...
گزارش کامل برنامه نود دیشب(95٫01٫30)
در ابتدای صحبت هایش روز پدر را به همه مخاطبان این برنامه تبریک گفت و جای خالی همسر و پدر فرزندانش را خالی دانست. همسر مرحوم هادی نوروزی، کاپیتان فقید پرسپولیس در ادامه صحبت هایش گفت: اینقدر حالم بد بود که در روزهای ابتدایی رفتنش این اتفاق را باور نمی کردم. هادی دنیایش پرسپولیس بود. شماره 24 برای ما فقط یک شماره نبود. اکنون ایمان دارم به شماره 24 ابدی. اکنون همه با دیدن شماره 24 یاد و خاطره ...
آیا دیر ازدواج کردن گناه نیست؟
سعادت زندگی زناشویی تأثیر بسزایی دارد. زیبایی یک معیار و اندازه معیّن و استاندارد ندارد که بشود افراد را با آن سنجید، بلکه به سلیقه افراد بستگی دارد؛ حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت. اگر انسانی قیافه ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را براو تلخ نماید. زیبایی همسر در حفظ ...
ماجرای زندگی دختر بچه سر راهی
چند ماه بعد از اینکه سرپرستی مرا گرفتند با یک داستان دروغین بارداری به اراک بازگشته اند. از آن زمان به بعد هم با اینکه بسیاری متوجه موضوع شده بودند اما به خاطر پدرم سکوت کردند که ای کاش این سکوت قبل از مرگ پدرم شکسته می شد. وقتی دیدم جواب روشن و واضحی به من نمی دهند تصمیم گرفتم به تهران بیایم و به شیرخوارگاه آمنه بروم و واقعیت را آنجا بفهمم. یادم می آید وقتی می خواستند ...
از آن چه دیدم احساس شرم کردم!
به گزارش جام نیوز به نقل از خراسان، زن 45 ساله با بیان این که پس از 30 سال زندگی مشترک با همسرم تنها به رفاه و آسایش فرزندانم توجه می کردم و نتوانستم معنویت را به عنوان عامل اصلی خوشبختی برای آن ها تبیین کنم گفت: فقط می خواستم آخرین فرزندم همه نوع امکانات را در اختیار داشته باشد. بهناز در واقع سوگلی خانواده بود و من و پدرش هیچ گاه در برابر خواسته های او مقاومت نمی کردیم. فقط کافی بود ...