سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هکر 20 ساله و 8 سال زندان
بودم و به پیامدهای این کار آگاه نبودم. علیخانی بیان کرد: تو با یک پرونده سنگین و کلی شاکی دستگیر شدی و مجبور شدی که رضایت همه را جلب کنی و اینجا به جای رابین هود تبدیل به مارکوپولو شدی و باید به کل ایران برای گرفتن رضایت شاکیان سفر می کردی. شایان اظهار کرد: دقیقا بدترین دوران زندگی ام از همان زمانی شروع شد که فهمیدم بهتر از من هم هست و دستگیر شدم. وی در پاسخ به سؤال علیخانی گفت: از من بهتر یعنی پلیس ...
نقی عباس؛ پارسی سرایی از هندوستان
(شعر 8)، ستم معشوق، از الطاف اوست (شعر 6) و کشته عشق، زنده جاوید به شمار می رود (شعر 9). در لایه اندیشه ورزی و مضمون پردازیِ اشعارِ نقی عباس، ابیاتِ لطیف و رندانه ای از این دست، بسیار است که: قول امشب، وعده ی فردا یکی ست لطف داری! حاصل این ها یکی ست (شعر 5). ای خدا! یک سینه آرامم ببخش داده ای گر این همه آلام را (شعر 8). ابیاتی که نقی عبّاس در ...
زمین لرزید و یک شهر به خواب رفت
امروز 26 سال است نام این دوشهر با زلزله، پیوند خورده است. تازه 2 سال از پایان جنگ ایران و عراق می گذشت و آن همه خرابی و ویرانی آباد نشده بود که این اتفاق سخت به وقوع پیوست.در یک لحظه، تمام شهر روی زمین خوابید. تا چند روز پس از این رخداد، هیچکس از آن خبر نداشت و کسی نمی دانست دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. وقتی خبر زمین لرزه آنهم پس از تأخیر از تلویزیون ایران پخش شد نشانی مرکز ...
عارفی که برای تأمین معاش نماز استیجاری می خواند+تصاویر
اجتهاد نائل شد. طبعی بسیار لطیف و شاعرانه داشت، اشعار مرحوم سید محمدحسین غروی اصفهانی را می پسندید و بیشتر اشعارش را به سبک وی می سرود. عطش معنوی که همواره در وجودش بود او را به محضر آیت الله سیدعلی قاضی کشاند. وقتی استاد از او پرسید: فرزند چه کسی هستی؟ پاسخ داد: فرزند شما، مرحوم قاضی دوباره پرسید و ایشان باز هم همان جواب را داد. آیت الله قاضی خیلی خوشش آمد و آیت الله نجابت از آن پس تا ...
اشعار آیینی ویژه ولادت کریم اهل بیت " امام حسن مجتبی علیه السلام"
می شود نذر نگاه توهمه ، دار وندارها آقا خوشا به حال محبان مخلصت محشر به دست توست همه اختیارها یاد حنین و بدر و احد زنده می کند بعد از علی به دست شما ذوالفقارها تنها نه کشته مردهء تو من یکی شدم دیوانهء تواند هزاران هزارها ما از جوار عشق تو پا پس نمی کشیم ما میثم توایم و به دنبال دارها هستی ...
سنگ قبری که محل حوائج است
وقتی نزد امام راحل (ره) از قم و قبرستان شیخان سخن به میان آمد ایشان فرمود: در قبرستان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است. این ارادت بود که موجب شد هنگام بازگشت از پاریس به ایران، در قم به قبرستان شیخان رفته و با کمال تواضع با تحت الحنک عمامه خویش غبار سنگ قبر استاد را زدود و به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت. برخی بزرگان هنوز هم وقتی حاجتی دارند به مزار این استاد بزرگ می روند و معتقدند مرقد ایشان محل حوائج است. ...
در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او میرزا جواد آقای تبریزی است!
. ارادت امام به این استاد چنان بود که وقتی از پاریس به ایران بازگشتند، در قم بر مزار ایشان حاضر شدند؛ زانو زدند و با گوشه ای از پارچه عمامه خود، غبار از سنگ مزار استاد زدودند و فاتحه ای نثار کردند. و این جمله از امام معروف است که می فرمایند: در قبرستان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است. رهبر انقلاب نیز مقام آن استاد کامل را چنین پاس می دارند ...
از سرپولک تا دهلاویه، زمین خدا برای چمران تنگ آمده بود
همیشه لباس و اسلحه اش را آماده کردم و آب سرد دادم دستش برای توی راه. مصطفی اینها را گرفت و به من گفت: تو خیلی دختر خوبی هستی! بعد یک دفعه یک عده آمدند توی اتاق و من مجبور شدم بروم طبقه بالا. صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق را که زدم چراغ اتاق روشن و یک دفعه خاموش شد، انگار سوخت. من فکر کردم یعنی امروز دیگر مصطفی شهید می شود ، این شمع دیگر روشن نمی شود، نور نمی دهد. تازه داشتم متوجه ...
چمران از نگاهی دیگر
خواهند از شما یاد بگیرند، ان شاءالله خودمان بهش یاد می دهیم. نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آن چنانی اند. اینها خیلی روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد به اسلام آورد. نُه ماه. نه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد با هم ازدواج کردیم. البته ازدواج ما به مشکلات سختی برخورد. کاش! تو دیوانه شده ای! این مرد بیست سال از تو بزرگتر است ...
برای قرآن خرج کنیم نه اینکه قرآن را خرج کنیم
ساعات گرم بعد از ظهر و با زبان روزه طی کنم. یک روز با ماشین خودم آمدم کرمان و به شدّت خسته بودم. بالای جایگاه نشسته بودم و نفر قبل از من مشغول قرائت بود که یک لحظه خوابم برد. آن هم در وقتی که امکان داشت دوربین پخش مستقیم مرا نشان دهد؛ اما خدا، رحم کرد و دوستان به موقع به دادم رسیدند و بیدارم کردند ... خاطره انگیزترین هدیه ای که از قبل قرآن گرفتید، چه بوده است و الآن چه هدیه ای را دوست ...
تجربه مرگ و حیات پس از مرگ در دوازدهمین قسمت "ماه عسل"
...> آرش اظهار داشت: در یک روز سرد برفی در زمستان 70 مثل همه روزها که ورزش می کردم بر اثر یک حادثه ساده زمین خوردم و از ناحیه گردن دچار ضایعه نخاعی شدم. 25 سال است که معلولم. به یاد آوردن آن لحظه ها خیلی راحت و قابل وصف نیست چون در یک لحظه به جز صورتم هیچ چیزی را حس نمی کردم. احسان علیخانی بیان کرد: تجربه متفاوت تو تجربه مردن است و چندین بار کاملا مُردی، این تجربه چگونه بود؟ آرش پاسخ داد: تجربه خیلی ...
آقای دکتر منزل نیست به کتاب هایشان مراجعه کنید
آقای دکتر دارم و هر روز از جلوی در خانه اش می گذرم. اما تا حالا نرفته ام داخل خانه را ببینم. اصلاً به این حرفا نیست. ما قلباً به ایشان ارادت داریم. همینطور که حرف می زند نگاهش به داخل خانه است. انگار پرت شده به دوران جوانی اش. جوانتر که بودم کتاب هایش را می خواندم و چند بار به جلسه سخنرانی اش هم رفتم. انگار نمی خواهد زیاد حرف بزند و مدام به دستم و نوشته هایم نگاه می کند. در حال نوشتن هستم و ...