سایر خبرها
گفت صبح باید بگذارم سر جایش چون برادرم دقیق است و متوجه می شود کتاب نیست. به همین خاطر من در دو شب این دیوان را در دفترچه ای پاکنویس کردم و حفظ شدم. آغداشلو: چه حافظه درخشانی! کیارستمی: سال ها بعد که خیلی عصبانی بودم- مثل کسانی که بعد از مدتی از اینکه خالکوبی کرده اند پشیمان می شوند- از اینکه یک دیوان شعر هارد مغزم را پر کرده و هیچ جایی به دردم نمی خورد خیلی عصبی بودم. در ...
قرآن گذاشتیم و عاقبت اسم مرضیه انتخاب شد. آقا محسن، دخترمان را لطف و عنایت خدا می دانست. با تولد مرضیه حال و هوای زندگی تان چطور شد؟ محسن همیشه می گفت سال 90 سالی بود که من سه مدرک گرفتم. سه مدرک؟ بله، چون همان سال همزمان در دو رشته مشاور علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور ومهندسی توپخانه در دانشکده افسری فارغ التحصیل شد. می گفت سومین مدرک هم مدرک پدری است که بزرگ ...
و همسرم گذشت که با زنی دیگر ازدواج کردم. باز هم پدر همسر اولم به خانه ما رفت وآمد می کرد تا اینکه من مزون لباس عروس تأسیس کردم. زنان زیادی به خانه می آمدند و لباس می بردند. سعید فکر می کرد من با آنها ارتباط دارم و همیشه درباره این موضوع با من صحبت می کرد تا اینکه یک روز به خانه ام آمد. از رفتارش متوجه شدم به همسرم نظر دارد. او دست همسرم را گرفت و کشید، من هم مداخله کردم. دستش را جدا ...
گذشته بود. جنازه را یک هفته در انباری مزون لباس عروس نگه داشتم اما چون متعفن شده بود با کمک برادرم آن را مثله کردیم و در کاور های لباس عرس پیچدیم و در چند خیابان تهران رها کردیم. به دنبال اعتراف های تکان دهنده این مرد برادرش نیز بازداشت شد اما تلاش پلیس برای پیدا کردن بقایای جنازه بی نتیجه ماند. با گذشت سه سال و نیم از جنایت، این دو برادر دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان ...
ترک نمی کنم. اینجا را ببینید. جامعه زن جوانی که به عنوان مجری در شبکه های ماهواره ای معاند نظام فعالیت می کرد پس از ورود به مشهد ، با صدور دستور قضایی توسط ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی خراسان رضوی دستگیر شد. اینجا را ببینید. اعتماد نوشت:مردی که برای از بین بردن جسد پدرزن سابقش، آن را تکه تکه کرد و با جاسازی در کاور لباس عروس در سطل زباله های سه نقطه تهران ...
مردی که برای از بین بردن جسد پدرزن سابقش، آن را تکه تکه کرد و با جاسازی در کاور لباس عروس در سطل زباله های سه نقطه تهران انداخت، در جلسه دادگاه منکر قتل شد. جسدی که او با همکاری برادرش مثله کرده با گذشت چهار سال از تحقیقات هنوز پیدا نشده است. رسیدگی به این پرونده از 13 اسفند 91 با شکایت خانواده ای مبنی بر ناپدید شدن پدرشان آغاز شد. آنها به کارآگاهان گفتند: پدر ما 75 سال دارد و از ناحیه ...
بفهمند من اعتیاد دارم. بنابراین تصمیم گرفتم برایشان خانه ای مستقل بگیرم و خودم هم ازدواج کردم. با وجود اینکه همسر اولم را طلاق داده بودم و زن دوم داشتم پدر زن سابقم به خانه ام رفت و آمد می کرد. یک روز او به خانه ام آمد و از آنجا که او هم معتاد بود با هم موادمخدر مصرف کردیم. همزمان همسر دومم برای ما چای آورد. علی با دیدن همسرم دچار وسوسه های شیطانی شد که زنم او را هل داد چون پیرمرد یک پایش ...
وارد مرحله تازه ای کرد. این زن جوان گفت: شوهر سابقم با همسر اکبر به نام اکرم در ارتباط بود. به همین خاطر هم من از شوهرم جدا شدم. گمان می کنم شوهر سابقم به خاطررابطه پنهانی با اکرم همسر او را کشته است. با افشای این ماجرا اکبر بار دیگر ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: چون حسن مدام همسرش را کتک می زد دلم برای زن جوان سوخت و شوهرش را کشتم. این مرد اما در تحقیقات بعدی پرده از رابطه پنهانی با همسر ...
.... من صاحب یک مزون عروس بودم و شایان هم برای مصرف به مغازه من می آمد. یک روز هنگام مصرف مواد با هم مشاجره کردیم. من احساس کرده بودم که به همسر تازه ام نظر بدی دارد به خاطر همین وقتی او را هل دادم سرش به زمین برخورد کرد و فوت شد. بعد جسد را به انبار مغازه بردم و یک هفته آنجا پنهان کردم اما به خاطر بوی بعدی که همه جا را گرفته بودم با کمک برادرم جسد را در کاورهای لباس عروس پیچیدیم و به بیابان های ...