سایر منابع:
سایر خبرها
راز شادی هافبک پرسپولیس چیست؟
پرسپولیس به گونه ای تنظیم شده بود که برای فصل دوم ابهاماتی داشت. باید آن را شفاف می کردیم. یعنی تو شرط و شروطی نگذاشتی و به خاطر پول قهر نکردی؟! این مسائل تماماً شایعه و کذب محض است. من هیچ شرط و شروطی برای باشگاه تعیین نکردم و ضمناً یک مشکل خانوادگی داشتم که آن را با آقای برانکو هماهنگ کرده بودم! بیشتر توضیح می دهی؟ هر مسئله درون خانوادگی نباید رسانه ای شود. ...
قتل همسر و دختر با ضربه های تبر
. ماموران وارد ساختمان شده و مرد خانواده را با لباس های خون آلود در اتاق خانه دستگیر و به پلیس آگاهی شهرستان آق قلا منتقل کردند. متهم با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی به افسر تحقیق گفت: نمی دانم امروز چه شد که این چنین دیوانه وار به جان اعضای خانواده ام افتادم. خشم و عصبانیت باعث شد متوجه کارم نشوم. باورم نمی شود با دستان خودم جان همسر و دخترم را گرفتم. دخترانم افسردگی داشته و پریشان حال ...
چند برش کوتاه از زندگی حرفه ای که با اورانیوم سوخت
تهدید کردند که اگر تو را بزنیم مقصر خودت هستی؛ خط قرمز ما را عبور کنی می زنیم. ولی وقتی پاسپورت من را نگاه می کردند که من خبرنگار بین المللی هستم، کاری نمی کردند. زمانی بود که ما در کوچه پس کوچه ها عبور می کردیم که من یک مرتبه متوجه شدم تعدای از سربازان آمریکایی درها را می شکنند و وارد خانه ها می شوند. من هم پشت سرشان رفتم... دوربین روی دستم بود... سربازها درب خانه را می شکستند و وارد می ...
مادر شهید اسدالله بهادری املاک خود را در شهرستان جم اهدا کرد
شایستگی می خواهد خاطر نشان کرد: بنده لایق نبودم که به آن مقام عالی برسم ولی پس از شهادت برادرم من نیز در ادامه راه شهید تا پایان جنگ در جبهه های جنگ فعالیت داشتم و هم اکنون جانباز هستم و تنها آرزویم پیوستن به شهید عزیز بود که لیاقت نداشتم. راحله بهادری دختر شهید با تاکید بر توجه به فرهنگ عفاف و حجاب می گوید: من شش ماه بعد از شهادت پدرم متولد شدم و اکنون برای ادامه راه پدرم سبک زندگی ائمه ...
توطئه خانوادگی برای کشتن شوهر
به نام محسن به اتهام همکاری با او در این جنایت دستگیر شدند تا اینکه صبح دیروز محاکمه آنان در شعبه چهارم دادگاه کیفری انجام شد. محسن در بیان واقعه گفت: چند سالی بود که از دعوا و درگیری های شب و روز پدر و مادرم خسته شده بودم، رابطه های پنهانی پدرم مرا عصبانی کرده بود و نمی دانستم چه کار کنم. آن روز وقتی پدرم صبح زود از خواب بیدار شد، فقط برای اینکه کمی او را بترسانم، با هم درگیر شدیم، بعد ...
50میلیون تومان تا نجات جوان اعدامی
با مقتول دوست صمیمی بودم اما مدتی بود که او پشت سرم حرف می زد و از دستش ناراحت شدم. روز حادثه با هم سر همین موضوع درگیر شدیم و ناگهان در اوج عصبانیت چند ضربه به او زدم و بعد هم فرار کردم. بعد از آن به بیابان های اطراف رفتم و شب که به خانه آمدم درکمال ناباوری متوجه شدم او جان سپرده است. حالا هم بشدت پشیمانم و باورم نمی شود دوست صمیمی ام به همین راحتی جان باخته است. ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
...> صبح روز بعد من و امیر در اتاق ملاقات تلفنی با هم حرف زدیم که گفت: سال 88 وقتی قتل اتفاق افتاد من 19 ساله بودم و برادر بزرگم مخارج زندگی مان را تأمین می کرد. روز حادثه در خانه خواب بودم که با شنیدن صدای دعوای برادرم با خواهرزاده ام محمد سراسیمه بیرون دویدم. آنها بر سر یک جفت کتانی با هم درگیر شده بودند. وقتی بالای سر برادرم رسیدم او با چاقویی که محمد به او زده بود غرق در خون بود. خونم ...
زن متهم به شوهر کشی: من بی گناهم، پسرم قاتل است
که از او خواستم دخالت نکند. وقتی پدرم را کشتم، خیلی عصبی و ناراحت بودم؛ به مادرم گفتم باید جنازه اش را از خانه بیرون ببرم اما توضیح ندادم چطور این کار را می خواهم بکنم. متهم درباره اینکه مادر و خواهرش در قتل چه نقشی داشتند، گفت: آنها هیچ نقشی نداشتند؛ من به دروغ ادعا کردم آنها هم در قتل هستند، برای اینکه بتوانم مجازات خودم را کم کنم. سپس گیتی در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من خواب بودم که ...
بررسی اصول اندیشه های تکفیری و خاست گاه آن ها
می گیرد و به او پاسخ می دهد تا آن گاه که از کنار قبر برخیزد. - و نیز ابی دنیا گفته که ثابت بن سلیم از ابوقلابه روایت کرده است: از شام به بصره رفتم و در جایی منزل گزیدم، پس طهارت گرفتم و دو رکعت نماز خواندم و سرم را بر روی قبر گذاشتم و خوابیدم، سپس متوجه شدم که صاحب قبر از من شکایت می کند و می گوید از ابتدای شب اذیتم کردی، سپس به من گفت: شما عمل کنید و نمی دانید و ما می دانیم، ولی توان عمل ...
4 آدم ربا و یک قاتل مجرم شناخته شدند
پنج متهم که در جریان پرونده های جداگانه به اتهام قتل عمد و آدم ربایی بازداشت شده اند، مجرم شناخته شدند و به زودی محاکمه می شوند. به گزارش ، نخستین پرونده عصر روز پنجم آبان ماه سال قبل با قتل پسر 18 ساله ای در ساختمان نیمه کاره حوالی تهرانپارس رقم خورد. وقتی قاضی مدیرروستا همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شد، مشخص شد عامل قتل پسری به نام محمد است که به خاطر ...
قتل کارگر جوان به خاطر شوخی آب پاشی
مرد جوانی که کارگر ساختمانی را به خاطر یک شوخی دوستانه به قتل رسانده بود نیز به زودی در دادگاه محاکمه می شود. شهروند نوشت: ساعت 15 روز پنجم آبان ماه، ماموران کلانتری 126 تهرانپارس در جریان یک درگیری مرگبار قرار گرفتند. با حضور ماموران در محل حادثه که یک ساختمان نیمه ساز بود و انجام بررسی نخست مشخص شد که پسر جوانی که جعفر نام داشت در این ساختمان به عنوان کارگر مشغول به کار بوده، مورد ...
مهلت 7روزه برای تهیه دیه 50میلیون تومانی
محل گریخت. سپس من به کمک چند نفر از اهالی محل فریدون را برای درمان به بیمارستان رساندیم. مأموران در ادامه برای دستگیری قاتل راهی خانه او شدند که فهمیدند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی فرار کرده است. دستگیری قاتل در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت، یک روز بعد از حادثه طالب خودش را به مأموران پلیس معرفی کرد. متهم با اظهار پشیمانی به قتل ...
عشق دوران نوجوانی، بهانه ای برای کلاهبرداری بزرگ
شده است اما مدتی بعد از آنکه خانه بزرگ تری خریدیم و از آن محله رفتیم، دیگر جلال را نمی دیدم و کم کم او را فراموش کردم. در دانشگاه قبول شدم و در رشته روان شناسی درس خواندم. پس از اتمام تحصیلات، با جوانی به نام مهرداد ازدواج کردم. این زن ادامه داد: وقتی ازدواج کردم، زندگی عادی ای داشتم؛ شوهرم مرد بدی نبود فقط به عواطف و احساساتم توجه چندانی نشان نمی داد. این موضوع عذابم می داد. در این ...
سه پرونده جنایی روی میز قضات دادگاه
.... من هم قبول کردم. وقتی وارد خانه آنها شدم با پسر دیگری روبه رو شدم. همان لحظه متوجه شدم که آنها نیت شومی دارند به همین دلیل خواستم برگردم که چاقویی به پهلویم گذاشتند و تهدیدم کردند. ابتدا مقابل آنها مقاومت کردم، اما با چاقو به پهلویم ضربه ای زدند که زخمی شدم. بعد از آن مرا مورد تعرض قرار دادند. با اعلام این شکایت، به دستور قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران موضوع ...
اقدام وحشیانه و زشت پدر در خانه/ دختران سراسیمه به کوچه دویدند
نداشتم و همین باعث شد که بر سر مسئله ای با همسرم بحثم شود. در همان لحظه بود که انگار دچار جنون شدم. کنترلم را از دست داده بودم و به سراغ تبری رفتم که در خانه داشتم. نمی دانستم چه کار می کنم. آن را برداشتم و به همسر و دخترانم حمله کردم. 2دختر کوچک ترم با دیدن این صحنه فرار کردند و خودشان را به کوچه رساندند اما همسر و دختر بزرگم موفق به فرار نشدند و قربانی جنون من شدند. وقتی به خودم آمدم که کار از کار ...
قتل زن بی گناه به خاطر رابطه شیطانی
ازدواج دومم شده بود. بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم، البته من به او مشکوک شده بودم. دو هفته قبل او را به جاده نیشابور برده و در خودروی نیسان خفه کردم. بعد جسد را در شیار کوه انداختم و با تهیه خاک دفن کردم. متهم با قرار بازداشت از سوی قاضی حسینی روانه بازداشتگاه شد تا چهارشنبه امروز در دادسرا بازجویی شود. این درحالی است که تحقیقات نشان داد، زن و مرد جوان به دروغ خود را زن و شوهر معرفی کرده بودند. زن جوان شوهر داشت و پنهانی با میلاد در ارتباط بود. ...
عزت الهی: هم من بدشانس بودم هم سردار آزمون
کردم اما این بار یک پیغام قلبی گفت که برو و مسیر توپ را دنبال کن. انگار نیرویی در کار بود که بروم و در ریباند دروازه اندرلخت را باز کنم. خدا را شکر توپ همان جایی آمد که ایستاده بودم و موفق شدم دروازه حریف را باز کنم.وقتی توپ جلوی پایم افتاد تصمیم گرفتم تا با شدت شوت بزنم چون توپ را با پای چپ زدم سر خوردم و نتوانستم کنترل خودم را حفظ کنم. از طرفی هیجان بازی هم بالا بود و من هم خوشحال بودم که در این ...
پهلوان عباس از زندگی خود می گوید/ عکس و فیلم
برای جمع کردن سنگ می برند، آنجا بود که با کمک یکی از همشهریانمان از جمع جدا شدم. از آنجایی که خیلی دیر به سربازی رفتم، از لحاظ سنی از همه سربازان بزرگتر بودم، یکی از همشهریانمان که هم دوره سربازی من بود به من می گفت بابا و وقتی سربازها دور هم جمع می شدند می گفت بابا نمایش بده، من هم 4 تا سرباز را روی دست و شانه هایم می گذاشتم و آنها را می چرخاندم. بعد از پایان سربازی، دوباره ...
داستان/ جوجه تیغی
عصبانیت دوست داشتم بمیرم.عجیب بود، هنوز دوستش داشتم. بعد از مداوایش به خانه ام رفتیم. لباسهایم را به تنش پوشاندم و کلی نصیحت وراهنمایی که از این رفتارها دست بردار و...اما به فرمایش امام علی(ع) چقدر عبرت زیاد وعبرت گیرنده کم است. بنده به شخصه امید هیچ خیری، از ایشون نداشتم و همیشه می گفتم: ما را به خیر تو امید نیست، شَر مَرسان. یکی دوماه بعد با آقای شکری درگیر شد و بازداشت شد و بنده با پادرمیانی و ...
مهم ترین حوادث ایران در هفته اول مرداد ماه
...> مرد مشهدی وقتی پی برد راز ازدواج دومش برای همسراولش فاش شده، درجنایتی هولناک زن جوان را به قتل رساند و جسدش را در کوه های طرق دفن کرد. جنایتکارفراری درحالی که به خانه همسردومش رفته بود با ردیابی های پلیسی دستگیرشد. نجار تهرانی به اتهام قتل رفیق خود و دفن جسدش در کف آشپزخانه، محاکمه شد. قاتل که یک میلیون تومان به دوستش بدهکار بود برای خلاصی از دست طلبکار نقشه قتلش را کشید. ...
بهارهای بدون اکسیژن در هیمالیا
سواری است، بیشتر تمرینات خود را معمولاً با دوچرخه انجام می دهم و موفقیت خود را در کوهنوردی مدیون دوچرخه سواری هستم. الگوی شما در کوهنوردی چه کسی بوده است؟ تمامی دوستان و پیشکسوتان این رشته به نوعی الگویم بودند، البته مطالعات مربوط به کوهنوردی، گزارش و خاطرات کوهنوردان بزرگ و مطرح دنیا هر کدام به نوعی در من ایجاد انگیزه کرد تا رفته رفته در این رشته موفق شدم. *مربی هم ...
کونته از من خواست به چلسی بروم
کنم یا نه. او گفت که بیا پیش ما، بیاد با هم مبارزه کنیم و قهرمان لیگ برتر شویم. ما به یک لیدر مانند تو نیاز داریم اما به او گفتم نمی توانم بوکا را به این شکل ترک کنم. درست است. من به بازنشستگی فکر کردم. من در فرم بدی قرار داشتم و به همین دلیل به جدایی فکر کردم. دو روز بعد از حذف از کوپا لیبرتادورس، دوباره تمریناتم را شروع کردم و فکر کردم که ضربه ناشی از آن اتفاق تمام شده است. اما این اتفاق رخ نداد. خیلی ناراحت شدم و انگیزه نداشتم. نمی خواستم اینجا باشم و از سرمربی خواستم که از باشگاه بروم." ورزش سه ...
مرگ هولناک مرد هوس باز در اتاق خواب
رها کنند به دروغ به همدستی در قتل اعتراف کردند. وقتی نوبت دفاع به روناک رسید وی گفت: دانشجوی ترم سوم رشته حقوق بودم که برادرم پدرم را کشت و من هم به زندان افتادم اما دستی در این قتل نداشتم. وی افزود: صبح با صدای فریاد پدرم از خواب بیدار شدم و دیدم که پدر و برادرم با هم درگیر هستند. محسن گلوی پدرم را گرفته بود و سپس چند ضربه چاقو به او زد. بعد از قتل، برادرم گریه کرد و از من و مادرم ...
حرکت زشت زن بیوه با تازه داماد
آرام می گرفتم که عروسک زیبایم را در آغوش می فشردم. من از عاشقی پای شبکه های اجتماعی به این جا رسیده بودم و راه بازگشتی هم نداشتم. در همین روزها بود که فهمیدم به سرطان خون مبتلا شده ام. آه از نهادم برخاست و به حال زار خود گریستم. شیما هم وقتی متوجه بیماری لاعلاج من شد بلافاصله دادخواست طلاق داد و مهریه اش را به اجرا گذاشت. اکنون من نگران چیزی نیستم و با طلاق شیما هم موافقم چرا که احساس می کنم ساعات و روزهای باقی مانده عمرم را می توانم با آرامش سپری کنم اما وقتی چشم به چشمان دخترم می دوزم... و دیگر گریه های سوزناک امانش نداد... منبع: رکنا ...
رنجوران کوچک
شده بودم و به کار برای کودکان مبتلا به سرطان علاقه مند شدم. روان درمانی کودکان مبتلا به سرطان، با کاری که قبلا روی کودکان با زمینه بیماری روان، انجام می دادید، چقدر فرق می کرد؟ من با کودکانی که منشا بیماری شان فیزیکی بود جلسه روان درمانی نداشتم. قبلا با کسانی کار می کردم که مشکلات خانوادگی داشتند، یکسری هم بودند که به خاطر جنون کودکی بستری شده بودند، روش کار ما با آنها هم ...
اسارت خانم دکتر در حمام
کنم و وقتی خانه را بررسی کردم متوجه شدم که مرد سرایدار و همدستش تنها 20 میلیون تومان پول نقد را دزدیده اند. این زن جوان گفت: زمانیکه در حمام خانه زندانی شده بودم مرد سرایدار از همدستش می خواست که بی خیال پول ها شوند و بروند اما مرد غریبه می گفت با این پول ها زندگی شان تغییر می کند و می توانند مدتی زندگی آرام داشته باشیم که مرد سرایدار نیز با صدایی آرام عنوان می کرد که کاش درباره پول ها ...
فرهنگ ایرانی همیشه دغدغه ام است/ دلیل تاخیر در اجرای کوروش
آنکه پیش از این اعلام کرده بود قصد اجرای نمایشی در مورد کورش را دارد دوباره به سراغ شمس پرنده آمد توضیح داد: بعد از اجرای نمایش باغ دلگشا به مدت دو سال و نیم کار اجرایی نداشتم و به همین دلیل سراغ کوروش رفتم. در زمان اجرای نمایش هفت شهر عشق در سعدآباد مدیران به من گفتند که کوروش را باید در پاسارگاد اجرا کنم. این موضوع همواره در ذهن من است و دوست دارم آن را در دیگر نقاط نیز اجرا کنم. کوروش برای من ...
تلخی و شیرینی زندگی یک نابینای موفق
را به ادامه راه ترغیب می کرد؟ من تحصیل را دوست دارم؛ با اینکه در روستا زندگی می کردم و عموماً محیط روستایی، محیط کشاورزی و دامداریست، ذره ای علاقه به آن حرفه ها نداشتم و بیشتر به سمت کسب علم کشیده می شدم. علاوه بر آن، مجبور بودم تحصیل کنم، وگر نه به بن بست می رسیدم، چون اغلب اطرافیان من افراد تحصیل کرده ای بودند و اگر من تحصیل را ادامه نمی دادم، حرفی برای گفتن نداشتم. جدا از این دو علت ...
شهرام جزایری: اگر تمام احمدی نژادی ها مصلح اند به مفسد بودنم افتخار می کنم
کوهی در مقابل کاه است؟ همواره از پرداختن به جزئیات اتهام افراد دیگر اجتناب کرده ام و دوست ندارم درباره آنها صحبت کنم. رسانه ها نیز باید وظایف خود را بدانند و بیش از حد درباره افرادی که هنوز حکم شان صادر نشده، افشاگری نکنند. وظیفه اصلی رسانه ها اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است. رسانه ها باید بدون اینکه نام کسی را عنوان کنند از تخلفات شخص یا اشخاصی در کشور پرده برداری کنند و سایر موارد را به ...
چرا این نوزاد،"کنکور95" نام گرفت؟!
شدت سردرد میگرنی دیگر نمی توانستم روی صندلی بنشینم، بسرعت مراقب جلسه را صدا کردم و او را در جریان موضوع قرار دادم. پروین که توضیحات مطرح شده را مقدمه ای برای وضع حملش همزمان با زمان برگزاری کنکور رشته علوم تجربی دانست، گفت: با کمک مراقبان آزمون، از سالن خارج شدم و پس از تماس با مرکز فوریت های پزشکی شهرستان، به بیمارستان شهدا منتقل شدم و در حالی که انتظار تولد فرزندم را نداشتم برای زایمان حاضر شدم ...