سایر منابع:
سایر خبرها
جای زانوهای رستم برای نوشیدن آب در مازندران
خواهد رفت. در کل مسیر دامنه شرقی، قله دماوند در پیش چشمان شماست و هر لحظه با شما حرکت می کند. اما شاید از همه جالب تر ، محل نقش پای رستم باشد که تعجب همه کوهنوردان را بر می انگیزد. نرسیده به قله جای دو شهاب سنگ بزرگ دیده می شود که حفره هایی به عمق 10 متر ایجاد کرده اند. بومیان منطقه افسانه ای زیبا برای این چاله ها دارند. آنها معتقدند این گودال ها جای زانوهای رستم است که در این منطقه زانو زده و از آب چشمه نوشیده است. ...
از رد پای رستم تا آتش سوزی پالایشگاه
به گزارش زاهدانه به نقل از ، پر بازدیدترین و جذاب ترین اخبار روز پنجشنبه 14 مرداد ماه را در اینجا مشاهده می کنید. حاج رجب به جمع یاران شهیدش پیوست کشف جسد جوان گلستانی در جنگل نوکنده آتش سوزی در واحد 80 پالایشگاه آبادان کودک دو و نیم ساله حافظ 6 سوره قرآن جای پای رستم یا محل فرود شهاب سنگ + تصاویر جیرجیرک های قصرشیرین قربانی می گیرد ناجی غریقی که غرق شد صفحه نخست روزنامه استان ها پنجشنبه 14 مرداد ماه انتهای پیام/ ...
کوهستان های خراسان شمالی، این گنجینه های ارزشمند خدادادی را پاس بداریم
3086 متر ، سالوک با ارتفاع 3010 متر و گلیل با ارتفاع 2967 متر از سطح آبهای آزاد می باشند. پرآب ترین رودخانه های استان چون شیرین دره ، بارزو و بیدواز از این کوهستانها منشأ می گیرند و نیز بلندی های استان و به ویژه کوههای نفوذپذیرآهکی نقش مهمی را در تشکیل چشمه های بزرگ آهکی (کارستی) ایفاء می نمایند . این کوهستان ها با توجه به افزایش میزان بارش و اقلیم و خاک مستعد ، شرایط اکولوژیکی مناسبی ...
هومن حاج عبداللهی: صرفه جویی می کنم تا محتاج نشوم
او این روزها در سریال علی البدل به کارگردانی سیروس مقدم بازی می کند. با این بازیگر درباره فراز و فرود زندگی اش هم صحبت شدیم. از خودتان بگویید، از خانواده و محله ای که در آن به دنیا آمدید؟ 41 سال دارم، دو راهی قَپون به دنیا آمدم. تا کلاس سوم دبستان ساکن محله نواب بودیم و بعد به محله ای دیگر رفتیم که الان هم در همان محله زندگی می کنیم. سه تا برادریم و من کوچک ترین فرزند خانواده هستم، ازدواج کردم و یک پسر به نام جانان دارم. پس متولد جنوب شهر هستید؛ محله هایی که بافت و سبک خاص خودش را دارد. همسایه ها با هم رفت و آمد زیادی دارند در این محله ها حتی رفتار پدر و مادرها با فرزندانشان و برعکس هم منحصربه فرد است. جامعه ما خیلی تغییر کرده اما جنوب شهر با شمال شهر هنوز هم زیاد با هم تفاوت دارد. هنوز هم در جنوب شهر روابط صمیمی تر و گرم تر است، همسایه ها یکدیگر را می شناسند و در شادی و غم هم سهیم هستند. این طور نیست که در یک آپارتمان زندگی کنند اما از واحد روبه رویی خود بی خبر باشند. زندگی در محله های جنوب شهر بیشتر جریان دارد. بافت این نوع زندگی در روحیه شما تاثیر داشت که وارد حرفه هنر که معمولا کار گروهی است، شوید؟ به نظرم بچه هایی که در محله هایی زندگی می کنند که مردمش بیشتر با هم مراوده دارند، اجتماعی ترند و تعاملشان با دیگران بیشتر است. آنها مشارکت اجتماعی را یاد می گیرند. بچه های این محله ها مثل بچه های آپارتمان نشین نیستند که همدمشان موبایل، تبلت و بازی های رایانه ای باشد. من بچگی ام را در محله ای گذراندم که با دوستانم در کوچه فوتبال، هفت سنگ و... بازی می کردیم، گاهی شیشه هم می شکستیم! یعنی زندگیتان هیجان بیشتری داشت؟ بله و مراودات آن قدر زیاد بود که ما هیچ وقت احساس تنهایی نمی کردیم. هنوز هم در این محله ها بچه ها توی کوچه با هم بازی می کنند هر چند تعدادی مخالف حضور بچه ها در کوچه هستند و می گویند آنها در این فضاها چیزهایی یاد می گیرند که خوب نیست اما من با این عقیده موافق نیستم. به نظرم بچه از همان کودکی باید خیلی چیزها را تجربه کند؛ کتک بخورد، کتک بزند! همه این اتفاق ها باید برایش بیفتد تا بزرگ شود و بتواند در اجتماع حق خودش را بگیرد. شما گویندگی عروسک پنگول را هم به عهده داشتید؛ عروسکی که به گفته برخی بددهن بود و بدآموزی داشت، این نوع بیان پنگول ریشه در دوران کودکی خود شما و محیطی که در آن بزرگ شدید، داشت؟ پنگول اصلا ربطی به من نداشت. پنگول در یک اتاق فکر متولد و روی آن خیلی کار شد که چگونه عروسکی باشد. این گلایه پدر و مادرهایی بود که حاضرجوابی فرزندان خود را تاب نمی آوردند. بچه مطالباتی دارد، گاهی با سوالاتش پا در حریم هایی می گذارد که برای بعضی از والدین جالب نیست. پنگول نه بی ادب بود و نه ناسزا می گفت، پنگول بچه رُک گویی بود که حق خود را طلب می کرد. شما به سرنوشت بیشتر اعتقاد دارید یا تلاش فردی؟ به هر دو اعتقاد دارم. آدم موفق می کوشد سرنوشت دلخواهش را رقم بزند البته بعضی اوقات تلاش می کند ولی به خواسته اش نمی رسد! اما اصلا به این اعتقاد ندارم که آدم هیچ کاری نکند و فقط بنشیند تا سرنوشت برایش هدایای خوب بیاورد. آدم می تواند با تلاش، سرنوشت خود را تغییر دهد. اگر برای شما بازی در سریال پایتخت پیش نمی آمد و این فرصت به شما داده نمی شد، آیا همین موقعیتی را که الان دارید، باز هم داشتید؟ شاید اتفاقات بهتر یا بدتری برایم می افتاد! نمی دانم چی می شد. اما این را می دانم زمانی که به من فرصت داده شد، تمام تلاشم را به کار بستم که خوب دیده شوم. بازی در سریال پایتخت یک اتفاق بود یا خودتان تلاش کردید برایتان رخ دهد؟ یک اتفاق بود و من از آن بهترین استفاده را کردم . درباره استفاده مناسب از اتفاقات برایمان صحبت کنید چون الان خیلی ها فکر می کنند که دیگر دوره اتفاقات خوب که به نتیجه خوبی هم ختم می شود، گذشته! جوان ها بر این باورند که جامعه و خانواده به آنها امکانات خوبی نمی دهد که رشد کنند. چگونه می توانیم باعث اتفاقات خوبی در زندگی مان شویم؟ یک جمله معروف هست که می گوید: شانس یک بار در خانه آدم را می زند اگر استفاده کردی که بُردی و گرنه شاید هیچ وقت دیگر درخانه ات نیاید. با همه اینها من به جوان ها حق می دهم؛ چون مشکلات خیلی زیاد شده است. 10، 15 سال قبل مشکلات این قدر پیچیده و دشوار نبود. شاید اگر جوان امروز مثلا 15 سال قبل به دوران جوانی می رسید، موقعیت های بیشتری برایش فراهم می شد. اما در کنار مشکلات موجود، باید بگویم بیشتر جوانان امروز می خواهند بدون تلاش و یکشبه به خیلی چیزها برسند. مثلا وقتی یک جوان وارد حرفه ما می شود توقع دارد خیلی زود هم به شهرت برسد و هم به ثروت. من که الان 41 سال دارم، کارم را از 17 سالگی شروع کردم. سال 71 هیچ کس مرا نمی شناخت تا این که سال 81 اجرای یک برنامه تلویزیونی را به من سپردند، بعد در یک فیلم سینمایی و در ادامه در یک سریال بازی کردم... خیلی طول کشید تا موقعیت های بهتری در بازیگری نصیبم شد. یعنی باید صبر و تلاش در کنار هم باشد؟ بله! الان خیلی ها دوست دارند همه چیز براحتی پیش برود و به اصطلاح هلو توی گلو باشد! بدون کار و تلاش به خیلی چیزها برسند. اما این شدنی نیست، باید زحمت بکشی، نباید مایوس شوی، باید دوباره برخیزی و به راهت ادامه دهی. از کی هدف گذاری در زندگی را شروع کردید و تصمیم گرفتید وارد حرفه اجرا و بازیگری شوید؟ از دوره دبیرستان و خیلی سخت بود ورود به این حرفه بدون هیچ آشنا و پارتی! یواش یواش آمدم، گاهی وقت ها بیکاری و بی پولی دیدم. گاهی مجانی کار کردم که دیده شوم و مردم مرا بشناسند. خیلی زحمت کشیدم تا امروز بتوانم به فصل برداشت محصول برسم. با بی پولی چطور کنار می آیید؟ بخصوص در حرفه شما که گاهی کار هست ...
فرصت پرواز را از دست ندهید
درباره نقش موثر زمان و مکان در جلب توجهات پروردگار و امدادهای معنوی و استجابت دعا مطالب فراوان مطالعه کرده اید. فقط همین بس که صریح آیه قرآن یک شب را از هزار ماه یا سی هزار شب برتر می داند لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ .یعنی در قاموس الهی یک شب می تواند تا سی هزار برابر شب های معمولی ارزشمند بشود، خیر برساند و برکت داشته باشد. ممکن است خواننده عزیز ما بدرستی از ذهن بگذراند که شب قدر به قطع و یقین در ماه مبارک رمضان است؛ یادآوری نقش موثر زمان و بحث درباره زمان های بافضیلت با امشب و فردا چه ارتباطی دارد؟ آری؛ شب قدر فضیلتی بیشتر از سی هزار برابر شب های دیگر دارد اما بسیاری از همان شب های دیگری که به فضیلت شب قدر نمی رسند، خود دارای فضیلت فراوان و امکان جذب توجهات پروردگارند و امکان استجابت دعا و ارتقای معنوی نیز در آن شب ها بسیار بیش از شب های عادی فراهم است. ما از امشب در آستانه سی یا بهتر بگویم چهل شب بسیار بافضیلت و برکت قرار داریم و نگارنده را دریغ آمد شما دوستان را از ورود این مهمان پرخیر و برکت آگاهی ندهم. وعده گاه های خدا مکان ها و زمان های ملاقات با آن خالق یکتا بی تردید با فضیلت و مورد توجه اند؛ و زمان وعده یکماهه خداوند با حضرت موسی(ع) که در ادامه به چهل شب ارتقا می یابد از همین امشب آغاز می شود. ثَلاثِینَ لَیْلَه شب های ماه ذی قعده است از ابتدا تا انتها و أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ ده شب آغازین ذی حجه است تا شب عید قربان. بزرگان سیر و سلوک و آنان که برای ارتقای معنوی خود و شاگردانشان چله نشینی و یک دوره چهل روزه اخلاص را در دستور کار دارند به اتفاق اقرار دارند که بهترین زمان چله نشینی و شروع خودسازی از امشب است؛ آغاز ذی قعده و جشن پایان آن در صبحگاه روز چهلم است؛ عید سعید قربان. ممکن است برای عزیزان ما این پرسش مطرح شود که در این چهل شب چه کنیم؟ پاسخ را به پیامبر گرامی اسلام(ص) وا می گذارم و از عبادات مَن درآوردی و خارق العاده پرهیزتان می دهم. قال رسول الله(ص): مَن أَخْلَصَ لِلهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ. کارهای عجیب و غریب لازم نیست، چهل روز اخلاص بورزید، گناه نکنید. همه کارهایتان را خالصانه برای خدا انجام دهید. خداوند از زبان پیامبرش وعده داده است که چشمه های حکمت همان دانش صحیح و محکم از قلب شما می جوشد و بر زبانتان جاری می شود و زندگی تان رنگ خدا می گیرد. فرصت پرواز را از دست ندهید. علیرضا برازش - مدیر شبکه یک سیما ...