به گروه ما دادند. من و حاج مهدی رفتیم دفتر آقای عصار که با مرحوم حاج مرتضی تجریشی از طرف اوقاف، مسئولیت مسجد جامع را داشت. دفتر عصار در بازار مسجد جامع بود. البته حاج مرتضی تجریشی با ما دوست صمیمی بود، اما عصار خیلی با ماها آشنا نبود. حاج مرتضی یک شخصیت اجتماعی بود. به او گفتیم ما می خواهیم در مسجد جامع تهران در شبستان گرمخانه، که حاج شیخ غلامحسین جعفری که با ما رفاقت داشت و امام جماعت آنجا بود ...
خود کرده و با چرب زبانی تحت عنوان فروش یک خودروی سمند مزایده ای سرش کلاه گذاشته است. او که از سر ناامیدی و دلتنگی عازم مشهد بود تا چند روزی به دیدن یکی از آشنایان خود برود و حال و هوایی عوض کند و باورش نمی شد به این سادگی فریب خورده باشد خواستار پی گیری سریع موضوع بود و ماموران دایره آگاهی کلانتری شیرازی مشهد تحقیقات خود را آغاز کردند. پلیس با سرنخ هایی که در دست داشت مهتم ...
سیاست یک بار در خانه آدم را می زند. بعد از آن بود که از طریق شاگردِ کر و لالش در جریان امور سیاسی قرار می گرفت و هر روز آتش هیجان سیاسی اش افروخته تر می شد. دست آخر این شوق بی تابش کرد و برای اولین بار به ستاد انتخاباتی احمدی نژاد رفت و اعلام آمادگی کرد که برای پیروزی این مرد حاضر است هر کاری بکند. همه بازار رفتارش را زیر نظر داشتند و می دانستند او بی دلیل کاری نمی کند و همین هم شد. یکی ...
مدیر اداره کل هنرهای نمایشی و پیمان شریعتی مدیر مجموعه تئاتر شهر نیز از دیگر افرادی بودند که برای هم دردی حاضر شدند. داود رشیدی که همیشه دوست داشت روزهای جمعه در کنار خانواده و خصوصا نوه اش سینا باشد، امروز در شرایطی با خانواده اش وداع کرد که همه آن ها در کنارش بودند. احترام برومند دیگر هنرمند با سابقه تئاتر و قصه گوی بچه ها و همسر داود رشیدی هم تاکید می کند: هیچ برنامه ای را تغییر ...
نوشت که مشهور است و بد نیست قسمت هایی از آن را بخوانیم. پیامبر(ص) پس از بسته شدن این معاهده گفت: اهل این پیمان، امتی واحد هستند در برابر دیگران و اینجا پیامبر(ص) درواقع از شهروندی سخن می گوید، چون اهل این پیمان که همه مسلمان نبودند و شامل یهودیان و مسیحیان و مسلمانان و عرب های غیر مسلمان می شد. محمد بن عبدالوهاب این پیمان نامه را باور ندارد، زیرا در اصل به دنبال توجیهی برای کشتن مسلمانان ...
در عمران برای مسکن ثبت نام کردم که متاسفانه تاکنون بی حاصل بوده است، از کیهان تقاضا دارم در حمایت از یک زن سالخورده و تنها دریغ نکند. 6572---021 * برای رفع مشکلات دادسرای مبارکه اصفهان تاکنون چند نامه به دادسرای مبارکه نوشته و پیگیر موضوع شده ام ولی مشکلات بر سر جای خود باقی است. چرا؟ 8916---0913 * ما ساکنین شهرک تهرانسر در غرب تهران شبانه روز از صدای هواپیماهای پروازی ...
قصه مترو مرد چاق مرد چاق روی یکی از صندلی های ایستگاه نشسته بود و صندلی کناری اش را هم به دو کیسه بزرگی اختصاص داده بود که گویا داخل آنها لباس بچه گانه بود. اتفاقا جمعیت زیادی هم داخل ایستگاه بود و مردم طی این چند دقیقه ای که منتظر قطار بودند بیشتر دنبال صندلی خالی می گشتند اما جناب چاق بدون اعتنا همچنان یک کیسه را سمت راست و کیسه دیگر را سمت چپ خود قرار داده بود. یکی دو ...
انداخت وباپا آن را به طرف خودش کشاند. ازآفریقای جنوبی آمده بود. اما نه سیاه بلکه سفید وبوروازنوادگان آپارتاید . فردا ساعت نه و نیم باید سوار اتوبوس لورکوزن- کلن می شدم. اما هنوزنمی دانستم آدرسی را که توی بلیط من زده بود، کجاست. به ایستگاه مرکزی قطار رفتم تا ازاطلاعات آن جا به پرسم. متصدی اطلاعات گفت او فقط دربارۀ قطارها اطلاعات دارد. ازیک جوان که کلاهی برسرو یک بطری نوشیدنی دردست داشت ...
به داخل کیفش برد و بسته کادو پیچی را بیرون آورد و به همه نشان داد. بعد در همان حالت بغض و اشک به حاضران گفت: خیال می کردم می خواهد مرا بترساند. خودم را آماده کرده بودم هر چه گفت گوش کنم. این هدیه را هم برایش خریده بودم تا یادم نرود او تنها تکیه گاه من در این زندگی است... نسترن از تنهایی می ترسید و از جدایی واهمه داشت. در قاموس خانواده آنها جایی برای طلاق تعریف نشده بود. باورش نمی شد ...
خانه
