. طعمه دزدان پس از چند روز درمان در بیمارستان با هزینه 10 میلیون تومانی مرخص شد و برای افشاگری راز این زورگیری خشن پای در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران گذاشت. وی که از ناحیه سر و صورت و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به ماموران گفت: وقتی خودرو را در کوچه خلوت پارک کردیم از خودرو پیاده شدم و برادرم به دنبال پسرش رفت. طعمه زورگیران ادامه داد: در کنار خودرو ایستاده بودم که 4 ...
پنجه بوکس دزدان آسیب دیده بود که تحت عمل جراحی قرار گرفت و از مرگ حتمی نجات یافت. وی پس از بهبود در توضیح ماجرای سرقت خشن به مأموران گفت: کنار ماشین ایستاده و منتظر برادرم بودم که ناگهان 4نفر که سوار بر 2موتور بودند به سمت من حمله کردند. یکی از آنها گردنبندم را قاپید و قصد سرقت موبایلم را داشت اما چون گوشی ام در دستم بود مقاومت کردم، آنها هم رحم نکردند و با چاقو، قمه و پنجه بوکس به سر و ...
به گزارش " جوان ایرانی "، راز سرقت های خشونت بار مردان موتورسوار چند روز قبل از زمانی آشکار شد که جوانی به نام سهراب همراه برادرش به یک آموزشگاه زبان انگلیسی در شمال پایتخت رفته بود. سهراب در کنار خودروی پژو اش ایستاده بود که دو جوان از ترک دو موتور سیکلت به پایین پریدند تا گردنبندش را بقاپند، اما مقاومت سهراب باعث شد تا مردان جوان با چاقو و پنجه بوکس به جانش بیفتند و در این بین سر و ...
گفتگو با سرکرده باند اسمت چیه و چند سالته؟ حسین، 20 ساله هستم. سابقه کیفری داری؟ خیر. به چه جرمی دستگیر شدی؟ زورگیری و قاپ زنی. با همدستانت چه طور آشنا شدی؟ در قهوه خانه با محراب آشنا شدم. شغلم داشتی؟ بله، در میوه فروشی کار می کردم. چه کسی پیشنهاد سرقت ها را داد؟ با هم این تصمیم را گرفتیم. قبل از اینکه کار خلاف انجام بدهی چقدر درآمد داشتی؟ در ماه 600 ه ...
معاصر برای بازدید بودم که ناگهان مردی قوی هیکل از پشت سر به من نزدیک شد و چاقویی را روی گردنم گذاشت، این سارق خشن از من خواست که محتویات تمام جیب هایم را خالی کنم اما خوشبختانه روز گذشته هیچ چیزی اعم از پول نقد، تلفن همراه، کارت عابر بانک، لب تاب و ... همراهم نبود، من به او گفتم که هیچ چیزی به همراه ندارم! وی ادامه داد: در ادامه، سارق خشن روبه رویم آمد، چاقو را مقابلم گرفت و بعد از اینکه تمام جیب ...
دیگر از شاکیان که زن جوانی بود، گفت: عصر روز هجدهم اردیبهشت ماه از خیابان جلال آل احمد برای رفتن به خانه مان سوار خودروی پراید خاکستری رنگ شدم. راننده خودرو، مرد جوانی بود و بعد از گفتن مسیر به راه افتاد. کمی آن طرف تر راننده پسر جوان لاغری را به عنوان مسافر سوار کرد. پسر جوان در صندلی عقب کنار من نشست و ناگهان کاتری از جیبش بیرون آورد و تهدید کرد هیچ حرکتی نکنم. آنقدر ترسیده بودم که دست و پایم به ...
پیام پیشنهاد سرقت از مغازه نقره فروشی را داد. ابتدا مخالفت کردم اما حرفهای او و فرار از فشارهای زندگی ام باعث شد تا پیشنهاد سرقت از مغازه نقره فروشی را بپذیرم. وی افزود: چند روز مغازه نقره فروشی را زیر نظر داشتیم تا اینکه روز سرقت با مسلط بودن به محل دست به دزدی زدیم اما پس از سرقت پیام به بهانه اینکه اگر من نقره ها را به خانه ببرم و خانواده ام شک می کنند و دستمان رو می شود نقره ها را ...
...: مردی که همسرش را با وارد کردن بیش از 10 ضربه چاقو در مشهد کشته بود، هنگام بازسازی صحنه جنایت گفت: از فحاشی های همسرم خسته شده بودم اما او یک دیکتاتور بود و من حریف او نمی شدم مرد 45 ساله ای که به اتهام قتل همسر 52 ساله اش دستگیر شده بود، در حالی که از شدت ندامت گریه می کرد ، مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، جزئیات و چگونگی جنایت هولناک خود را ...
بلدیه | 9 سال از ارائه لایحه ممنوعیت حمل سلاح سرد به مجلس می گذرد و در این مدت سلاح های سرد در غلاف ننشسته و جان گرفته اند. از سال 86تا کنون هر چند وقت یکبار بحث بر سر لایحه ممنوعیت حمل سلاح سرد در مجلس و جامعه بالا گرفته و وعده هایی هم از تصویب کلیات آن در کمیسیون حقوقی مجلس به گوش می رسد اما مدتی بعد دوباره همان آش مانده و همان کاسه و خبری از تصویب لایحه در صحن علنی مجلس نمی شود، این روزها ...
.... اعضای این باند در بازجویی ها به 13 فقره قتل با انگیزه سرقت در سطح استان گلستان اعتراف کردند. یکی از متهمان به نام حسین که 11 فقره از قتل ها را انجام داده است، در بازجویی ها گفت: سال 1378 قتل های خود را آغاز کرده و در اولین جنایت با یکی از دوستانم برای تسویه حساب مرد بی گناهی را اشتباهی کشتیم. بعد از این ماجرا سرقت ها و قتل هایم را آغاز کردم. من تعدادی از سرقت هایم را ...
وسط که طرفداری آن دوست حمید را بکند، می خواسته چاقو بزند به برادرم و او خودش را عقب می کشد، وسط دعوا هی چاقو را از دست هم می کشند که برادرم چاقو را به بازویش می زند، بعد بقیه می آیند که جدایشان کنند، چاقو سه سانت می رود داخل قلبش. آخرش هم نفهمیدیم چه شد. بعدش بقیه را هم گرفتند ولی چون ضربه را حمید زده بود، حمید را بردند زندان. ماجرای آن روز، همه اش همین چند خط بود و سال های بعد از آن ...
روشنفکری نزدیک می شود. مثلاً؟ مثلاً کلیشه مرد خشن، زورگو و ظالم و زن مظلوم جزو اصلی ترین مؤلفه های سینمای روشنفکری است که در فیلم های شما خیلی پررنگ دیده می شود. نکته دیگر غلظت تلخی و تنش در روابط میان افراد است که باز در فیلم های شما خیلی پررنگ است. اولین فیلم اجتماعی که تهیه کننده آن بودم را با نام غریبه سال 66 ساختم و بعد آواز تهران، آواز قو... البته معتقدم ...
خانه
