سایر منابع:
سایر خبرها
/ تا صبح روز بعد که نوبت نظافتچی شد/ تا خانه را بروبد از لحظه های اسقاط/ و رنگرز رسید/ با رنگدان خاکستر/ که مثل روز اول خلقت، نو بود و بی گذشته / اما کسی نمی دید/ گل میخ را که ریشه در فراموشی داشت/ و نور دوردستش/ الهام بخش قاب غیبت می شد/ حسرت ادامه داشت / در هر بهار آتش می کوشید روشن شود/ و چوب ها صدا می کردند/ تا عاقبت سکوت/ سرریز کرد و خلوت کامل شد/ با ظاهر بی آزارش/ گل میخ سال های سال به دیوار ...
ابراهیم مشیری افشار در سال 1275 شمسی در همدان متولد شد و در جوانی به تهران آمد و در وزارت پست مشغول به خدمت شد. پدرش نیز از علاقه مندان شعر و شاعری بود به طوری که خواندن اشعار حافظ و فردوسی و سعدی همیشه در خانه شان در جریان بود. فریدون سال های اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران بود اما به دلیل ماموریت شغلی پدرش به شهر مشهد رفتند و پس از چند سال دوباره به تهران بازگشتند.مشیری سه سال اول دبیرستان ...
به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم... این شعر شبیه بمبی در میان اهالی ادبیات صدا می کند البته مخالفان سرسختی هم دارد که مشیری را به احساساتی بودن و نوعی رمانتیک سطحی هم محکوم کردند اما فراگیری این شعر و استقبال مردم آن قدر زیاد بود که دیگر قلم هیچ منتقدی نتوانست به انکارش برخیزد. حالا بعد از گذشت این همه سال ...
اطمینان و حساسیت درجمله بندی اش آن شکاف مصنوعی را که درگذشته ی نزدیک کشمکش هایی میان نوپردازان و سنت گرایان ایجاد شده بود ،ببندد. فریدون مشیری در سی ام شهریور سال 1305 در تهران به دنیا آمد و از دوران نوجوانی به شعر علاقمند شد و ازهمان سالها شعر سرودن را آغاز کرد بطوری که دراولین سالهای دوران دانشجویی دفتری از غزل و مثنوی داشت و از 1330 به بعد آثارش را انتشار داد و علاقمندان بسیاری پیدا کرد ...