سایر منابع:
سایر خبرها
. بعد از این که حالم بهتر شد متوجه مشکلات عصبی ام شدم. حافظه ام را تا حدودی از دست داده بودم و قدرت یادگیری ام کم شده بود. به همین دلیل در مدرسه دچار مشکل شدم و پس از چند سال که مردود شدم بالاخره درس و مدرسه را رها کردم. اطرافیان که می دانستند ترک تحصیل کرده ام زمزمه هایی در گوش مادرم می خواندند که زودتر شوهرش بده، درس که نمی خواند حداقل شوهرش بده یک نان خور از سرت کم شود. اما ...
! سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن دار باشید. حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین (ع) و یارانش در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. داستان شهادت حضرت رقیه (ع) از درون خرابه های شام؛ صدای کودکی به گوش می ...
دخالت در امور پادشاهی عربستان، زنان، مردان و کودکانش دست برمی دارند؟" جده آینده زنان در دست سرپرستان A.M.- سی ساله: "من بارها مجبور شده ام از فرصت های آموزشی ام دست بکشم زیرا سرپرستم اعتقاد نداشت که یک پزشک به برنامه های تبادل فرهنگی و یا سمپوزیوم نیاز دارد. الآن دو سال است سعی دارم سرپرستم را متقاعد کنم تا اجازه دهد با پسری که دوست دارم ازدواج کنم. من هرروز مسئول جان ...
تلفنی داشتیم تا اینکه روز 23 خردادماه امسال با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما به تلفن من جواب نداد. ساعتی بعد دوباره با خانه اش تماس گرفتم، اما باز هم تلفن مرا جواب نداد تا اینکه نگرانش شدم و با یکی از دوستانش که ایرانی نیست، تماس گرفتم، اما او هم از رضا خبری نداشت. سرانجام با خواهر و برادرم در امریکا تماس گرفتم و از آنها خواستم به کشور فیلیپین بروند و خبری از رضا پیدا کنند. آنها چند روز بعد به ایران ...
به گزارش شفاآنلاین : محمد فازی، با موهای ژل زده، علاقه به قهوه و ازدواج، نمونه یک دانشجو در هر جایی است. او با 21 سال سن، و تحصیل در رشته مهندسی دانشگاه قاهره، باید آینده ای روشن برای خود ببیند؛ چرا که جهان به شدت دنبال فارغ التحصیلان باهوش است. اما آقای فازی احساس می کند چشم انداز سیاهی دارد. او نگران است که پس از فارغ التحصیلی نتواند شغلی پیدا کند که هزینه هایش را کاملاً پوشش دهد، چه رسد به ...
توسط دوربین مغازه ضبط شده بود، در اختیار دادگاه قرار داد. نقشه سرقت رامین متهم ردیف اول وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: بعد از فوت پدرم کمک خرج زندگی مادر و دیگر خواهر و برادرهایم بودم. وقتی ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم با رانندگی در آژانس از عهده مخارج زندگی برنمی آمدم به همین دلیل نقشه سرقت از این مغازه را طراحی کردم. بعد ماجرا را با مهرداد و رضا که از دوستانم بودند، مطرح ...