سایر منابع:
سایر خبرها
اطرافیان برای پیوند دوباره ما بی فایده بود. پدر که خودش را در ازدواج ناموفق من مقصر می دانست مدام خودش را سرزنش می کرد وبرای همیشه رابطه اش را با دوست چند ساله اش قطع کرد. جدایی من از نظر پدر فاجعه بزرگی بود. پدر نتوانست این به قول خودش مصیبت را تحمل کند و آنقدر شب و روز غصّه خورد که یک شب در راه بازگشت به خانه پشت فرمان قلبش گرفت و ما را برای همیشه تنها گذاشت. تا مدت ها افسرده بودم. مثل آدم آهنی ...
ایران آنلاین / این دختربچه به نام زهرا، 23 آبان ماه به همراه مادر و عمه اش به بازارچه ای در منطقه عبدل آباد رفت و به طرز مرموزی ناپدید شد. پدر زهرا کوچولو که دیروز برای پیگیری پرونده در دادسرای امورجنایی تهران حاضر شده بود در توضیح ماجرا بگفت: روزحادثه همسرم دست دخترم را گرفته و درحال خرید لباس بود. او فقط چند ثانیه دست زهرا را رها کرد تا پول خریدی که انجام داده بود را حساب کند و درست ...
گم شدن دخترم را داد. با شنیدن این حرف کارم را رها کردم و خودم را به محل رساندم. با کمک همسایه ها و مردم محل تمام کوچه ها و خیابان ها را جست و جو کردیم. عکس زهرا را در فضای مجازی و خیابان ها پخش کردیم اما هیچ اثری از دخترم نیست.ازهمان روزهم در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران پرونده ای در این رابطه تشکیل شده و مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی نیز در حال رسیدگی به این پرونده هستند. منبع: ایران آنلاین ...
به گزارش رکنا، ساعت 4 ظهر سه شنبه 23 آبانماه سال جاری بود که صدای گوشی موبایل پدر 25 ساله در کارگاه خیاطی به صدا در آمد و همسر جوانش از ماجرای تلخ زندگی شان خبر داد. زهرا 2 ساله در بازار عبدل آباد گم شده بود و پدر جوان با شنیدن این خبر به سرعت خودش را به همسر و خواهرش در بازار رساند و همه اهالی محل و آشنایان با شنیدن ماجرای گم شدن دخترکوچولو شروع به جست و جو در بازار کردند اما اثری از ...
مغازه قیمت شلواری را بپرسد که ناگهان زهرا آب می شود و به زمین می رود. پس از این، همه بستگان و دوستان بسیج شدیم و به دنبال دختر خردسالم گشتیم. به همه مغازه ها، پارک ها و بیمارستان ها و درمانگاه های اطراف سر زدیم، اما هیچ خبری از دخترم نیافتیم. پس از این به کلانتری خانی آباد رفتیم و شکایت کردیم و عکس دخترم را در اختیار مأموران قرار دادیم و برای پیدا کردن دخترم درخواست کمک کردیم. جست وجوهای ...
بود و بعد به خانه خواهرم در تهران آمد. دو روزی آنجا بود و برای یافتن کار از آنجا خارج شد و دیگر بازنگشت . وی افزود: در این سال ها همه جا را جست وجو کردیم؛ خانه اقوام، دوستان و محل هایی که برادرم کار می کرد، بیمارستان ها، مراکز پلیسی و حتی پزشکی قانونی اما ردی از او پیدا نکردیم. فقط یک بار تماس گرفت و به پدرم گفت در بندرعباس کار می کند. آن زمان چند بار به آنجا رفتیم اما در آن شهر هم خبری ...