سایر منابع:
سایر خبرها
طولانی به مسکو بردند تا به پدرم برسم. گویا روزهای خیلی سختی را هم گذراندید... بله، همین طور است. یک سال با آدم های غریبه در سفر بودم. آنجا به مدرسه رفتم و دیپلم گرفتم. مدت طولانی در مسکو زندگی کردم. بعد از دیپلم با خانواده به آلمان رفتیم. پدرم دوست نداشت که در رشته تئاتر و یا هنر ادامه تحصیل بدهم. او هم مثل تمام پدر و مادرهای آن زمان ایران که می خواستند فرزندشان مهندس یا ...
نفرت ایجاد می کنه. ماه مانک را که پشت سر بگذاری و بروی در مسیر بن بست ، هر متر که چرخ های وانت می چرخد و راه پیش می برد روی آسفالت وصله دار جاده ای که از 11 سال قبل، وعده یکدست کردنش را داده بودند، این حس با صدای چرخیدن چرخ ها همراه می شود که داری به سمت چیز بدتری می روی. فاصله ماه مانک تا روستای بعدی و بعدی و بعدی، تا چشم کار می کند نخل های خشک و بی بر است، سنگ است و کلوخ و زمینِ خشکِ عزادارِ بی آبی ...