سایر خبرها
خانواده ها و پشت میله های زندان به سر می برند و چه با شکوه خواهد بود که با همت خانواده های نیکوکار این بدهکاران زندانی در آستانه نوروز به میان همسر و فرزندان چشم به راه شان برگردند و با هم پای سفر نوروزی بنشینند. درخواست یک مادر در این میان پای درد دل مادری دردمند نشستیم که برای نجات فرزندش با چشمی گریان گفت: سال 87 یک روز دعوای پسران 15 ساله ای هنگام بازی بسکتبال به پشت ...
نثر از ادبیات درباری به ادبیات مردمی دگرگون شد. فرم شعر نیز از سبک بازگشت ادبی و تقلید از شاعران سبک های خراسانی و عراقی بیرون آمده، الزام های ویژه خود را نیازمند بود. از همه مهم تر اما دگرگونی های زبان و شیوه به کارگیری واژگان، عبارت ها و اصطلاح ها بود که نقطه اوج دگرگونی شعر این دوره برشمرده می شد و آن را با کوششی فراوان به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک می کرد. بنوش باده که یک ملتی به ...
غذاها را هوس کرد، مخصوصاً خورشت سبزی اش را. ولی نمی دانم چرا در انتها نوشته بود علی ضعف جسمانی، محمد ورم معده و نیما کاهش وزن داشته! راستی جمله ای هم داشت که نفهمیدم کافور به وفور یافت می شود. خودِ محسن دفعه آخر که آمد، سنگ کلیه گرفته بود، مادر گریه می کرد ولی او می خندید و می گفت پسرهای مردم برایشان طلا می آورند، آن وقت من سنگ می سازم برایتان. راستی مگر سلامت جسمانی برای یک نظامی و ...
.... مادران شهدا؛ چه آنها که پیکرشان به وطن بازگشت و چه آنها که مثل مهدی هیچ وقت بازنگشتند، با ساده ترین سوال درباره پسر شهیدشان اشک می ریزند؛ اشکی از دلتنگی برای فرزندی که هیچ کسی نمی تواند جای خالی اش را پر کند. مادر مهدی، بعد از شهادت مهدی صاحب یک پسر دیگر هم شد و اسمش را هم گذاشتند مهدی ، اما هیچ کسی نمی تواند جای خالی مهدی را که پیکر 17 ساله اش، روز 19 بهمن 1361 با شن های لغزان تپه ...
مایکل و سارا را ناراحت خواهد کرد. بله، درست حدس زدید. از قضا اسکات نس، کاراکتر او با دکتر تانکردی ازدواج کرده است. بنابراین می بینید که حتی سارا هم بعد از پایان فصل چهارم آ ن قدر به مرگ مایکل باور داشته است که دور از چشم او، دوباره ازدواج کرده است. پس، حتی اگر مایکل از مرگ بازگشته باشد، ظاهرا دوره ی عشق او و سارا به سر رسیده است. البته مگر اینکه مایکل تابوت خالی اش را با یک جنازه ی دیگر پر کند! هرچند ...