سایر خبرها
داستان کودکانه، زنان کوچک
مطالعه اش را باز می گذارد تا آهنگ های قدیمی که دوست داشت بشنود. چند هفته بعد، بت برای قدردانی از آقای لارنس یک جفت دمپایی ِ قشنگ برای او بافت و همراه با یادداشت کوتاه و ساده ای صبح زود قبل از اینکه پیرمرد بیدار شود با کمک لاری آن را روی میز مطالعة آقای لارنس گذاشت. و بعد دو روز منتظر شد تا ببیند آیا دوست اخمویش از هدیة او ناراحت می شود یا خوشحال. دو روز بعد دنبال کاری بیرون رفته بود اما وقتی ...
قصه برای بچه ها، داستان جذاب پینوکیو
...: امروز اتفاقاً سواد ندارم. پسرک گفت: نوشته: نمایش بزرگ عروسکی. نمایش تازه داشت شروع می شد اما پینوکیو دو لیر نداشت بدهد برود تو. خواست از پسرک پول قرض بگیرد اما پسرک گفت اتفاقاً آن روز نمی تواند پول قرض بدهد! لباس کاغذی اش هم به درد پسرک نمی خورد تا به او بفروشد. بالاخره بدون اینکه فکر کند الآن پدر جپتو دارد با یک تا پیراهن می لرزد، کتاب سوادآموزی اش را به یک دستفروش فروخت و وارد سالن تماشاخانه ...
7 راه برای افزایش برکت عید
.... بچه ها هم همه جا یا دل نمی دهند، یا استادشان ضعیف است، یا کتابشان ضعیف است، یا خودشان ضعیف هستند. بخاطر یک ضعفی حالا یا استاد یا شاگرد یا کتاب است. به هر دلیلی ممکن است یک ضعفی بوده باشد. ممکن است این بچه ها امسال اردیبهشت یعنی دو ماه دیگر، در درس شکست بخورند. تو که دانشجو هستی حالا به وطنت آمدی، در شهر و روستایت آمدی، این بچه هایی که راهنمایی و دبستانی هستند را بگو بیایند، پنج روز که اینجا ...
چهره های اهل قلمی که از دست دادیم+عکس
ماندگار برگزیده شد. امیر عشیری نویسنده داستان های پلیسی روز 27 خرداد بر اثر ایست قلبی درگذشت. از این نویسنده که متولد سال 1303 بود به عنوان پایه گذار ادبیات پلیسی در ایران نام برده می شود. عشیری همچنین در موضوعات تاریخی می نوشت. نخستین اثر او در سال 1328 به صورت پاورقی در مجله آسیای جوان چاپ شد. محمدعلی جمالزاده پس از خواندن کتاب سیاه خان ، او را "الکساندر دوما"ی ایران می نامد. عشیری ...
جراحی زیبایی حیرت آور دختری که چانه نداشت
+عکس خداحافظی ستاره دنیای فوتسال+عکس تبریک پسر خسرو شکیبایی به مناسبت تولد پدرش+عکس بهنوش بختیاری صاحب فرزند شد+عکس چرا مرلین مونرو عکس های برهنه اش را منتشر کرد؟! کشف یک موجود عجیب و غریب در باغچه خانه+عکس فرار 16 مکزیکی از زندان با حفر تونل زیرزمینی+عکس هووی خانم بازیگر معروف در دادگاه خانواده سوختن 2 نفر در انفجار ایستگاه گاز همدان+عکس نرخ دیه سال 96 در ماه های حرام عجیب ترین طلاق ها در سال 95 در ایران مصرف آجیل های رنگ شده ممنوع اتفاقات چندش آوری که در سفرهای فضایی رخ می دهند ...
یزدانی: دوست داشتم با جردن باروس کشتی بگیرم
؟ بله. * یعنی از سالن خارج شدید رفتید و خوابیدید؟ دو سه ساعت در هتل با خانواده و کسانی که به من پیام دادند در ارتباط بودم و بعدش رفتم خوابیدم. * اولین جمله ای که اعضای خانواده به شما گفتند چه بود؟ خوشحال بودند و تبریک گفتند. * ازدواج کرده اید؟ خیر. * تا چه زمانی می خواهید مجرد بمانید؟ الان زود است. هنوز ...
ماجرای خواندنی عشق یک نوجوان 16 ساله
.... به شوق دیدن ملیحه، کیفم را روی ایوان انداختم و شوق زده از حیاط بیرون دویدم. خانه باغبان محله، سه تیر چراغ برق دورتر از منزلمان، سر کوچه بود. هر روز صبح وقت رفتن ملیحه به مدرسه، کیفم را برمی داشتم، با عجله نان و پنیری را که مادرم، سرپایی برایم لقمه کرده بود می گرفتم، توی کیف مدرسه ام فرو می کردم و راه می افتادم تا دختر باغبان را سر راه ببینم. خوشحال بودم که با این ...
پیام دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) به کنوانسیون بزرگ انوار ولایت
سازیِ دین خاتم را بر دوش می کشیدند؛ آنگونه که پدرش او را ام ابیها خواند، و همسرش که با تمام وجود، وقف جهاد و مبارزه بود او را اینگونه وصف کرد: نِعمَ العَونُ علی طاعةِ الله؛ بهترین یار من است برای اطاعت و بندگی خدا . (3) 2. تربیت بهترین فرزندان: اولین مکانی که انسان از بدو تولد، در آن پرورش روحی و جسمی می یابد، محیط خانه و خانواده است. در این محیط، رفتار پدر و مادر و بویژه مادر است که ...
مبلغ پیشنهادی پرسپولیس بیشتر از استقلال بود/ دوست دارم به استقلال برگردم
روز نو : شماره 9 پس از 9 سال از تیم محبوبش رفت و راهی پیکان شد اما گویا طالع او در این تیم شوم بود. آرش نیامده مصدوم شد و هر چه تلاش کرد نتوانست به روزها خوبش برد و پس از نیم فصل طرفین تصمیم به جدایی گرفتند. بعد از آن آرش به عضویت تیمی در نیامد و پس از مدتی درگیر بیماری پدرش شد. او در گفت و گویی نوروزی با شهروند درباره خیلی از مساپل صحبت کرده است. *سال 95 برای آرش برهانی ...
زندگی یکی از دانش آموزان عروج کرده مدرسه علویان
جان های شیفته همرزمانش. از خودش نوشت و مرام و معرفت دوستانش ... در آخرین روزهای پایانی سال خاطرات او و بچه های دبیرستان علویان را تکمیل کردم. اما او دو روز مانده به آغاز سال نو در میان بهت و حیرت من فرصت دیدار چهره به چهره خانواده هایمان را در شهر اهواز فراهم کرد. او با خانواده اش به کربلای خوزستان آمده بود تا مرز دنیای مجازی را در هم بشکند و وسعت ایثار و ایمان همرزمان شهیدش را به عینه ...
حکایت سید محمود ؛ گرفتن عکس شهادت در آتلیه برادر +عکس
.... گفت : یادت هست آن عکس وقتی که دیدی گفتی شبیه شهدا شدی ؟ گفتم: بله یادم هست. گفت: آن عکس اولین و ماندگارترین عکسی هست که بعد از شهادت من به جا میماند. یعنی تو درست فهمیدی آن عکس، عکس شهادت هست. اصلا خودم به این نیت انداختم. ما عید همیشه به منزل پدر سید محمود میرفتیم و به اقوام و فامیل سر میزدیم . سید محمود به صله رحم خیلی مقید بود وتا جایی که برایشان امکان داشت و فرصت زمانی داشتند این ...
شهید عبدالله باقری به روایت همسرش/در سالن عروسی نماز جماعت خواندیم
اذان در سالن پخش شود و بعد از پخش اذان، نماز جماعت را همان جا برپا کرد. دل توی دلش نبود، هوایی شده بود. با یک حسرتی به شهدایی که تو شهر تشییع می شد نگاه می کرد. عبدالله خیلی اصرار داشت که برود. تا اینکه یک روز دل را به دریا زد و آمد خانه ی ما. عبدالله، عبدالله سابق نبود. حال و هوایش عوض شده بود. آمدم کنارش نشستم، سرش را بالا آورد و گفت: مادر جان شما پنج پسر داری. – خوب، که چی؟ ...