سایر منابع:
سایر خبرها
جدا شده ام. پدر و مادرم هم در قید حیات نیستند. پس حتی اگر بروم و موفق هم نباشم، چیزی برای از دست دادن ندارم. هنوز هم که با شما حرف می زنم معلوم نیست بتوانم بروم یا نه. مشاور گفته تلاش می کند و من هر چه لازم باشد پول برای این کار هزینه می کنم، اما خب شغل من طوری نیست که بتوانم از طریق آن اقدام کنم. یک راه که می ماند این است که فعلا به عنوان دانشجو بروم و بعد ببینم آنجا چه پیش می آید. هرچند فکر می ...
بانوی این گفت وگو، پرحاشیه ترین زن دولت یازدهم است؛ بانویی که حواشی خبری، هر کجا می رود، مثل دم بادبادک پی اش می آید و اطرافش را شلوغ می کند؛ یک روز اظهار نظرش درباره ورزشگاه رفتن یا نرفتن زن ها دردسرساز می شود و روز دیگر نگاهش به عقیم سازی یا نوزاد فروشی یا ازدواج دختران خردسال و... این حقوقدان کهنه کار در حوزه زنان ولی می گوید، خیلی از خبرها به نقل از او حقیقت ندارد؛ می گوید جوابیه هایش را نمی خوانند؛ می گوید رازهایی هست که نمی دانیم؛ می گوید خیلی کارها برای زنان انجام داده است که به گوش ما نرسیده یا نادیده شان گرفته ایم، می گوید معاونتش فرمایشی نیست و .... این گفت وگو که قرار بود 3 ...
برود حیاط سری به پسربچه ها بزند. آفتاب داغ تر شده. می ایستد کنار در و زل می زند به پسرها. دعوایشان می کند که کاری به غازها نداشته باشند. تا کلاس پنجم درس خوانده، در روستای خودشان که با سردشت 15 کیلومتر فاصله داشت. مادرش که از دست پدر پناه آورد اینجا، زندگی برای فریده و خواهرهایش سخت تر شد. آنقدر سخت که یک روز یکی از خواهرها خودسوزی کرد: مادرم ما رو ول کرد آمد اینجا. بعد دوباره برگشت پیش ما که ازدواج ...
روزی می افتم که برای اولین بار پا به کمپ مهاجران گذاشتم و با اینکه فاصله این اولین و این آخرین، همه اش دو ماه تقویمی است، دنیا دنیا حرف و قصه و مشاهده و حکایت و درد دارم برای گفتن و باز گفتن و بازگفتن. حال بیماری را دارم که چشمش، گوشش، لبش، بینی اش، دست و پایش، همه وجودش توأمان درد می کند و نمی داند از کدام دردش شروع کند به شرح ماجرا. در این دو ماه، آدم هایی دیده ام که از جنگ و ...
درست نکردی بدی دست مردم. البته تجربه شما از بقیه بیشتر بود. هر هفته برنامه داری و تمرین می کنی. ولی دمت گرم. [بعد از صحبت های جنجالی شهرام خاور، حسین آقا سنددار غیرقابل انکار از خوبای مطبوعات تهران با انتشار یک ویدویوی کوتاه از فشاندن در و گوهر با دوربین موبایل ثابت کرد که گوهرفشانی اش کاملا طبیعی و اورجینال است و دهان مخالفان را بست.] بابک لطیفی: بهروز جون؟ بهروز ...
گوید افسانه سر سوزان را از لارز بیرون کشید وآن را به صورت جداگانه در قالب یک داستان کوتاه در نیویورکر منتشر کرد. او فکر می کرد نباید دست به بازسازی آن بزند اما بعد فکر کرد : من نیاز دارم تا توضیح دهم این بچه چرا چنین جذابیت شخصیتی دارد. این مرا وادار کرد که برگردم و درباره اجداد خود فکر کنم. وی می افزاید: قصه گویی بخش مرکزی زندگی بومیان آمریکاست و به طور حیاتی بخشی وسواسی از وجود او. می ...
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب دل ، روح زندگی در این خانه موج می زند. هر قدر هم که خسته و بی حوصله باشی، پا به این خانه که بگذاری، نشاط و شادابی حالت را جا می آورد و لبخند را مهمان لب هایت می کند. حجت الاسلام مختار کرمی، پدر این خانواده است؛ یک روز را مهمان خانواده ایشان داشتیم تا راز و رمز موفقیت یک خانواده شاد و سالم را برایمان بگویند ...
ای از من رو برمی گردانند و مسیر خود را کج می کنند تا مبادا با من برخوردی داشته باشند. از بچگی زیاد اهل درس و مدرسه و پشت میزنشینی نبودم. به کارهای فنی علاقه داشتم اما چون بسیاری از اعضای فامیل مان پزشکی خوانده بودند، پدر و مادرم نیز دوست داشتند من رشته تجربی را انتخاب کنم و در دانشگاه نیز وارد رشته پزشکی شوم اما بعد از یک سال تحصیل تغییر رشته دادم و درس تاسیسات حرارتی را فراگرفتم و موفق به قبولی در ...