سایر منابع:
سایر خبرها
دو نفر دیگر با تیراندازی هوایی مانع نزدیک شدن مردم به طلافروشی شدند. آنها پس از سرقت طلا ها با دو موتورسیکلت آپاچی گریختند. من با خودروام آنها را تعقیب کردم اما یکی از موتورسوار ها خودرو مرا هدف قرار داد و آن را به رگبار بست. من فقط توانستم خودم را در زیر فرمان خودرو پنهان کنم. من از همه آنها شکایت دارم و برایشان اشد مجازات می خواهم. سپس متهمان یک به یک به تشریح جزییات سرقت طلاها و ...
همسر شهید مسعود علی محمدی گفت که در یک سالن آمفی تئاتر بود. آنقدر خوار و ذلیل بود که با خودم گفتم حیف دست من که به صورت چنین آدم حقیری بخورد... به گزارش پامچال نیوز به نقل از شهدای ایران ، 20 فروردین ماه سال 1385 خبر دستیابی ایران به فن آوری غنی سازی اورانیوم و راه اندازی یک زنجیره کامل غنی سازی در نطنز اعلام شد. در پی این خبر، در چنین روزی مقارن با تکمیل چرخه سوخت ...
بعدش واقعاً باید سختی بکشی. علی: دبستان که بودم، مادرم مجبورم کرد پیانو بزنم که آن را هم نمی خواستم. خیلی این ساز را دوست نداشتم. نوجوان که شدم، یک گیتار الکتریک گرفتم و روزی چند ساعت با آن تمرین می کردم. این ساز را دوست داشتم. رضا: دو تا کار را جبراً انجام داد؛ موسیقی و زبان. وقتی بالاخره پیانو نواختن را آموخت اوایل دوره راهنمایی بود که یک روز به من گفت بابا دیگه یاد گرفتم ...
بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم. پرونده ...
خود را درخصوص این سرقت مسلحانه آغاز کردند. موتورسیکلت به جا مانده از سارقان می توانست سرنخ خوبی برای به دام انداختن آنها باشد اما شواهد نشان می داد که موتورسیکلت سرقتی است. کارآگاهان در تلاشی دیگر سراغ دوربین های مداربسته طلافروشی رفتند. شواهد نشان می داد لحظاتی پیش از ورود سارقان زن جوانی در نزدیکی آنجا پرسه می زد و به عنوان مشتری وارد طلافروشی شده بود و درحالی که هنوز او در چارچوب در بود سارقان ...
حرف های داوود و دانیال قرار گرفتم و در این سرقت شرکت کردم. در زندان فهمیدم دست به چه کار خطرناکی زده ام. سپس مونا 30 ساله که حالا با قرار وثیقه آزاد است روبه روی قضات ایستاد و گفت: چون پدرم فوت کرده و برادرم بود زندگی ام را به سختی می گذراندم تا اینکه با علی آشنا و به او علاقمند شدم. من به خاطر علی حاضر بودم دست به هر کاری بزنم. به همین خاطر قبول کردم در اجرای نقشه سرقت از طلافروشی همراه آنها ...
جلوی خانه اش پارک می کند. سپس مأموران از رعنا تحقیق کردند. زن جوان گفت: خودروی زانتیا متعلق به یکی از دوستان برادرم به نام صفدر است. چند روز قبل صفدر خودروی زانتیا را با خودروی پرشیای من تعویض کرد که دیروز متوجه شدم خودروی زانتیا سرقتی است. پس از این با صفدر تماس گرفتم و خواستم خودروی مرا پس دهد و زانتیای سرقتی را با خودش ببرد، اما او گفت باید 10 میلیون تومان به او بدهم تا خودروی پرشیای مرا تحویل ...