سایر منابع:
سایر خبرها
سهیل روز تولدم مرا بیهوش کرد و ...
هرگاه بتواند به شرایط اقتصادیش سر و سامانی بده تا به خواستگاری من بیاد و با هم ازدواج کنیم، چون بارها به من می گفت که بدون تو زندگی برایم چندان معنایی ندارد و مطمئن هستم که هیچ کس به غیر تو نمی تونه من را به شهد شیرین زندگی مشترک برساند. روزها همچنان می گذشت تا این که روزی سهیل از من خواست که با او به سینما بروم و من هم به هر ترفندی که بود به بهانه رفتن به خانه دوستم از مادرم اجازه گرفته و با ...
سرنوشت پیامک بازی شبانه یک مرد با زن غریبه
رسانده بود، درباره چگونگی وقوع ماجرا به بازپرس با تجربه شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: من 2 ماهه بودم که مادرم از پدرم طلاق گرفت و پدرم با مرضیه (مقتول) ازدواج کرد. در واقع نامادری ام با محبت هایش مرا بزرگ کرد تا به این سن رسیدم. شب حادثه نفهمیدم که درگیری بین پدر و نامادری ام به چه خاطر رخ داد ولی وقتی با سروصدای آن ها به همراه دیگر برادرانم از خواب بیدار شدیم دیدیم که پدرم با عصبانیت ...
داستان شیرزنان قهرمان ایرانی/توییت مردم و چهره ها+تصاویر
در مسابقات جهانی و آسیایی برای ایران به دست آوردند. در ادامه برنامه مرضیه قبل از حضور شهربانو او را مقاوم، صبور و همچنین الگو در زندگی معرفی کرد و علیخانی از شهربانو منصوریان برای حضور در این بخش گفتگو دعوت کرد. شهربانو منصوریان در خصوص کار کردن خود گفت: من از هفت سالگی کار کردم. به خواست خودم برای کار در مزارع به پدرم کمک می کردم، اما همیشه پدرم لباس نو را برای مرضیه می خرید. برای ما ...
قتل دوست صمیمی در اوج عصبانیت
. در این شرایط ماجرا به قاضی محسن مینا، بازپرس جنایی بندرعباس گزارش شد و دقایقی بعد او همراه با تیم بررسی صحنه جنایت خود را به محل حادثه رساند. در جریان بررسی صحنه جنایت معلوم شد که ساعتی پیش از حادثه متهم چند نفر از دوستانش را به خانه اش دعوت کرده بود و آنها هنگام صرف شام با یکدیگر درگیر شدند. متهم که جوانی 29ساله است در جریان بازجویی های مقدماتی گفت: آن شب همسرم در خانه نبود و من 4نفر ...
افسانه خواهران رزمی کار به روایت ماه عسل / جنگیدن؛ از زندگی تا رینگ
در رمضان 1396، برای دومین شب پیاپی خواهران منصوریان مهمان این برنامه بودند. در آغاز برنامه ابتدا خلاصه ای از برنامه ی نخست پخش شد. در ادامه صحبت های خواهران منصوریان و احسان علیخانی را در نخستین قسمت حضور این بانوان ورزشکار در ماه عسل می خوانید: سهیلا: رفتن شهربانو خیلی ما را اذیت کرد. الهه: حدود شش ماه بود که پدرم به دلیل نبود کار در سمیران به شیراز رفته بود. اما نیامدنش ...
همه چیز درباره فرامرز خالقی از دیروز تا امروز
یک بیمارستان بود که پدرم را در آن بستری کرده بودند و چون من کوچک بودم اجازه نمی دادند بروم بابا را ببینم، برای همین مادرم برایم از همان دست فروش ها یک زیرانداز خرید که بتوانم دم بیمارستان منتظر بمانم. سال ها بعد تقریباً رو به روی همان بیمارستان بود که مادرم را هم در بیمارستان مهر از دست دادم و همین باعث شد برای همیشه آن قسمت از تهران برایم دربردارنده خاطرات تلخی باشد . اخلاق ...
ماه عسل دیشب میزبان خواهران منصوریان/ مرضیه، شهربانو، الهه و سهیلا +فیلم
...، اما در یک دوره زمانی به دلیل شرایط بد موجود و همچنین مواردی مانند فشار طلبکار ها من به یک ازدواج ناخواسته تن دادم و البته دو سال بعد با یک بچه 6 ماهه مجبور به بازگشت به خانه پدر و مادرم شدم. در ادامه برنامه دختر اول خانواده منصوریان اظهار کرد: وقتی من برگشتم در آن دوران هیچ خبری از پدرم نداشتیم تا این که متوجه شدیم وقتی برای کار به شیراز رفته در همان جا ازدواج کرده است. ...
قصه متأثر کننده خواهران منصوریان در ماه عسل
شیراز رفت، اوج سختی بود. ما حتی بعضی از شب ها شام برای خوردن نداشتیم. اما هیچ وقت گله نکردیم. وقتی پدر رفت؛ من جلوی اسم پدرم هزاران علامت سؤال گذاشتم؛ چرا که نمی توانستم این کار را درک کنم و شاید به خاطر سختی زندگی و طلبکاران پدرم رفت. سهیلا منصوریان نیز در ادامه درباره رفتن خود گفت: در ابتدا رفتن پدرم و سپس رفتن شهربانو برای من خیلی سخت بود. به یاد دارم در آن زمان که شهربانو دو سالی بود پیش ...
از لای در اتاقم دیدم چه بلایی بر سر مادرم آوردند
صحنه قتل را بازسازی کرد. صبح دیروز دختر 11 ساله مقتول به عنوان شاهد حادثه در دادسرای جنایی حاضر شد و ماجرا را شرح داد. وی گفت: شب حادثه وقتی از خانه پدر بزرگم به خانه مان آمدیم، پدر و مادرم مثل همیشه با هم درگیر شدند. پدرم مرا به داخل اتاق برد و گفت بیرون نیایم. من دیدم که پدرم به آشپزخانه رفت و دو چاقو برداشت و به مادرم زد. مادرم داد و فریاد کرد و من خیلی ترسیدم و با داد و فریاد از همسایه ...
من هیچ ارتباطی با سوسن نداشتم و او بود که مدام مزاحم من می شد!
. ماموران با حضور در محل و بررسی صحنه جرم، وقوع قتل را محرز دانستند و 15 روز بعد، سوسن، همسر مقتول را به عنوان مظنون دستگیر کردند. زن 34 ساله در بازجویی ها راز قتل را فاش کرد و گفت: از سال 90 با میوه فروشی به نام مهرزاد ارتباط داشتم. دو سال بعد، شوهرم از ماجرا با خبر شد و با نقشه قبلی مجبورم کرد مهرزاد را به خانه مان بکشانم. آنجا با تهدید چاقو، دست و پای او را بست و بدنش را با سیخ داغ ...
به بهانه ترافیک مرا به جای خلوتی کشاند و ..
! + تصاویر خانم منشی شوهر دار فریب وعده های پسر جوان را خورد و .. + عکس صحنه ای از درگیری نمایندگان مجلس ایران که حاشیه ساز شد + عکس یک مار صد و پنج سانتی در یکی از خانه ها زنده زنده..+عکس انداختن آب دهان، ماجرای مرد کثیف و آزار 2 دختر جوان را لو داد + عکس مرد جوان کرجی با ربودن دختری هفت ساله بدون توجه به التماس هایش او را .. ...
درخواست قصاص دختر برای پدر
بوده است. با توجه به این که وی همچنان در شوک بود، ماموران نتوانستند از او تحقیق کنند تا این که با گذشت حدود شش ماه از این جنایت، دختر مقتول که شاهد قتل بود همراه پدربزرگ و وکیل خود در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران حاضر شد . دختر نوجوان گفت: پدرم با مادرم بداخلاقی می کرد و او را کتک می زد. شب حادثه او با چاقو به جان مادرم افتاد. من در اتاقم بودم. وقتی بیرون آمدم مادرم غرق در خون ...
دختر 12 ساله شاهد قتل مادرش شد
ادامه وقتی مقابل قاضی جنایی تهران قرار گرفت ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت که 2سال است قرص اعصاب مصرف می کند و روز حادثه احساس می کرده که همسرش امواج منفی دارد و صدایی به او گفته که باید وی را به قتل برساند. این مرد در ادامه به بازسازی صحنه جنایت پرداخت. دیروز دختر 12ساله وی که تنها شاهد ماجرا بود به دادسرا رفت تا حادثه را شرح دهد. او به قاضی مدیرروستا گفت: شب حادثه از مهمانی به خانه ...
قتل پدر با 40 ضربه چاقو
ابتدایی به قتل اعتراف کردند و زهرا گفت: مدتی قبل با پسری دوست شده بودم و می خواستم با او ازدواج کنم اما پدرم مخالفت کرد، برای همین نقشه قتلش را با مادرم کشیدیم. روز حادثه، مقداری قرص در شربت آلبالویش ریختیم. وقتی خورد بیهوش شد. سپس با مادرم به اتاق خوابش رفتیم. من متکا را روی دهان پدرم گذاشتم و مادرم چند ضربه چاقو به او زد. سپس من چاقو را گرفتم و چند ضربه دیگر زدم. وقتی پدرم فوت کرد، جسدش را با مادرم ...