سایر منابع:
سایر خبرها
راز شوم جیغ زنانه در نیمه شب+عکس
آورده اند. داود نیز گفت: من و محمود سال هاست با هم سرقت می کنیم و قدرت بدنی خوبی برای جابه جایی اثاثیه یا گاوصندوق داریم، به خاطر همین هیچگاه مشکلی نداشته ایم. بنابر این گزارش، این سه دزد شب رو تحت بازجویی هستند تا جزییات سرقت های شان فاش شود. این اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
نامه عاشقانه شهید خلبان عباس دوران به همسرش
بچه های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم . لابد خیلی تعجب کردی که توی همین مدت کوتاه چطور شوهر ساکت و کم حرفت به یک آدم پر حرف تبدیل شده خودم هم نمی دانم به همه سلام برسان به خانه ما زیاد سر بزن مادرم تورا که می بیند انگار من را دیده . سعی می کنم برای شیراز ماموریتی دست و پا کنم و بیایم تو راهم ببینم همه چیز زود درست می شود دوستت دارم خیلی زیاد . مواظب خودت باش همسرت عباس - مهر ماه 1359 ...
ده خاطره از شهید عباس دوران
موقع زدن راکت در ارتفاع پانصد پایی بودم . 8)در آستانه عملیات بیت المقدس، دشمن دست به تحرکات گسترده ای زده بود و مرتبا نیرو و تجهیزات به جبهه های جنوبی ارسال می کرد. لذا از سوی نیروی هوایی تدبیری اندیشیده شد تا ضربه ای کاری به دشمن وارد شود لذا بعد از کسب اطلاعات لازم و تهیه نقشه های پروازی، تصمیم بر این شد که در یک عملیات گسترده هوایی عقبه دشمن از جمله نفرات و تجهیزات آنها از ارتفاع ...
نجات قاتل همسر و دختر از مجازات مرگ
، اما انگار قرار نبود که حالشان بهتر شود. به همین دلیل بود که خودم رفته رفته افسرده شدم. امروز صبح بچه ها تازه از خواب بیدار شده بودند. حوصله نداشتم و همین باعث شد که بر سر مساله ای با همسرم بحثم شود. در همان لحظه بود که انگار دچار جنون شدم. کنترلم را از دست داده و سراغ تبری رفتم که در خانه داشتم. نمی دانستم چه کار می کنم. آن را برداشتم و به همسر و دخترانم حمله کردم. دو دختر کوچک ترم با ...
دردسر عاشق شدن زن اروپایی به یک پسر تهرانی + عکس
آپارتمان بزرگ هم در شمال شهر خریده بودم و یک خودروی گرانقیمت هم داشتم. بخوبی می دانستم که همه این امکانات برای یک جوان بی پول ممکن است وسوسه کننده باشد، اما از پژمان خوشم آمده بود و بعد از چند ماه به خواستگاری اش جواب مثبت دادم. به همین خاطر هم به دین اسلام مشرف شدم و با مهریه 110 سکه طلا به عقد مردی درآمدم که 18 سال از خودم کوچکتر بود. زندگی مشترک ما در آپارتمان من آغاز شد و همه وسایلی که ...
پدری برای گرفتن دیه، کودکش را زیر ماشین انداخت!
اتفاقی افتاد؟ آن ها بازداشتم کردند. من به بازپرس گفتم که آن پدر بچه اش را جلوی ماشین من انداخت. آن وقت غروب کسی در خیابان نبود و من نتوانستم این ماجرا را ثابت کنم. قاضی گفت: باید برای ثابت کردن ادعایم تصاویر دوربین های مداربسته محل را بررسی کنند. برای اینکه از زندان بیرون بیایم یک وثیقه 100 میلیون تومانی گذاشتم و همان روز آزاد شدم. روز بعد بازپرس پرونده به من گفت که ماشین شما بیمه دارد ...
مردان بی ادعای مرز پر گهر
امیرمحمد تعریف می کند سابقه نمازخوان شدن فرزند شهیدش به چند سال پیش از سن تکلیف اش باز می گردد. سال هایی که 10-12 ساله بود و مادر او را این طور نصیحت می کرد: اگر فکر می کنی خدا به نماز من و تو محتاج است؛ اشتباه می کنی. نماز می خوانیم که فقط بگوییم از او متشکریم و می فهمیم که این همه نعمت به ما داده. از امیر محمد می پرسیدم توی دنیا کاری زشت تر از گناه کردن است؟ سر می جنباند که یعنی نه. بعد می گفتم در ...
جدایی به خاطر رازهای مگو
مرد جوان در این باره به قاضی دادگاه گفت: یک سال پیش در یک مهمانی خانوادگی با نادیا آشنا شدم. نادیا یکی از دوستان دخترخاله ام بود و وقتی او را دیدم بشدت عاشقش شدم. برای همین تصمیم به ازدواج با او گرفتم و بعد از چند جلسه آشنایی به خواستگاری اش رفتم. از همان روز اول آشنایی در باره کوچک ترین مسائل زندگی ام با نادیا صحبت کرده و همه چیز را خیلی صادقانه برایش تعریف کردم. دلم نمی خواست حرف نگفته ای از ...
مرعوب عادات جاری در جامعه نشوید
در آن لحظه شرایطش را نداشتم. خواست فرزند من به این معنا نبود که از تمام زندگی ام برای این درخواست بزنم. حالا اگر آن بلوز را نپوشد، چه اتفاقی می افتد؟ این یک طرز فکر است. باید دید اولویت های شما چیست. اولویت های ما اصلا لباس و ظاهر نبود. ما در خانه پدری سال ها ماشین نداشتیم. پدر و مادر من مدت ها پیاده تا سر خیابان یخچال می رفتند و می آمدند. آن موقع این چیزها اصلا مهم نبود. *اما ...
جزییات زندگی قاتل آتنا / اسماعیل قصد ازدواج مجدد داشت
هایش برنامه ریزی می کرد؛ به همین خاطر بعد از قتل اول و دوم دستگیر نشد. حتی زمانی هم که در بازداشتگاه بود، به همسرش خبر رسانده بود من مواد مخدر Drugs در پارکینگ دارم تا او جسد را پیدا کند و آن را مخفی کند؛ اما همسرش همه چیز را به برادر اسماعیل گفت و آنها هم مأموران را در جریان گذاشتند. همسایه های متهم به قتل از سال های آشنایی می گویند پدر، مادر و برادران اسماعیل خانه را ترک کرده ...
کجای این ناکجا آباد آباد است!
کوچه و چند دست کابینت رنگ و رو رفته به زور طناب و سیم، سوار شده! ساعت نزدیکی های 2 بعد از ظهر است. نه خبری از رفت و آمدهای مشکوک ضایعاتی هاست و نه صدایی از هیچ خانه ای شنیده نمی شود، تا اینکه یک نفر از پشت، حواسمان را سرجایش می آورد. داد می زند، دنبال کی هستی. انگار ملک پدری اش باشد، با قلدری تمام می گوید که این وقت ظهر اینجا چه می کنیم! دوربین را دیده و شاید به دلش بد افتاده! برایش که ...
وقتی همسرم نبود، پیش بهناز زن همسایه می رفتم و ...
با خانوم همسایه که زنی تنها بود آشنا شده بودم و اوایل با هم جلوی در خانه صحبت می کردیم. با گذشت زمان بیش از پیش با هم صمیمی شدیم. علی مخالف دوستی من با بهناز بود با این حال او در خانه نبود و من بیشتر دوست داشتم پیش بهناز باشم. با وجود این که بهناز سر کار نمی رفت برایم جای تعجب بود که چطور این همه بریز و بپاش دارد. گاهی اوقات برای من هم خرج می کرد. دوستی من و بهناز 3 سال طول ...
من اصلا اصلاحات را قبول ندارم/ بعد از ماجرای خانه نشینی، رابطه ام با احمدی نژاد قطع شد
اصلی سیاسی شدنم برمی گردد به سال نهم و دهم دبیرستان. آن موقع بعضی از معلم های دبیرستان مان مباحث سیاسی حالی شان بود و مخصوصا اینکه شاه کتابی داشت به نام انقلاب سیاسی که در کلاس درس می دادند. در آن کتاب به امام خمینی توهین شده بود و همین باعث شد که ما بفهمیم امام خمینی چه کسی هست. در مسیر مدرسه تا خانه، بچه های متدین را زیاد می دیدم و خیلی از بچه های انقلابی بودند که در مسجدآقا سید ابوالحسن و مسجد ...
مدافعی که با زیارت ناحیه امام زمان(عج) راهی حرم شد
.... خیلی از شب ها گریه می کردم؛ یک شب به خودم گفتم تو که برای نبودن همسرت این قدر گریه می کنی هیچ وقت شده برای امامت اینگونه گریه کنی؟ آن لحظه از کار خودم شرمنده شدم و از آن به بعد تحمل شرایط دوری ایشان برایم راحت تر شد. وقتی سید احسان از ماموریت برگشت این ماجرا را به او گفتم و ایشان در پاسخ گفت: همه این مسایل تمرینی می شود برای شما برای اینکه منتظر واقعی باشی. انتظار امام زمان را داشتن و منتظر ...
روایت موسوی خوئینی ها درباره ارتباطش با شهید بهشتی
همین مناسبت برپا شده بود. من تا آن شب از نزدیک ایشان را ندیده بودم. روز قبل از این ضیافت، من در قم بودم و وقتی عازم تهران شدم، به مرحوم حاج احمدآقا گفتم امشب منزل آقای مانیان میهمان هستم و جمعی از دوستان هم هستند. برای ایشان نام افرادی را بردم که همه از علاقه مندان به آقا بودند و گفتم اگر شما هم بیایید، همه خوشحال می شوند. به اتفاق به تهران آمدیم و رفتیم منزل آقای مانیان. شهیدان بزرگوار، آقایان ...
علت شهرت امام صادق (ع) به موسس مذهب جعفری
های آتش کاری خلیل وار کردند و در پایان به دلیل ضعف جسمی حاصل از زهر میوه به شهادت رسیدند. حضرت امام جعفر صادق (ع) رئیس مذهب جعفری در روز 1، 7 ربیع الاول سال 8، 3 هجری در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر (ع) و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبی بکر بود. نگاهی گذرا به ولادت و تربیت امام صادق (ع) امام صادق تا سن 1، 2 سالگی معاصر ...
روح شهید سخی با آغاز اذان و اقامه نماز در عالم دیگری سیر می کرد
بود و زیاد خانه نمی آمد، چند مرتبه مجروح شد، یک بار حین عملیات که ترکش عصب دستش را قطع کرد، برای مداوا به مرخصی آمد، چند روزی خانه بود تا اینکه یک روز آمد درب مغازه و گفت، من فردا می خواهم بروم جبهه. معترض گفتم: هنوز دستت خوب نشده اجازه نمی دهم بروی بدون اینکه حرفی بزند از مغازه بیرون رفت، شب وقتی برگشتم خانه، مادرش کنارم نشست و گفت: امروز محمد مهدی خیلی ناراحت بود و می گفت اجازه نمی ...
آیا کشور ما مدرن می شود؟
نزدیک به رستوران های فست فود ساعت دوازده شب چگونه مملو از آشغال است؟ آیا تابحال دیده اید راننده ای نه دوبله بلکه در ردیف سوم پارک کرده و رفته است و ترافیک خیابان را مختل نموده است؟ صدها رفتار مانند اینها ضدّ مدرن بودن است. فکر کردن، استدلال آوردن، مؤدب بودن، احترام گذاشتن، نظیف بودن، رعایت حقوق دیگران را کردن، قانون را رعایت کردن، منظم بودن، صد متر دورتر رفتن ولی درست پارک کردن، وظیفه شناس ...
نگاه کیانوش عیاری به مدرسه ملی سینمای ایران
درخشان و امیدوارکننده بود و به نوعی به من هم انرژی می داد. مسئولان آن زمان به من می گفتند وقتی اینجا می آیید بچه های فیلم ساز روحیه می گیرند. من هم در جواب می گفتم من برای روحیه خودم اینجا می آیم! به طورکلی با دیدن فیلم های جوانان، کلی روحیه و انرژی می گیرم. این اتفاق باعث شد نگاه مثبت و خوبی به فیلم سازهای جوان پیدا کنم. در این سال ها داوری بسیاری از جشنواره های مرتبط با سینمای کوتاه را برعهده ...
حجت الاسلام عالی: هفتاددرصد معارف شیعه از امام صادق(ع) رسیده است
استشهد مع الحسین؛ این مثل آنهایی است که با امام حسین علیه السلام بودند یعنی در جهت همان ها است. شخصی در منزل امام صادق علیه السلام مهمان بود نیمه شب دید امام با چه حالی مناجات می کنند و اشک می ریزنند خیلی به خودش تاسف خورد که ما کجا و اینها کجا صبح که بیدار شد حسرتی خورد و گفت آقا ما با شما زمین تا آسمان فرق می کنیم امام فرمودند تو هم دیشب کم کاری نکردی تشنه بودی آب خوردی یاد جدم حسین ...
اولین حضور نمایندگان ایران در راهپیمایی مرگ
اگر این حادثه وجود دارد هولوکاست نیز اتفاق افتاده است. آمریکا در زمان جنگ بوسنی هیچ کمکی به آنها نکرد بلکه پسمانده غذاهایش از جنگ ویتنام را به بوسنی فرستاد و حالا کلینتون بانی مالی مراسم است و خودش را صاحب عزا حساب می کند. همسایه ام ممکن است یک روز مرا بکشد پدر من اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی است. سال گذشته یکی از بوسنیایی ها آمد و نماد مربوط به این مراسم را به سینه من ...
موعظه های اخلاقی امام جعفر صادق (ع)
ولی به مردم وضع خود را نگو که پیش آنها سبک می شوی . اطعام فقرا هشام بن سالم گفت: هر وقت تاریکی شب همه جا را می گرفت و مقداری از شب می گذشت حضرت صادق علیه السّلام انبانهایی از نان و گوشت و پول برمی داشت و بر شانه می گرفت می رفت به در خانه مستمندان مدینه بین آنها تقسیم می کرد با اینکه او را نمی شناختند پس از شهادت امام صادق دیگر آن شخص را نیافتند فهمیدند آن جناب امام صادق بوده ...
برانکو: درباره پیشنهاد سرمربیگری روسیه حرف نمی زنم/ پنالتی بازی را طارمی می زند
به گزارش شفاف ، برانکو ایوانکوویچ سرمربی کروات تیم فوتبال پرسپولیس در نشست خبری قبل از دیدار سوپرجام مقابل نفت تهران اظهار داشت: خوشحالم که بعد از مدت زیادی باز هم گرد هم آمدیم، متاسفانه این نشست خبری با فوت پدر سعید فتاحی همراه شده است و به او تسلیت می گویم اما زندگی ادامه دارد. خوشحالم که این همه خبرنگار می بینم و هم شما و هم ما بی صبرانه منتظر هستیم فصل شروع شود. فصل برای ما از فردا آغاز می ...
معذرت می خواهم
کنید این چیزی که گفتم، قصه نیست. تمامش حقیقت دارد. اُتو از ردیف آخر فریاد می زند: آره. من هم سگم را باید می بردم فرودگاه. آخر می خواست برای گذراندن تعطیلات به جزیره ی مایورکا سفر کند. اتو بعد از این حرف پوزخند پت و پهنی می زند. چندتا از بچه ها هم خنده شان می گیرد و ریزریز می خندند. اینا بلند بلند می گوید: من هم باید خودم را از دیوار ساختمان می کشیدم روی بام تا ...
منتخبی از بهترین اشعار ایرج میرزا
من گرفتم تو نگیر چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر من گرفتم تو نگیر بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر یاد آن روز بخیر زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر من گرفتم تو نگیر یاد آن روز که آزاد ز غم ها بودم تک و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر من گرفتم تو نگیر بودم ...
روش های طبیعی برای غلبه بر بی خوابی
. بگذارید اطمینان داشته باشد بعد ازخوابیدن او کسی در خانه بیدار نیست. این فکر به راحت تر خوابیدن او کمک می کند. بعضی بچه ها شب ها کم می خوابند اما در طول روز این کمبود را جبران می کنند، اگر هر راهی برای خواب شب امتحان کردید و تاثیر نداشت، سخت نگیرید بگذارید ظهر ها کم خوابی اش را جبران کند. سبک زندگی در خواب کودکان تأثیر زیادی دارد. داروی خواب دادن داروی خواب آور به بچه ها ...
ازدواج مانع موفقیت خانم ها نمی شود / مادر شدن با هیچ چیز لذتی قابل مقایسه نیست
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از جام جم آنلاین، او بازیگری سینما را از سال 1379 با بازی در فیلم بچه های بد آغاز کرد و ملاقات با طوطی، دست های خالی، نیلوفر، کلاس هنرپیشگی و شماره 17 سهیلا از جمله دیگر آثار سینمایی او بودند. زهرا داوودنژاد علاوه بر بازیگری در کسوت دستیار کارگردان هم در پروژه های سینمایی حضور پیدا کرد و دختری در قفس و هوو از جمله این فیلم ها هستند. پای صحبت این بازیگر ...
تاثیر مشاجره و دعوای والدین بر فرزندان
مشاجره را تشخیص دهید و آنرا به زمانی که بچه ها حضور نداشته باشند معوق کنید و بهتر است این مشاجرات در محلی به غیر از خانه انجام شود. بهتر است کودکان بیاموزند بزرگسالان هم درست مانند خودشان که ممکن است با همسالانشان دعوا کنند، گاهی مشاجره می کنند، اما این مشاجره به معنای جدا شدن پدر و مادر نیست. باید به فرزند توضیح داد که ممکن است ما با صدای بلند صحبت کنیم، اما یکدیگر را دوست داریم. اجازه بدهید ...
گلچینی از بهترین اشعار سهراب سپهری
...، یکی از بندهای زیبای میانی و بند آخر از این شعر را برای شما برگزیده است. صدای پای آب نثار شب های خاموش مادرم! اهل کاشانم روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت. دوستانی ، بهتر از آب روان. و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند ...
پشت قلیان کده های تهران به کجا گرم است؟
رستورانی که رو می زنیم کباب دنده دارد قلیانش را ندارد. "لامصب بی مایه فطیر است" ته ماجرا کباب را به بدن می زنیم و راه می افتیم به سمت ته خیابان که یکی زیر گوشمان می گوید: قلیان ها را جمع کرده اند، فقط ته این کوچه یک باغ است دم باغ بگو فلانی مرا فرستاده برو تو قلیان هم دارد. می رویم. صد قدم می رویم و از اینجا به بعد رسما! وارد یک محوطه خالی از نور می شویم. زمینش سنگی و صدای شر شر آب رودخانه و استخرهای ...