زمین چیزی را نشانم دهند. تکه گوشت کوچکی میان لباسی زنانه روی زمین افتاده؛ شبیه جنین است. کوچک، قرمز و لزج؛ شکل بدن انسان. زنی داخل چادرش با چند بچه قد و نیم قدش به ما زل زده. آیا این زن یا زن دیگری در این شرایط سقط جنین کرده؟ کسی دقیقاً نمی داند. صالح مرد 65 ساله، داستان رسیدنش به اینجا را برایم می گوید. مثل اغلب روهینگیایی ها روزهای سختی را گذرانده تا به این سوی مرز برسد. سیه چرده است و ...
. همسرم با دختر و دو پسر بزرگترمان به سمت خانه فرار کردند. مادرم هم با آنها بود، بعد خانه ها را آتش زدند. به گفته صدیق حمله جوانان بودایی به مردم حتی فرمانده ارتشی را غافلگیر کرد اما او نمی توانست کنترل اوضاع را به دست بگیرد. ما به سمت جنگل فرار کردیم، درحالی که نمی دانستیم چه بر سر خویشاوندان مان آمده است. صدای جیغ و فریاد با بوی دود و گوشت سوخته آخرین چیزهایی است که عمر از روستایشان که ...
در جنگل و ترساندن آنان در صدد جلوگیری از خروج آنان و رفتن به بنگلادش هستند. به همین دلیل صد ها انسان همراه با خانواده خود گیر افتاده اند. نور که به همراه خانواده خود پس از سفری 9 روزه به بنگلادش رسیده، گفت: در چهار روی پایانی هیچ غذایی برای خوردن نداشتند. وی به دلیل آتش گشودن نظامیان هنگام عبور از مرز همسر و بچه های خود را گم کرده است. گفتنی است پس از خشونت های ارتش میانمار ...
، دهۀ 1970، و دوباره در دهۀ 1990. طی چند دهۀ گذشته، چندین موج خشونت تیشه به ریشۀ مردم روهینگیا زده است، بویژه پس از صدور یک قانون شهروندی تبعیض آمیز توسط ارتش در سال 1982 که این اقلیت مسلمان را از حمایت ها و منافع دولتی محروم می کرد. بسیاری از آن ها در فقر فلاکت بار به سر می برند. در اوایل دهۀ 1990، بیش از 250 هزار روهینگیایی از میانمار به بنگلادش گریختند تا از تجاوز، خشونت و ...
خانه
