سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با 5 دختر نابینا: خانواده ها فرق می گذارند/ مردم می گویند خدا شفا بدهد
: من می خواستم تنها بیرون برم نگهبان ساختمان به پدرم زنگ می زد و می گفت چه طور این رو تنها بیرون می فرستید یا مثلاً کلاس جهت یابی می رفتیم باید در خیابان مسیرمان را پیدا می کردیم ولی مردم نمی گذاشتند همه با معلم دعوا می کردند. ** مردم همیشه به خانواده هایمان می گویند ان شاءالله که خدا شفا بدهد معصومه: من وقتی کسی ازم می پرسید چرا چشمات این طوریه اوایل از این سؤال ها ناراحت می شدم ...
ترجمه های غلط سنگ مزار سهراب روحش را رنج می دهد
وصف مادرش می گوید مادری دارم بهتر از برگ درخت؛ بازهم اشاره اش را از طبیعت برنمی دارد. مقایسه می کند که برگ درخت در چه مرتبه ای از اعلا وجود دارد و مادرش را بازهم از آن بیشتر دوست دارد. هر جا که هست، به درخت و برگ و گل ارج می نهد. جمیله نیز همچنان خاطرات کودکی را مرور می کند که با طبیعت آمیخته است: از این ده به آن ده که می رفتیم، همه ما را هرلحظه متوجه طبیعت می کرد: اون پرنده رو ببین! یا ...
صدای خاموش کنسرت های کودکانه
نمونه های بارز این موضوع هستند. بزرگترین کنسرواتوارها و آهنگسازان قوی و نوازندگان سرشناس دور هم جمع می شوند تا قطعه کوچکی بنوازند، چون بچه ها برای شان مهم است. اما بچه ها برای ما مهم نیستند. هر کسی که بتواند ملودی ای را زمزمه کند، می گوید برای بچه ها کار بسازد. در کشوری مثل ژاپن برای تولید انیمیشن فراخوانی می دهد که بچه ها هر شخصیتی که دوست دارند را طراحی کنند و برای آنها بفرستند و ژاپنی ها بر ...
افزایش هوش هیجانی در کودکان، پنج گام اساسی
. می دونم خیلی عصبانی هستی که برادرت اسباب بازیت رو شکست! کاملا درکت می کنم ولی هر چقدر هم عصبانی باشی دلیل نمی شه اون رو بزنی، به جاش سعی کن احساست رو بهش بگی و باهاش حرف بزنی. می دونم به خاطر اولین روز مدرسه استرس داری. منم مثل تو بودم. دوست داری درباره اش با هم حرف بزنیم؟ می دونم خیلی ناامیدی! چون از صبح انگار همه اش بد آوردی. تعجبی نداره اگه بخوای گریه کنی. همه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (449)
کلاس مثل تئاتره!از جلو به عقب پر میشه! تو دانشگاه ازاد کلاس مثل سینماست!از عقب به جلو پر میشه! 10. تابلو ترین خالی بندیای موجود: -از سوسک نمی ترسم چندشم میشه -به به، به سلامتی ما که بخیل نیستیم -نه بابا غیبت کجا بود، ببینم تو روشم میگم 11. درمان قطعی دندان درد در ایران: با اون ورت بخور. 12. بیرانوند سعی داره با نگاه کردن از ورود توپ به دروازه ...
صدای سیلی های افسر نگهبان دوران سربازی ام هنوز در گوشم می پیچد /یکسال تمام پشت درب صدا و سیمای استان می ...
صحنه ای من را با دو سیلی از چپ و راست تنبیه کرد! انصافا هنوز که هنوز است صدای آن سیلی ها در گوشم می پیچد(اینجا همه بچه های دفتر از خنده روده بر شدند). می شه بگید چه منظره ای رو بروی درب اسلحه خانه سربازی تان به تصویر کشیدید که باعث شد، افسرنگهبان پادگان به شما سیلی بزند؟ تا جایی که یادم می آید، نقاشی گل، منظره و اینکه در وصف مادرم دلنوشته ای نوشته بودم و همچنین یاد ...
تولد نوزاد دوم، ویرانی آرامش کودک اول
آیا دوست دارد یک برادر کوچک تر داشته باشد؟ و تیم با اطمینان می گوید: نه. من کافی هستم. غافل از اینکه یک برادر کوچک تر در راه است؛ نوزادی که در تصورات تیم بیشتر شبیه رئیس یک تبهکاری است تا کودک نورسیده! وقتی دنیای فرزند ارشد ویران می شود بچه خان برای پدر و مادرهایی که قصد دارند بعد از چند سال صاحب فرزند دوم شوند، می تواند انیمیشنی کاربردی باشد. البته در نگاه اول صرفاً محصولی ...
سرگذشت نابغه تکرار نشدنی سینما +تصاویر
. ستارهٔ بخت ولز همچنان سوسو می زد و راه موفقیت را به او نشان می داد. این راه از دوبلین می گذشت. اورسن که همیشه از طرف والدینش اجازه داشت در بحثها و مهمانیهای بزرگترها شرکت کند و کمابیش با منش بزرگان آموخته بود، با قد بلند و هیکلی درشت تر از همسن و سالانش، در شانزده سالگی پیش مدیر تئاتر گیت دوبلین رفت و خودش را هنرپیشه ای بیست ساله از برادوی جا زد و یک سال روی صحنه های تئاتر آنجا ظاهر شد. این مدت ...
حس رقابت در کودکان، زودگذر است؟
...: دختر من 4 ساله است. فقط دوست داره تو همه کارها اول باشه تو کلاس دوست داره فقط به اون توجه بشه برای همین همیشه ناراحت و مضطربه و زیاد با بقیه ارتباط برقرار نمی کنه. پاسخ: کودکان تا سنین 4-5 سال دیدگاه و تصورشان راجع به جهان دیدگاهی خود محورانه است. یعنی هر چیز را و حتی هر اتفاقی را در دنیا با محوریت خودشان تعریف می کنند. از دید ایشان حتی شمایی که در حکم مادر و قیم او هستید برای ...
گمنامی که پس از 35 سال نامدار شد/ شهیدی که از ابتدا آتش به اختیار بود
او ندیدیم. من همیشه منتظر بودم که خبری از او بشود و دلم قرص بشود. راهش را خودش انتخاب کرد و خدا رو شکر راه بدی نرفتند.زمانی که خبر شهادت را به من دادند اصلا گریه نکردم و به او افتخار کردم اکنون نیز که پیکرش بازگشته نیز گریه نمی کنم و به او افتخار می کنم. برادر شهید کریمی نیز در سخنانی می گوید: مجتبی با شهید علی آبادی با دوستان صمیمی بودند که با هم به جبهه رفتند. روز آزادی خرمشهر شهادت ...
کار سفارشی قبول نمی کنم/ باعث تأسف است که نویسندگان خوب درگیر کارگردانی می شوند
بلوط های تلخ هر دو مادر بود . در بلوط های تلخ مادری بود که سه فرزندش در سه دوره جنگ از دست می دهد، یعنی ویرانی کامل برای آن اتفاق می افتد. در پوتین های عمو بابا مادری بود که بچه اش را از دست می دهد و زن پسر بزرگش را راضی می کند که زن پسر کوچک ترش شود. با اینکه حکم بچه اش را داشت. این دو کار اخیر من است که بیشتر نمود داشت. درحالی که دو کار قبلی ام یک فضای دیگری داشت. لطفاً با مرگ من موافقت کنید یک ...
مزخرفگرام راه شهرت شاعر شکست خورده؟
مستقیما مافیای شعر را هدف میگیریم ... به نظرمآن روز می تونم خودم و و اهدافم را ارزیابی کنم ... اما اکنون به لطف خدا بر اساس برنامه جلو میرویم و از مشورت چندی از اساتید مسلم شعر و همیاری چند شاعر جوان بهره مندم که این نعمت بزرگی است ...اونها هیچ یک از آنان ادمین کانال رو نمیشناسند اما نظر لطفشان به این کانال هست و من از این بابت شکر گزار خداوند متعالم اسم اساتید را هم می ...
کارگران تکرار
در زمان استراحت شوخی و خنده داریم که ما را دوباره سرحال می آورد. مثلا همه بچه ها می دانند که مردم آخر هفته ها خوشحال هستند، چون به سفر می روند. اما موقع برگشت همه اخمو و ناراحتند. ما بچه ها بین هم می گوییم که رفته اند مسافرت و پول های شان را خرج کرده اند، حالا با جیب خالی به عوارضی رسیده اند. وقتی نوجوان و جوان بودید دوست داشتید چه کاره شوید؟ شغل خانوادگی ما کشاورزی است و من هم سال های زیادی همراه پدرم روی زمین کار کرده ام. کشاورزی آرزوی شغل های دیگر را از سرم بیرون کرده بود. برای همین هم از کار الان راضی هستم و بابت آن خدا را شکر می کنم. ...
پاسخگوی شماره 25
قسمتی از حیاط، ماشین خودشون رو پارک و خودشون رو برای یک سونای خشک نیمروز آماده کنن! این شرایطی که شرح دادم باعث شده که همکاران برای این که شانس پارک کردن ماشینشون رو زیر سایه بان دوست داشتنی اداره داشته باشن، صبح ها یه پا زودتر به محل کار مراجعه کنن و یکی از 20 راننده خوش شانس اون روز باشن که ماشینشون رو با افتخار زیر سایه بان پارک می کنن! هر چه به اواسط تابستان نزدیکتر می شیم این اشتیاق زود ...
روش برطرف کردن تنبلی کودکان در انجام تکالیف
درباره اهمیت مشق شب صحبت کنین و بهش بگین که اگه خوب درس بخونه می تونه در طول زندگیش مفید و ارزشمند باشه. بهشون بگین که اگه تحصیلات بهتری داشته باشن، تو آینده پول بیشتری بدست میارن. از اونها شغل مورد علاقشون رو بپرسین و نوع تحصیلات لازمه رو توضیح بدین. به عنوان مثال اگه فرزندتون دوست داشت در آینده دکتر بشه باید بهش بگین که تکالیفشو به خوبی انجام بده و در چه درسهایی باید مهارت بیشتری داشته باشه. منبع: نمناک انتهای پیام/ ...
صدای پای خاطرات
جبلی که صداپیشه کلاه قرمزی است، کارها را اجرا کرده است. * بچه های کوه آلپ - مجید انتظامی بچه های کوه آلپ عنوان یک انیمیشن 48 قسمتی بود که پخش آن از ژانویه 1983 در تلویزیون ژاپن آغاز شد و چندی بعد هم به تلویزیون ایران هم راه پیدا کرد. بچه های کوه آلپ از همان روز اول با موسیقی ای پخش شد که رنگ و بوی ساخته های چشم بادامی ها را نداشت و تا همین چند سال پیش هم کسی نمی دانست آهنگ تیتراژ آن سریال ...
کاش هیچ بچه ای مثل ما نباشد
های زباله گرد و پرسکار ندارند. مشکل این است که بچه ای نباید در خیابان دیده شود؛ مسئولان با کار بچه ها مشکل ندارند. اگر یک روز بچه های زباله گرد نباشند، همه ما در زباله غرق می شویم. و حالا از راه حل ها می گوید: یکی از راهکارهایی که در زمینه کاهش کار کودک باید در نظر گرفته شود، توانمندسازی خانواده هاست؛ چرا که خانواده ها از سر ناچاری کودکانشان را برای کار می فرستند. در زمینه کار کودک، پدر باید ...
راه های ساده برای تمرین نه گفتن
ما آدم های اهل تعارفی هستیم. اهل اول شما بفرمایید! اهل هر چی شما بگید. اهل چشم، این دفعه هم بخاطر تو باهات میام مهمونی اهل لبریز کردن بشقاب مهمان از انواع خوراکی ها. ما مهمانی هستیم که نمی توانیم محترمانه نه بگوییم و تمام محبت میزبان را یک جا سر می کشیم. و خلاصه اهل خیلی از پذیرفتن های اجباری و قرار گرفتن در شرایطی که هیچ لذتی از آن نمی بریم که هیچ، حتی گاهی حالمان را بد می کند. این ها مثال های ساده و کمتر آسیب رسان از شرایطی ست که دلمان میخواهد نه بگوییم اما نمی گوییم. نمی توانیم، دلمان شور می زند. شرایط پیچیده تر که شود، اوضاع هم بغرنج تر می شود، کشیدن یک نخ سیگار، لبیک گفتن به هر دعوت و مهمانی، هزینه کردن وقت و انرژی برای رفقا درست در ماه های قبل از کنکور و ... چرا نمی توانیم محکم، قاطع و محترمانه نه بگوییم؟ چرا باید نه بگوییم؟ جطور از نه محکم مان کوتاه نیایم؟ می خواهیم پاسخ این سوالات را در سبک زندگی این شماره با هم مرور کنیم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (448)
دیگه شما خودت سطح فلاکتو حساب کن. 6. پله های ترقی تو ایران اینجوریه که دونه دونه میای طی کنی میبینی یه سریا با آسانسور رفتن بالا. 7. داداش شما که مینویسی دختر فقط لاغر و قد بلند و مو مشکی! اگه اون بلوند تپل قد کوتاها خواستن باهات دوست بشن تو قبول نکن، شماره منو بده بهشون. 8. 5 دقیقه سیگار میکشی، 23 ساعت و 55 دقیقه باید مامان باباتو قانع کنی که راننده تاکسی سیگار کشید ...
داستان عشق دختر آلمانی که در خلافت داعشی به تباهی کشیده شد!
کاترین کونتس ؛ در 25 اوت 2017 در یک روز داغ تابستانی در عراق، الیف ک. 29 ساله و از طرفداران آلمانی داعش، آخرین پیام واتس اپ خود را از "خلافت" به خانواده اش در آلمان ارسال کرد. ساختمان های اطراف او در آتش شعله ور بودند، و غرش صدای حمله بالگرد ها باعث قطع شدن صدای او می شد. هر انفجاری شیون فرزندان او را به همراه داشت. الیف در حال تماشای دنیایی بود که در چهار سال گذشته به ویرانی آن پرداخته بود. او با خود فکر می کرد که "زندگی ما رو به پایان ا ...
ناگفته های عماد خاتمی از زندگی شخصی و سیاسی
اول را مدیون فامیلی ام هستم، با این همه کاندیدا شدم و رای هم آوردم. وارد شورای مرکزی شدم و بالاخره فعالیتم ادامه پیدا کرد. در کنگره دوم من به شوخی و جدی به همه می گفتم این بار هر چه تعداد آرایم نسبت به قبل بیشتر شود، دیگر رای خالص خودم است. بچه ها می گفتند اگر کمتر شود چطور؟ گفتم آن هم باز به خاطر خودم خواهد بود اما خدا را شکر چند رتبه رایم بالاتر آمد. حالا احساس می کنید از زیر آن نام ...
سن تنها خوابیدن کودک، خیلی میترسه!
باید دستشو بگیریم. یا اون از لباس ما یا کالسکه برادرش بگیره و...با اینکه مادربزرگشو خیلی دوست داره ولی اگر منزل اونها باشیم، با یک دیوار فاصله، حاضر نمیشه شبی رو پیش مادربزرگش بخوابه و حتما باید پیش من و باباش باشه.لطفا بگید برای مقابله با ترسش چیکار کنم؟شاید نیاز باشه اینم بگم که از حدود 2/5 سالگی که خواستم از پوشک بگیرمش دچار لکنت شد. برخی اوقات کاملا رفع میشه و بعضی وقتا شدید میشه. یه دوست طب ...
حرف نزدن بچه ها، چرا آخه؟
سوال فرزند 2 ساله من هنوز قادر به حرف زدن نیست! روابط اجتماعی و برقراری ارتباط با افراد مختلف رو دوست داره ولی با اشاره منظور خود را بیان میکنه! در مکانهای عمومی بسیار شاد است. حرفها را متوجه میشود ! و با وجود تک فرزند بودن من تمام مدت با او حرف میزنم ، کتاب میخوانم و تمام تلاش خود را میکنم اگر از او بخواهم بگو مامان، با خندیدن و شلوغ کردن و پرت کردن وسایل سعی در تغییر دادن موضوع دارد ...
انتقال پیام به کودک، توسط زبان
دقیقاً همان احساسی است که کودک در این مواقع نسبت به شما دارد، پس سعی کنید هنگام صحبت تا حد امکان خود را هم سطح و هم قد او قرار دهید تا بهترین و مؤثرترین ارتباط را داشته باشید. توجه به کودک توجه و مراقبت کامل شماست که به کودک نشان می دهد او را دوست دارید و به وی توجه می کنید. حتی زمانی که او در منزل نیست و بیشتر وقت خود را در مدرسه سپری می کند نیز به چنین توجهی نیاز دارد و شما ...
درمان خود بزرگ بینی کودک، چگونه؟
سوال با سلام و خسته نباشید پسری 3 سال و 7 ماهه دارم که خیلی پسر عمه اش که از او 2 ماه کوچکتر است را دوست دارد ولی مدتی است که متوجه می شوم پسر عمه اش به او فخر می فروشد مثلاً یک روز که در مهمانی بودیم پسرم با بغز جلوی همه گفت مامان مگه خونه ما از خونه سینا اینا بزرگتر نیست سینا می گه خونه ی اونا بزرگتره و برای ماشینشون همین طور واقعاً نمی دونم چه جوری می تونم بچه را از ناراحتی درآورم و نمی ...
درمان پر حرفی در کودکان، نکات مهم
سوال سلام. با تشکر از مشاوره های خوب شماجناب از تهران مزاحم شما می شوم . پسری دارم 8 ساله ( تک بچه هست ) فوق العاده باهوش و اجتماعی که متاسفانه بسیار حرف می زند! به طوری که من و پدرش زمانی که در خانه هست نمی توانیم با هم حرف بزنیم و همش باید به صحبت های او گوش دهیم . فوق العاده پر جنب و جوش است در هر کاری دخالت می کند و نظر می دهد. با هزار ترفند در مدرسه مهار شده ولی باز معلم از دستش گله ...
ترس کودک از تاریکی، نقش شما چیست؟
جملاتی مواجه می شوند. www.migna.ir گاهی قضیه، به هیولای زیر تخت مربوط است و گاهی هم غول پشت پنجره. من و شما می دانیم که در تاریکی هیچ خبری نیست و خانه، در سیاهی شب، به اندازه روشنایی روز، در امن و امان است، ولی یک کودک دو، سه ساله که ترسیده، می تواند این قدر منطقی باشد؟ به نظر شما، بهترین راه برخورد با ترس از تاریکی در بچه ها چیست؟ قدم اول: به ترس کودک احترام بگذارید بزرگ ...
قلعه اسرارآمیز بهار
می کرد شهر را بهتر می تواند ببیند. سریع از پدرش پرسید: بابا خونه مون کدومه؟ پدرش بغلش کرد تا بهتر بتواندبرایش توضیح بدهد. بعد قسمتی از شهر را نشانش داد و گفت: ببین اونجا نزدیک خونه ماست! بهار برای مادرش دست تکان داد و با خنده گفت: مامان ما رو ببین. ما اینجاییم. 2-دیگر راستی راستی خیلی بالا آمده بودند. بهار حسابی ذوق زده شده بود. حس می کرد عاشق کوه و کوهنوردی شده. به پدرش گفت: بابا اینجا ...