سایر منابع:
سایر خبرها
هفت خان هوشمندسازی کارت ملی
. می گوید: امکان ثبت نام در خانه را نداشتم، همسایه مان راهنمایی ام کرد و گفت اگر می خواهم بدون نقص کارم انجام شود بیایم اینجا، اما حالا فهمیدم که این مرحله اول است و باید در روز دیگری که دفتر برایم مشخص می کند دوباره مدارک بیاورم و حتما چند ساعتی هم آن روز باید معطل شوم. اگر شانس بیاورید در روز مراجعه شما به اداره پست مسئول ثبت نام روز خوبی داشته باشد، با رویی خوش به شما می گوید که باید ...
زهرا اشراقی: ما همیشه چادری بودیم
حاضر شده بود. در آن برنامه هرچه خواست به بابای من نسبت داد. حجاب شما چه بود؟ ما همیشه چادری بودیم. از چه سنی چادر سر کردید؟ از زمانی که به سن تکلیف رسیدیم. اما قبل از اینکه به سن تکلیف برسم، وقتی متوجه شدم بابا دوست دارد با حجاب باشم اما مستقیم به من نمی گوید؛ تصمیم گرفتم، پیش بابا چادر به سر کنم و در راه مدرسه، پیچ دوم کوچه را که رد می کردم، چادر را تا می ...
ارزیابی پدر یک شاکی سعید طوسی از پیگیری های اخیر
، شما آتش به اختیار به هر کسی خواستید رأی دهید. بعد که ایشان انتخاب شد و به ریاست جمهوری آمد، نخستین بودجه ای که به مجلس داد، دعوای کارشناسی ما با اینها شروع شد. بحث های کارشناسی بود نه بحث مواضع التقاطی و چیزهای دیگر. بحث های ما شروع شد؛ اما بالاخره بنده به عنوان آدمی که اسم من اصولگراست و آقای احمدی نژاد هم خاستگاهش اصولگرا بوده، ما تا ابد باید پاسخگوی آقای احمدی نژاد باشیم. در حالی که با بسیاری از ...
سینما و زندگی در هم ادغام شده اند
وقت ها امتحان داشتم اما باید می رفتم سر صحنه و انجا گریه می کردم که باید بروم خانه مان چون امتحان داشتم و در سن 9 یا 10 سالگی امتحان برای تو خیلی مهم است. یک بار در یک مصاحبه گفته ای که "دختری به نام نل" را خیلی دوست داشتی؟ بله. خیلی دوست داشتم. سر دزد عروسک ها هم شب کار بودیم و من صبح که می آمدم می خواستم ببینمش اما آنقدر خسته بودم که خوابم می برد. خیلی دوستش داشتم. او هم تنها ...
ناگفته های خواندنی زهرا اشراقی از بیت امام: از زمانی که دایی مصطفی فوت کرد، درگیر سیاست شدیم
انصراف بدهم؟ مجید به نقل از باباش گفت: خیلی بد است شما رد صلاحیت بشوید، زشت است. گفتم: زشت این است که شما نوه امام را حذف کنید. من تا دیروز و امروز شک داشتم که انصراف بدهم ولی حالا که خبر دادید، شهامت ردصلاحیت کردن را داشته باشید. چه سالی وارد دانشکده شدید؟ 21 بهمن 61 ازدواج کردم و سال بعد در کنکور شرکت کردم و قبول شدم. قصد داشتم در کنکور تجربی آزمون بدهم. اما رضا (خاتمی) به من ...
حاشیه نشینان بندرعباس ناشادند:کودکان ونوجوانان حق ورزش و تفریح دارند
مسجدسقاخانه ابوالفضل ( ع) هم می باشد، می گوید:قرار بود که شهرداری خیابانی را از کوچه بعثت 4وضلع جنوبی این مسجد تابلوار"مادر" احداث کند که درحد وعده باقی ماند واگر این خیابان احداث می شد،بطور یقین بخشی از مشکلات محله برطرف می شد و مردم هم راحت تر می توانستند به مسجد بیایند و از طرفی نیروی انتظامی می توانست حضوربیشتری در محله داشته باشد ومعتادان و مواد فروشان راجمع آوری کند.نمی دانم چرا شهرداری و سایر ...
بررسی آخرین وضعیت تیم فوتبال آلومینیوم اراک در لیگ دسته اول فوتبال کشور/تزریق دستیار حرفه ای
بتواند برنده بازی باشد و هم سه امتیاز را کسب کند و هم به بد شانسی هایش پایان دهد که متاسفانه اینگونه نشد. در ادامه مطلب امروز نقبی به وضعیت فنی این تیم خواهیم زد؛ ابتدا بگذارید شرحی بر این اوضاع نابه سامان شوربای فوتبال مان بزنیم که هر دم از این باغ بری می رسد. برنامه نود را معمولا فوتبال دوستان هر دوشنبه شب نظاره گر هستند، در برنامه مورخه 15 آبان همگی دیدیم که تیم فوتبال گل گهر سیرجان آنقدر ...
ناگفته هایی زهرا اشراقی از بیت امام(ره)
خانم اشراقی برای سؤال اول و پرهیز از کلیشه ... . اگر می خواهید از کلیشه ها پرهیز کنید می توانید من را با اسم کوچک صدا کنید. شما متولد سال 43 هستید؟ خیر. سال 42. ایام انقلاب حدودا 15 سال داشتید. پدر شما در آن ایام از چهره های نزدیک به امام بودند و هنگام تبعید، ایشان را به عنوان نماینده خودشان انتخاب کردند. فضای خانه شما چگونه بود؟ گفته می شود که مرحوم اشراقی شخصیتی آرام داشتند و بیشتر اهل مطالعه و کار فقهی بودند، اما با ورود ایشان به فضاهای سیاسی، طبعا جو اطراف ایشان هم تغییر کرد. در خانه شما این تغییرات مشهود بود؟ من یکی، دوساله بودم که بابا به خاطر فعالیت هایش به همدان تبعید شد. بعد از آن هم به قم ممنوع الورود شدند. بنابراین ما در تهران اقامت کردیم. خیلی هم تلاش کردند که به قم بازگردند، اما نشد. به یاد دارم همان روزهایی که در تهران ماندگار شده بودیم، یک نفر با پالتو و کلاه مشکی به منزل ما آمد. بابام نبود و من ترسیده بودم. [آن مرد پالتوپوش] به من گفت که دختر کوچولو به بابات بگو آزادی؛ می توانی بری قم . بعدا که بزرگ شدم با خودم گفتم این چه نوع پیغام رساندن بود که به یک بچه شش ساله بگویند بابات آزاد است! هنوز هم برایم جالب است! بعد از این ماجرا که تعریف کردم، خاطره [سیاسی ای] قبل از انقلاب ندارم. قبل از انقلاب فضای خانه ما به هیچ وجه انقلابی نبود. اگر هم بابا کار سیاسی می کردند در زندگی خانوادگی ما انعکاس نداشت. شاید به این خاطر که مادرم ...
مواجهه یک زن با واقعیتی تلخ هنگام طلاق
یکی دو روز به همسرش سر می زد. این وضع تا وقت زایمان ادامه داشت تا اینکه صدای نوزاد در گوش منصوره پیچید و زن جوان پیش از جشن عروسی فرزندش را در آغوش کشید. با این حال هر چه انتظار کشید خبری از شوهرش نشد. بعد از فراری شدن ابراهیم، منصوره به سراغ مالک ساختمان روبه روی خانه پدری رفت و پس از کمی پرس و جو فهمید که شوهرش مسئول خرید بوده در حالی که خودش را پیمانکار معرفی کرده بود. او حتی هنگام ثبت ...
چرایی خودکشی برخی سربازان+عکس
کنار توپخانه رد می شدم، رد خون امرلله را می دیدم و بعد از خدمت هم گاهی تصویرش جلوی چشمانم می آمد. ای کاش هم را نمی شناختیم. *شرایطی که اصلا نگران کننده نیست آمار دقیقی از اقدام به خودکشی سربازان ایرانی وجود ندارد اما اخبار و حوادث یک سال گذشته، افزایش این موضوع را نشان می دهد هرچند که بیشتر، حوادثی رسانه ای می شوند که سرباز نه تنها به زندگی خود بلکه به زندگی افراد ...
در دوران مصدومیت کسی سراغی از من نگرفت/شاید در لیگ جهانی کشتی نگیرم
کیلوگرم کشتی آزاد یکشنبه 5 آذرماه: ساعت 10 تا 15 و 18 تا 20:30: رقابت های مقدماتی، شانس مجدد، رده بندی و فینال اوزان 65، 70، 74 و 97 کیلوگرم کشتی آزاد اختلاف زمان ایران با لهستان دو ساعت و سی دقیقه است به طوری که ساعت 10 به وقت لهستان، 12:30 به وقت ایران است. انتهای پیام/ بویری:به کسب مدال در رقابت های امید های جهان خوش بین هستم ...
همسر شهید: در عزای "محمود" لباس مشکی نپوشیدم
زندگی روزمره واقعا شوخ، اهل خنده و شادی بودند. خیلی از نزدیکان باورشان نمی شد که زندگی ما چگونه می گذرد. خیلی از کارهای شهید مثل دانشگاه را من انجام می دادم و ایشان بسیار از من تشکر می کردند؛ خیلی اجتماعی بودند، خوش برخورد و بعد از سفرهای زیارتی، مسافرت شمال را خیلی دوست داشتند. برای زیارت به قم بسیار می رفتند و زمان هایی بود که هنوز سفره غذا را جمع نمی کردیم، آقا محمود می گفتند برای ...
با این رژیم لاغری در ماه، 10 کیلو وزن کم کنید!
. خوب دیگه پس برای منوی شام در رژیم لاغری چیز خاصی نداریم. تا برنامه بعد بدرود... نه نه صبر کنید بابا. من یکی که نمی تونم بدون شام بخوابم. منظور از فقرا اینه که سبک میل کنید. من درک نمی کنم پس چرا بیشتر مهمونی ها واسه شام هست. سفره پهن می کنن با 20 مدل غذا. خداوندا تو شاهد باش آیا در چنین شرایطی می شود تقوا پیشه کرد؟! توجه داشته باشید که در برنامه غذایی کاهش وزن شما، شام باید سبک ...
انتقادات تند خانم بازیگر: کشورهای دیگر با کل در آمد صدا وسیما کشورشان را اداره می کنند!
برخورد می بود یا حتی حساب بانکی اش را هم چک می کردند. کم کم تهیه کننده ها بی پول شدند و از ما برای حضور در کارهایشان دعوت می کردند و وعده می دادند که هر وقت تلویزیون پول ما را داد ما نیز با شما تسویه می کنیم. از آنجا که تلویزیون هم در هیچ زمانی خوش حساب نبوده این تسویه هم هیچ وقت صورت نمی گرفت. با این حساب بعد از مدتی فرد دلسرد می شود زیرا با خودش می گوید چقدر انرژی بگذارم و آخر سر هم به هیچ نتیجه ای ...
خانم پرستار 3 سال بعد از زایمان فرزندش متوجه واقعیتی باورنکردنی در خصوص همسرش شد
شمرده می شد با شوهرش مخالفت کرد. ابراهیم هم خواسته اش را تکرار نکرد وهفته ای یکی دو روز به همسرش سر می زد. این وضع تا وقت زایمان ادامه داشت تا اینکه صدای نوزاد در گوش منصوره پیچید و زن جوان پیش از جشن عروسی فرزندش را در آغوش کشید. با این حال هرچه انتظار کشید خبری از شوهرش نشد. بعد از فراری شدن ابراهیم، منصوره به سراغ مالک ساختمان روبه روی خانه پدری رفت و پس ازکمی پرس وجو فهمید که شوهرش ...
دشواری گذار به جهان مدرن
...> به تازگی غزلواره ها ی شکسپیر با ترجمه و تفسیر شما منتشر شده است. آنچه در نگاه اول و پیش از ورود به خود غزلواره ها جلب توجه می کند، مقدمه مفصلی است که شما نوشته اید و در آن به جوانب مختلف این کتاب پرداخته اید. در این مقدمه، شما با دقت و وسواس زیادی کوشیده اید تمام نکاتی که به فهم بهتر اثر کمک می کند را به مخاطب عرضه کنید. برای انتشار غزلواره ها چقدر زمان صرف کردید تا کتاب به شکل کنونی اش منتشر شود ...
روحانی که به زبان اشاره منبر می رود!
شنوا نبودم. حادثه ای رخ داد و از یک ارتفاعی پرت شدم به علت ضربه ای که به سرم وارد شد به مرور باعث کم شنوایی ام شد. الان هم اگر دوباره به گذشته ام برگردم باز هم حوزه را انتخاب می کنم چون مطمئن هستم که به غیر از حوزه نمی توانم موفق شوم. بعد از اینکه کم شنوا شدید. واکنش بقیه چه بود از شما نمی خواستند که حوزه را رها کنید و به کار دیگری فکر کنید؟ مشکلات برای طلبه شدن زیاد بوده و ...
داستان برای خواب کودک، زن و شوهر لجباز!
به اسم زن و شوهر برویم خانه کدخدا و شب را آنجا بمانیم. زن گفت بسیار خوب! اما به شرطی که به من دست نزنی مگر بعد از رفتن به خانه قاضی. دزد قبول کرد و با هم رفتند به خانه کدخدا. کدخدا هم از آنها پذیرایی کرد. وقت خواب که رسید زن رختخوابش را یک طرف اتاق پهن کرد و رختخواب دزد را طرف دیگر اتاق انداخت و جدا از هم خوابیدند. نیمه های شب, وقتی خر و پف دزد رفت به ...
قائم مقامی: حجاب واجب شرعی است اما اجباری نیست
) است اما چرا باید تداوم پیدا کند؟ آسیب این تداوم آن است که در خیلی از بخش ها ، قدرت بازسازی و نوسازی را از نظام و به صورت خاص از روحانیت گرفت و نتوانستیم یک نظام جامع و هندسه معرفتی قابل قبولی ارائه دهیم. قصد وارد شدن به این موضوع را ندارم چون حرف زیاد است اما این را باید توجه داشته باشیم که در حرکت ،هیچ وقت نمی توانید برنامه ریزی کنید. شما خیلی هنرمند باشید، وقتی که در حال حرکت و سوار قطار هستید ...
قصه شب کودکان، اسم سرخ پوستی من!
سنگین بود. فکر نمی کردم این قدر طول بکشد . از سر خیابان، خانه مان پیدا بود. تو دم در ایستاده بودی. مثل روح شده بودی. چادر نماز سپیدت را سر کرده بودی. چراغ گردسوز هم دستت بود . می ترسیدم از بابا. اصلاً می ترسیدم بیایم پیش تو. از داد و بیدادت می ترسیدم. از خیابان که رد شدم، ماشین محکم ترمز کرد. شب با مانتوی سیاه من یکی شده بود. تو با چراغ گردسوز دویدی. بعد گفتی: مطمئن بودم که فقط یک گاو، این جوری از ...
قصه شب کودکانه، ماهی سیاه کوچولو!
می روند. یکی دیگر گفت: هر وقت دلت خواست ، می توانی داخل دسته ی ما بشوی. ماهی سیاه کوچولو شاد بود که به دریا رسیده است. گفت: بهتر است اول گشتی بزنم ، بعد بیایم داخل دسته ی شما بشوم. دلم می خواهد این دفعه که تور مرد ماهیگیر را در می برید ، من هم همراه شما باشم. یکی از ماهی ها گفت: همین زودی ها به آرزویت می رسی، حالا برو گشتت را بزن، اما اگر روی آب رفتی مواظب ...
پیشکسوت رادیو: دلیل افت رادیو مدیران نابلد و سفارش شده است
شغل دبیری فکر می کردم که مثلا معلم خوبی باشم و شاگردان مفیدی به جامعه تحویل دهم، اما از ته دل دوست نداشتم آموزش پرورشی باشم چون در جامعه ما معلمان در مضیقه بودند که متاسفانه هنوز هم هستند. * شما در دانشگاه زبان و ادبیات فارسی را انتخاب کردید با وجود علاقه ای که به موسیقی داشتید... – بله پشیمان هم نیستم. در آن زمان محدودیت هایی هم بود و باید ملاحظه خانواده را می کردم، مگر می شد ...
زن جوان قربانی سوءظن شوهر/ با مردی که همسرم با او رابطه داشت تماس گرفتم،گفت همسرت گفته مجرد است
پنهانی برقرار کرده بود پیدا کنند و از او بپرسند چرا این کار را با من کرد. چه وقت متوجه شدی همسرت ارتباط پنهانی دارد؟ چند ماه قبل ورشکست شدم. من با یکی از دوستانم در مغازه جوشکاری شریک بودم که ورشکسته شدیم و از همان زمان افسردگی به سراغم آمد. برای همین به سراغ قرص رفتم و روزانه حدود 40 تا قرص مصرف می کردم تا اینکه یکی از دوستانم از ماجرا با خبر شد و مرا به کمپ ترک اعتیاد برد. در ...
ما تا ابد باید پاسخگوی آقای احمدی نژاد باشیم/ رفتن سراغ تتلو کار بی ربطی بود/ احساس نمی کنیم رو به افولیم
جای دیگر برمی گردد. *حدود 12 هزار نفر در انتخابات مجلس دهم ثبت نام کردند. از این 12 هزار نفر، 6 هزار نفرشان تایید و 6 هزار نفرشان رد شدند. به ضرث قاطع به شما می گویم، در رسانه ها هم می گویم. از آن 6 هزار نفری که رد شدند به 400 تا 500 نفر ظلم شد که آنها را تایید نکردند. از آن 6 هزار نفری هم که تایید شدند، 500-400 نفرش به اشتباه تایید شدند. ساختار این است که شورای نگهبان با تشکیلات محدود ...
پیاده روی اربعین سرنوشت تازه ای را برای خاورمیانه و کل جهان رقم خواهد زد
این گفتگو است: نصیری: پروفسور دوگین! خیر مقدم میگم و حضورتان را در این اجتماع عظیم گرامی می داریم. با شما درباره آخرالزمان قبلا در شبکه افق و نیز نشست های خصوصی صحبت کرده بودم. شما معتقد بودید که ما در متن حوادث آخرالزمانی قرار داریم. البته به این نکته هم تاکید داشتید که نباید با قاطعیت در باره وقت ظهور مسیح و مهدی علیهما السلام سخن بگوییم. چون در آموزه های شیعی هم دقیقا از توقیت نهی ...
ترجمه تنها رمان اوژن یونسکو چاپ شد
به او سلام کردم و این قضیه عصبانی ام کرد چون با خودم گفتم او به هر حال کارمند من است و من نباید این حس بد را داشته باشم. عجب، این دفعه او تا طرحی از یک لبخند آرام پیش رفت. در هر صورت، چین به ابروهایش نینداخت. تازه این هم حالم را می گرفت که همه روزها باید از جلو در او رد می شدم؛ رودررو با انتقاد مبهم او و دیدن بی اعتنایی اش به من. نقشه هایی کشیدم. خارج شدم، سمت چپ را گرفتم و رفتم، در خیابان کوچک ...
رایانی مخصوص: فقدان وحدت در دستگاه های فرهنگی آسیب به تئاتر دینی است
انجام بدهد. رایانی مخصوص: نه فقط تئاتری، تئاتری فقط مناسب نیست. تسنیم: کسی که بتواند تمام جوانب را بسنجد. رایانی مخصوص: نه فقط هم یک فرد. تسنیم: یک تیم قوی از افراد. رایانی مخصوص: بله، شما دارید یک چیزی را رصد می کنید برای کل کشور. تسنیم: مثلاً دانشگاه تهران که همه رشته ها را دارد بگویند دانشگاه شما متولی باشید برای ما سند بنویسید ...
بازی خطرناک با ارز / افشاگری معاون بانک مرکزی دولت احمدی نژاد
مذاقشان خوش نیامده بود؟ بله، سیاست من با سیاست بانک مرکزی متفاوت بود. بعد هم آقایان متوجه شدند این سیاست قابل ادامه نیست. سه ماه بیشتر مداخلات انجام نشد. بعد از رفتن من تا شب عید توانستند مداخله را با آن ترتیب انجام دهند چراکه امکانات بانک مرکزی اجازه آن را نمی داد. برای همین هم نرخ را عوض کردند و به دو هزار و 500 تومان رساندند. همین مسئله موجب شد ذخایر بانک مرکزی هم کاهش یابد ...
گودهای ویران کننده
سلامت نیوز : ساختمان ها را خراب و بعد همه چیز را رها کردند و رفتند. حالا فقط منظره گودهای عمیق و ترسناک در خرابه ها باقی مانده است. مالکان و صاحبان پروژه های بزرگ مقیاس برای تکمیل پروژه یا پول کم آورده اند یا با مسئولان شهرسازی مشکل داشته اند، برای همین گودها را به امان خدا رها کرده اند و رفته اند. به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: روزی روزگاری که ساختمان سازی رونق داشت، سازندگان با ...
بازی خطرناک با ارز/افشاگری معاون بانک مرکزی دولت احمدی نژاد
آفتاب نیوز : سید کمال سیدعلی معاون ارزی سابق بانک مرکزی که سال 90 و درست در آستانه تلاطمات ارزی وارد بانک مرکزی شد و شش ماه در سمت معاونت ارزی بانک مرکزی فعالیت کرد، نحوه غلط مداخله های بانک مرکزی در بازار ارز را علت نابسامانی های بازار در آن دوره می داند و توضیح می دهد: ورود بانک مرکزی در بازار و فروش ارز مکانیسم درستی نداشت. ارز به افراد خاص و صرافی های خاص فروخته می شد و بازی از بانک ها به صرافی ها رفت. او در این گفت وگو که حدود یک ساعت به طول انجامید، از سیاست های نادرست بانک مرکزی در دولت احمدی نژاد پرده برداشت و از اتفاقاتی ...