سایر منابع:
سایر خبرها
نوآوران آنلاین - پاییز سال 92، دختر نوجوانی به شیدا همراه پدر و مادرش به پلیس آگاهی رفت و به اتهام آزار از دو پسر جوان شکایت کرد. او در طرح شکایتش گفت: دیروز ساعت 6 بعدازظهر برای رفتن به خانه مادربزرگم در خیابان خاقانی منتظر ماشین بودم که پراید سفیدرنگی توقف کرد. سوار شدم و بعد از طی مسیری راننده به بهانه ترافیک به سمت بزرگراه امام علی رفت و سرنشین دیگر که در صندلی جلو کنار راننده نشسته بود یک ...
راننده به پدر فوت شده ام فحاشی کرد. عصبانی شدم و با قفل فرمان زخمی اش کردم. وقتی به تهران آمدم متوجه مرگ او شدم. متهم آرام روی صندلی مقابل بازپرس پرونده نشسته و باورش نمی شود دستش به خون راننده جوان آغشته شده است. او در گفت وگو با جام جم از انگیزه اش برای قتل گفت. چه کاره هستی؟ چند سال آبدارچی شرکت بودم که به دلایلی بیکار شدم و بعد با دستفروشی هزینه زندگی ام را ...
پدال نیوز: این گزارش را بخوانید تا ببینید صنعت خودروهای لوکس دنیا چطور مشتریان فوق پولدارش را راضی نگه می دارد. به گزارش پدال نیوز، حتی اگر پول خرید یکی از 150 استون مارتین والکری، را که قرار است دو سال دیگر به بازار بیاید، داشتید باز هم نمی توانستید به نمایشگاه بروید و یکی بخرید. این خودروی 2.6 میلیون دلاری طوری دقیق و ظریف طراحی شده که خریداران باید قبل از نهایی شدن ساخت، آن را پرو ...
. روزی که در اتاق تلکس کیهان، فریدون شیبانی رل کاغذهای آسوشیتدپرس از جام جهانی مکزیک 1986 را بیرون می کشید تا خبرهای شلم شوربایی جام جهانی را دستم دهد، دیلماج حرف های فیلسوفانه او شده بود که می گفت: این مردم هستند که به من، به عنوان یک فوتبالیست محبوب، قدرت می دهند... اگر آنها قدرت بیان چیزی را نداشته باشند، من به جای آنها حرف می زنم. اگر من طرف مردم نبودم، هیچ کس حاضر نبود به حرف های من گوش کند ...
روز قبل از تولد 27سالگی شهید می شود و کادوی تولدش را از سید الشهدا می گیرد؛ شهادت . قرار را پشت تلفن می گذاریم برای ساعت 11. از برخورد پدر پشت تلفن پیداست با روی گشاده پذیرای هر سوالی خواهند بود. روز قرار که می رسد داخل ماشین تمام حواسم پیش چشم های مادری است که نمی دانم چگونه با آن ها مواجه شوم. جلوی درب خانه که می رسیم واحد شهید خلیلی از باقی واحد ها به واسطه عکس خندان چهره آقا رسول ...
آویزان شده است. یکی از سلول های زندان کلاس درس است. یک وایت بورد و تعدادی نیمکت و صندلی در کلاس است. شانزده دانش آموز در هشت نیمکت می نشینند. کلاس اول تا سوم توسط یک معلم تدریس می شود. او برای هر گروه یک ساعت در روز وقت می گذارد. مینا در یازده سالگی تازه کلاس دوم است. مینا روبرویم نشست و یک کیسه پلاستیکی زرد را زیر شالش محکم نگاه داشته بود: "تمام زندگی ام در زندان گذشته. کاش می ...
دسترس مردم است، که او نزد پیامبر می آید و هیچ احساس نمی کند که فاصله اش چه قدر است. این کیست که این حرفها را به او میزنی؟ تو به آخوند محلت جرأت نمی کنی که چنین حرفی بزنی! می آید و یک ساعت پیامبر را معطل می کند و خصوصیات شوهرش را (حکایت می کند) که به خانه می آید چه جور است. اوقاتش تلخ است، من چه میگویم و او چه می گوید.خرجی میدهد ، نمی دهد.این مرد مینشیند و معلوم است که طوری به او گوش میدهد که او هم ...
....آرزو داشتم سایه ای را به دنبالم حس نکنم. تا اینکه یکی از همان شب ها توسط گشت پلیس، روانه بازداشتگاه شدم. بعد از آزادی پدرم مرا به زور کتک به یک مرکز اقامتی ترک اعتیاد برد. یک ماه آنجا بودم. اما چه شد؟ اولش شدم : سمیرا هستم 21ساله - یک مسافر ؛ بعد چی؟ دوباره شروع کردم. کمپ ها به هیچ دردی نمی خورند. بیشترشان به فکر جیب خودشان هستند. تا حالا 4بار بستری شده ام . بالاخره بعد از چند هفته ...