سایر منابع:
سایر خبرها
خون در خشاب
، کافیست غبطه خوردن باید به خود بجنبم، من را مجاب کردی □ دردی نشسته بر دل داغی به روی سینه امشب برای مولا صورت خضاب کردی چه دیده ای که اخر در کوچه پر گشودی تو مادر حسن را مادر حساب کردی سید نبودی اما با سربلندی اورا در لحظه های آخر مادر خطاب کردی رفتی و در فراقت فوجی نشسته در غم با رفتنت ...
عادت های نوشتن اسدالله شعبانی/ وقتی بهار پنجره ام را گشود
. اولین دیداری که با طاهباز در کانون داشتم خیلی برایم جالب بود. دیدم پیرمردی با موی سپید دولا دولا در اتاق راه می رود و اتاقش پر از کتاب است و لابه لای کتاب ها میزی گذاشته بودند و پشت میز محمد قاضی نشسته بود. من بیشتر از اینکه با طاهباز گفت وگو کنم هرهفته می آمدم پیش محمد قاضی. او آن قدر خوش سخن بود که شیفته شخصیتش شده بودم و ساعت ها با هم حرف می زدیم. قاضی به من می گفت باید رنج بکشی تا ادیب شوی، با ...
سیمای عبادالرحمن در نهج البلاغه
...> 38 - در مسیر حق، نشاط و سرور دارند: وَ نِشَاطاً فِی هُدَی: و نشاط در مسیر هدایت و حق. خداوند عزّ و جل- می فرماید: فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا: بی شک، باید انسان فرح و خوشی او به طاعت خداوند باشد. (یونس، 58) 39- از طمع دورند: وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ: و دوری و اجتناب از طمع. حضرت علی(رض) می فرمایند: بیش ترین زمین خوردن عقل ها زیر برق های طمع هاست. و ثمره و میوه طمع، ذلت در ...
پرونده هفت راه برای آخرین رمان رضا امیرخانی
افتادن آن می شود و خواننده این موضوع را به خوبی درک می کند. این مسئله در فصل های 4 و 6 بروز و ظهور جدی تری دارد و حتی حذف آنها لطمه ای به کلیت اثر وارد نمی کند. رمان تازه امیرخانی در خوش بینانه ترین حالت شبیه یک بیانیه اجتماعی است که در آن حرف های شعاری، متلک های مختلف و موضع گیری های احساسی خودنمایی می کند. به نظر می رسد امیرخانی از طبقه نوکیسه های شهرنشین ( فرازنده نماد تیپیکال این ...
شیرمرد میدان جنگ کمک حال همسر در خانه بود
زندگی ایشان چیزی بداند، کمی از خانواده ای بگویید که شهید در آن پرورش یافته است. ما پنج برادر و چهار خواهر بودیم که در خیابان خسروی روبه روی حرم امام رضا(ع) سکونت داشتیم. شهید فرزند سوم خانواده و متولد اول فروردین 1337 بود. خانه پدری مان دوست داشتنی و زیبا بود. اما در سال 1378 از طرف شهردار مشهد و آستان قدس رضوی پیغام دادند که باید زمین خانه تان به مساحت حیاط حرم اضافه شود. با زور خانه بچگی ...
تکرار تاریخ؛ بدون تاریخ، بدون امضا ...
شنود به شدت دچار عذاب وجدان می شود چراکه شب قبل با او و خانواده اش تصادف کرده است. دکتر نریمان به همین خاطر پیگیر ماجرا می شود تا ببیند قضیه از چه قرار بوده است و آیا مرگ امیرعلی به تصادف دیشب مربوط می شده یا نه. شواهد اولیه نشان می دهد هیچ ربطی بین تصادف و مرگ امیرعلی وجود ندارد. گویا به تشخیص پزشکی قانونی پسربچه به دلیل خوردن گوشت فاسد و مسمومیت شدید ناشی از آن فوت کرده است. ولی دکتر ...
اگر جنگ اولویت اولِ کشور شود، پیروز می شویم
...> برادر شمخانی : خوب این علت دارد. آن نیاز مربوط به سه سال پیش بود. امسال، سال 65 است، یعنی سه سال از آن می گذرد. برادری که آن حرف را زد به این دلیل بود که آن زمان ام - 113 در دپوهای ارتش خاک می خورد، (همان برادر) پانصد تایش را گرفت و موتور اتومبیل ولوو روی آن ها گذاشت و به کارشان گرفت. دیگر این عادت شد و وقتی یاد گرفت که آن را چگونه به کار بگیرد دیگر نیازی به آن جیپ ها نداشت. منظور من ...
سرنوشت فرمان امام خمینی برای بسیج نیروهای چریکی، پارتیزانی و مقاومت مردمی قبل از جنگ چه شد؟ / مانور ...
انقلاب مسوولیت داشتند؛ نامه می نویسند؛ می دانید که ایشان از همان اول مسوول تمشیت امور نظامیان از طرف امام بود. عقیدتی سیاسی ارتش حاصل کار ایشان است. ارتش کم آورده بود و می گفت نمی توانم ژ3 سربازهای خودم را تأمین کنم. آیت الله خامنه ای به خط خودشان نوشته اند که از سلاح هایی که سلاح سازمانی ارتش نیست و در انبارها وجود دارد؛ مثل برنو و ام یک و استفاده شود. عمدتا ام یک و احیانا برای آموزش ها ...
توطئه یا واقعیتی تلخ؟!
بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: علی دایی فکر می کرد من جاسوس تیم مقابل هستم و آمدم از تاکتیک های سایپا مطلع شوم و برای آنها فیلم بفرستم. تازه فهمیدم که تیم علی دایی با تیم علی کریمی بازی دارد. علی کریمی رفیق خیلی گل و صمیمی من است، اما من نمی دانستم که تیمش بازی دارد. علی دایی گفت تو اصلاً حق نداشتی بیایی و اینجا بنشینی ، من هم گفتم این چه طرز حرف زدن است، من میهمان این هتل هستم و منتظر چک اوت ...
سروش حبیبی: دیگر از شاهکار ها خبری نیست...
باید چاپ شوند. در کل چندسال است که ترجمه می کنید؟ نزدیک به 45 سال. اولین ترجمه تان چه کتابی بود؟ بیابان تاتارها . پس دینو بوتزاتی را شما به فارسی زبان ها معرفی کردید. درست است؟ بله. مثل رومن گاری که من با ترجمه خداحافظ گری کوپر این نویسنده را معرفی کرد. اریک امانوئل اشمیت هم به همین شکل بود. قبل از ترجمه گل های معرف ، در ایران چهره ...