خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
خبر خوش شایان مصلح برای هوادارانش +عکس
...> تا حالا پای اعتقاداتت به دنیا پشت کردی؟ دنیای من وقتی که داشت می رفت با گریه دست تکون داد گفتم اگه تنها بشی چی؟ واسه اینکه مطمئن شم طوری که ناراحت نشم جفتش رو با چشماش نشون داد!دوستانی که پیگیر وضعیت سلامتیم بودن بگم که ان شالله از چند روز آینده تمریناتم رو با تیم شروع میکنم. ممنون از همتون." انتهای پیام/ ...
ستارگان مجازی (دوشنبه 14 اسفند 96)
کنه باباشو که اینو داده دست من رفته، اینم خرابکاری کرده نمیدونم چیکارش کنم" خاصی تو چهره پدربزرگ جان دیده میشه. این عکس در واقع قسمتی از فیلمی بود که جناب همایون در قالب استوری منتشر کرده بودن و داشتن با دستشون بای بای میکردن. ولی اینجور که توی عکسشون نوشتن قصدشون سلام کردن بوده! منم اگه از هفت روز هفته هشت روزشو کنسرت داشتم، سلام و خداحافظ که هیچی حموم و دستشویی رو هم با هم قاطی میکردم ...
نامه پدر و جواب پسر اسیر در بند بعثی ها +عکس
. چندین نامه از شما و برادرم حسین به دستم رسید، بسیار خوشحال شدم . مادر جان! در این جا به ما خیلی خوش می گذرد. چه خوشی. امیدوارم که این خوشی نصیب گرگ بیابان نشود . شلنگ پلو ، خورش پوست بادمجان، در روز دو وعده، نان سفید آن هم چه نانی. جایتان خالی. دسرمان 15 الی 20 دانه انگور آن هم چه انگوری. راستی درباره ی جایمان، در هر بند 55 نفر هستیم که هر نفر 10 کاشی در 9 کاشی. البته اندازه کاشی هاحمامی خانمان ...
گزارش زنده نود؛ حالا راضی هستید؟
استقلال معلوم نیست چندمه! کاش مادر آقا پویان قبل از دلداری دادن نگاهی به جدول می انداخت. - شفر اگه شفر باشه حتما با اینفانتینو زمینه رشدش رو فراهم کرده! [کلاس درس دکتر رائفی پور در روز دربی] - اینطور که از فیلمهای ارسالی به 90 بر می آید پرسپولیسی ها تماشای دربی را تحریم کرده بودند. - انتخاب امید ابراهیمی بعنوان مرد سال فوتبال ایران! بعد از بیرون نشستن ربیع خواه ...
حاج حسن خلج/هیچی برای بچه ها دعای مادر نمیشه + متن شعر
... مادر،مادر،مادر خوبی ها یا زهرا 3 چی میشه ، که این گدا رو بخری 2 روز قیامت بیایی و منو به همرات ببری *خدا رحمت کنه مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رو، این روایت رو میخوند ، میفرمود آقا امام صادق فرمود مادرم مثل مرغی که دونه های خوب و از بد جدا می کنه تو محشر میگرده دوستانش رو یکی یکی جدا می کنه ،کی این اتفاق می افته؟ بعد از همه ی شفاعت ها، اهل بیت شفاعت کردن ...
طنز؛ بزن هشتگ زندگی با تو
.... یه روز با خودم گفتم آدم نباید انتخاب هاش رو محدود کنه. این بود که ملاک های مهمم رو گذاشتم کنار و مهران رو انتخاب کردم. مهران(لایو): من خنگم؟ غلط کرده. یه جوری میگه که انگار خودش از ام آی تی فارغ التحصیل شده. وقتی گرفتمش تو مغازه لوازم آرایشی کار می کرد. شغلش رو طوری انتخاب کرده بود که تو دو قدمی رژ لب و ریمل و کرم پودر باشه. لوازم آرایش براش مثل اکسیژنه. یه روز صبح قبل از اینکه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (496)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. به دوست دخترم میگم پول ندارم دیگه گفت من تو رو واس پول نمیخواستم که دیوونه نمیدونم چرا 5 روزه جوابمو نمیده! 2. این که مراقب باشم کنار بابام نزنم شبکه ای که اخبار داره، حتی استرسش بیشتر از اینکه حواسم باشه گیف اشتباهی نفرستم! 3. میخوام عید امسال در جواب اونایی که از ...
فرمانده ای که در میدان جنگ هم خوب بازی کرد
...: مگر مادر خوشی اولادش رو نمی خواد؟ گفتم: چرا، اما می ترسم شهید بشی، گفت: مصیبت مال همه ست. پس نگو نرو، گفتم: یه عمر می سوزم، گفت: شفاعتت رو می کنم... .حسن که پونزده ساله شد خدا یه پسر دیگه هم بمون داد، حسن خیلی خوشحال شد، گفتم چرا اینقدر خوشحالی می کنی؟ گفت آخه خدا یه پسر بهتون داد که دور من رو خط بکشین. حسن معلم من بود. اون قدر با هم رفیق بودیم که همه درد دلش رو به من می گفت و من هم به او ...
وقتی شهید" محمدقبادی" به آسایشگاه منتقل شد
. یه روز که رفتم آسایشگاه جلوم چند تا تک چرخ و دور در جا زد، خیلی خندیدیم. بعد از ظهرها می رفتیم محوطه حیاط و صحبت می کردیم. بعضی وقت ها باهم گریه می کردیم و یه وقتهایی هم یواشکی و به دور از چشم باغبانی که درختان حیاط و میوه هاش به جونش بند بودن، میوه می چیدیم. منم کارم شده بود ملاقاتی بردن براشون تا از تنهایی در بیان. مادران شهدا رو می بردم. یه روز مادر حاج آقا قهرمان نژاد رو هم بردم. از شهرستان ابهر کاروان می آوردم و دوستانی از جهاد شهرستان خدابنده به سرپرستی آقای گنج خانلو رییس جهاد سازندگیش. به روایت اصغر طایفه سلمانی ...
25 کشور قدرتمند جهان از نظر تجهیزات نظامی
در اومده./ تعداد جنگنده های هوایی 137 تا ؟ ما اگه 137 تا جنگنده داشتیم مثل سگ دنبال سوخوهای روسیه بودیم ؟ تو بهترین حالت ممکن جنگنده های عملیاتی ایران 30 تا هستش(با ارفاق). این قسمت هم راجب به این مهمانه بگم : عزیز جاعشی اون کشوری که میگی بودجه سالیانش 7 برابر ماست . تولید ناخالصی داخلش حداقل 4 یا 5 برابر ماست . خوب معملومه بودجه دفاعیش 3 برابر ما میشه. احمق جان ما در زمین دشمن بازی نمیکنیم ...
من بجز عشق نیاموخته ام چیز دگر
دیگه و رفتم سرکلاس، معلم سوال ها رو داد. من آرام نشستم و برای خودم فکر کردم، بعد دفترچه شعرمو با تظاهر درآوردم و بعد گذاشتم تو جیبم و اون دفتر رو در آوردم... حالا مضحک هستم که به دفتر نگاه نمی کنم که مبادا تقلب کرده باشم، هی صدا دادم، ورق زدم، معلم چند بار او بعد از کنارم رد شد نفهمید. دفترچه رو گذاشتم تو جیبم یک سوال و نصفی رو از روی حافظه نوشتم، بعد گفتم این حرف ها به من چه مربوطه، پاشدم ورقه رو ...
طنز؛ رها رها رها من...
کاراکترهای سریال های کارتونی دوره بچگیش هنوزم که هنوزه شب ادراری داره، اینکه بچه خواهراش الان کمتر از رومانسونِ سه موتوره دست نمیکنن ولی اون یه زمانی مچ دستش رو گاز میگرفته براش عقربه میذاشته ساعت بشه، اینکه همون ناظمی که به جرم حمل سی.دی کنسرت گروه آریان سر صف با نوک کفشش کوبیده توی گودی کمر دانش آموز الان توی اینستاگرام داره به بچه های مدرسه شون فالو ریکوئست میده و اونام قبول نمیکنن و هزاران هزار مثال دیگه، اینا واقعا برای کسی رزومه محسوب میشه؟ خب اگه اینا افتخارآمیزه که پس من برم با اجازه اون طبل شادانه رو بردارم و به همراه پرچم ببرم بر سر در خانه بکوبم، چون منم یه دهه شصتی ام! ...
ستارگان مجازی (یکشنبه 13 اسفند 96)
لک هستن که از شهرک غرب باهامون همراهن. البته این زلم زیمبوها که روی سرِ خانم لک میبینین رو ما قبلاًها باهاشون یه قُل دوقُل بازی میکردیم. شنیده بودیم، چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید، ولی نشنیده بودیم اگه سوژه واسه عکس گرفتن کم آوردین، سطل آشغال جایگزینش کنین. امیرمهدی ژوله نوشته: قشنگی هام! این عکسو امیرمهدی ژوله گذاشته و خواسته تا قشنگیاشو نشون بده ...
شعر روز مادر؛ اشعار نو، رباعی، مثنوی، غزل و ترانه ها
نو روز مادر را در ادامه بخوانید. شعر نو به مناسبت روز مادر مادرم بهار است وقتی می آید گل از گلم می شکفد پوریا عالمی ❆❆❆❆❆❆❆ زن نیستم اما زنی را می شناسم که پای تمام قول های مردانه اش ایستاده است و من مادر، خطابش می کنم حسین سلیمانی ❆❆❆❆❆❆❆ از تو می پرسم، ای اهورا ...
تقد یر خود ت را بد وز
کار دست شان به روی پارچه را به شکل امروزی تولید می کنند و می فروشند. من برای این گروه از زنان کارگاه های آموزشی برگزار می کنم و درواقع واسطه ای هستم که میان نگاه آنها و سلیقه و نیاز امروز شهرنشینی پُل می زنم. این زن ها قدرت خلق عجیب و هنر بی بدیلی دارند و ما سعی می کنیم هنر آنها با کمترین دخل و تصرف با سلیقه مردم به روز رسانی شود و هدف نهایی این پروژه فرهنگی توان بخشی زنان است. سرمایه ...
کمپینی برای حفظ باغ های قصرالدشت شیراز/ ریه های شیراز به پای منفعت چه کسانی در حال قربانی شدن است؟!
شهرداری با باغداران برای حفظ و احیای باغ های شیراز اشاره نمودو نوشت: مشکل #باغهای_شیراز از خود شهرداری هست... همه شیرازیا باغ های قصردشت رو میشناسن.. شهرداری باغ ها رو تملک میکنه،خراب می کنه، آپارتمان میسازه ،میفروشه..هیچ تسهیلاتی به باغدارها نمیده،نه آبی نه چیزی،اجازه ساخت دستشویی هم تو باغشون ندارن..حرفم بزنی میان تملکش می کنن... علاوه بر فعالین توییتری استان فارس و شیراز کاربران سایر شهرها ...
مردی که پس از اعدام زنده شد!
+از زندان آزاد بشی کجا میری؟ میرم روستای خودمون. غلامان. +خانوادت اونجا هستن؟ نمیدونم. +مرخصی که میری چه کار می کنی؟ نمیدونم.خیلی وقته نرفتم. اگه آزاد بشم میرم سراغ کاشی کاری +خاطره ای برای گفتن داری؟ هیچی. +تو زندان چه کار می کنی؟ بازی، ورزش؟ نه هیچی. با دوستام می گیم و می خندیم. ...
فلکه اول
| شهاب نبوی | چند روز پیش دوست دوران دبیرستانم رو بعد سال ها توی پارک دیدم که مثل یه تیکه گوشت، افسرده و داغون روی نیمکت نشسته بود. زدم پس کله اش و گفتم: غلام، چه خبرا؟ گفت: داغونم، دلت نخواد چند باری ازدواج کردم. اولی رو وقتی از دست دادم که بهش گفتم، می دونم تو خیلی آدم صادقی هستی؛ توام که می دونی من از شدت روشنفکری انگار پروژکتور به خودم فرو کردم، پس بیا و هر چی توی زندگیت اتفاق افتاده، برای من ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (495)
با یه دست صندلیش رو نگه میداشتم که فنرش برنگرده! 3. مهران مدیری قشنگ شبیه این شوهرخاله های فامیله که کل فامیل حس میکنن بامزست و تا یه تیکه بی مزه میندازه زن عمو و خالت میخندن و یکی از اون ته میگه خدا نکشتت آقا مهران! 4. به مادرم میگم از خونه تکونیت عاصی ام / میگه من الهه ی شست و شوی فارسی ام! 5. تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم، یه زانتیا اومد کنارم گفت: داری لایی ...
