سایر منابع:
سایر خبرها
دعواهای نوروزی عقدکرده ها
اداب و رسوم چگونه باید رفتار کنند و این اداب و رسوم تا چه حد منطقی است ؟ اول از همه به یاد داشته باشید که هدیه دادن با مناسبت و بی مناسبت الفت و مهربانی را زیاد می کند اما حتما شنیده اید که می گویند دوست مرا یاد کند با یه هل پوک! لذا هدیه ی شما حتما نباید بزرگ و گران قیمت باشد و همیشه هم نباید هدیه تان کوچک باشد بلکه باید با توجه به مناسبت های خاص برای همسرتان در حد توانتان هدیه بگیرید ...
همبستگی و اتفاق نظر مراجع شیعه بی سابقه است
... * سنت ازدواج و خواستگاری آنها تمایز خاصی ندارد؟ خیر! مهم این است که خانواده ها متدین و اخلاق و رفتار خوبی داشته باشند . * از نظر آمیختگی با فرزندان، اندرونی و بیرونی جداست؟ بله! مثلا در خانواده ما، خانم ها و آقایان هنوز بر سر یک سفره نمی نشینند، جدا هستیم . * بین پدر و فرزندان هم چنین حریمی هست؟ این مساله بستگی به شخص دارد و سنت خاصی ...
تسلط رویکرد حقوق بشری در مباحث مرتبط با رابطه جنسی/ نظام رسمی نباید وارد مبحث تربیت جنسی کودکان شود/ ...
نیاز میدانی خود به نتیجه ای رسیده اند و ممکن است تجربه جدیدی داشته باشند، ما نباید نگاه فرادستانه داشته باشیم اما در برخی از موقعیت ها باید نگاه ما فرادستانه باشد و اصول اخلاقی خود را در موقعیت فرادست بدانیم. یعنی اگر ما می گوییم زنا حرام است و رابطه جنسی در چارچوب ازدواج پذیرفته می شود، این پیش فرض ماست که از آن هم تنزل نمی کنیم و دیگران را در این مسأله عقب مانده می دانیم. اما این مسأله منافاتی ...
وقفی از جنس علم و فناوری احیای کننده فرهنگ ایثارگری در فضای مجازی
طرفی خانواده من گفتند: شما هم تهرانی این پسر هم تهران است باهم می توانید ازدواج کنید ، کمی فکر کردم ، در جلسه خواستگاری با شهید صحبت کردم، همیشه مباحث اخلاقی برای من یک رویا بود و شهید دقیقا خصوصیات اخلاقی مد نظر من را داشت، من مثل برخی از دخترها دنبال پول ، زیبایی ، شغل ... نبودم عاشق مباحث فلسفی – عرفانی بودم، خوشبختانه همسر شهیدم دقیقا همفکر من بود . این مدرس دانشگاه ادامه داد: ...
تعیین دستمزد، قربانی اختلاف 2 وزیر/سیاست های نئولیبرالیستی تحمیلی از سوی دولت
نماینده شان نمی شود. بنیان های دموکراتیک در حوزه اقتصادی یکی دیگر از پیش شرط های گفت وگوی اجتماعی است که از آن نیز بی بهره هستیم. برابری جنسیتی در قانون کار از دیگر شرایط تحقق گفت وگوی اجتماعی است. شرایط الزام آور و ضمانت اجرای کافی هم برای رعایت سه جانبه گرایی را هم نداریم. به جز این باید امکان تجزیه و تحلیل های اقتصادی مستقل وجود داشته باشد که نیازمند آمار و ارقام است که آن هم در اختیار ما نیست ...
زندگی عجیب داماد سرخانه ای که شهردار شد
شروع کند. با این حال اجازه نداد همسرش به تحصیل ادامه دهد و این موضوع سبب شروع اختلاف هایی میان زن و شوهر جوان شد. از طرف دیگر مرضیه پی برد شوهرش مرد خسیسی است و حتی برای پرداخت خرجی خانه سخت گیری زیادی می کند. چند باری هم با هم بحث و دعوا کردند و همین موضوع باعث کدورت پدر مرضیه شد و به دامادش مهلتی برای تهیه خانه مستقل داد تا دیگر شاهد شنیدن صدای بحث زن و شوهر جوان از طبقه پایین خانه اش نباشد. ...
بازاریابی برای خیانت و جنایت
. بعد هم به من گفتند شما انتخاب شدید و باید تا چند روز دیگر کارتان را شروع کنید. من هم چند روز بعد به آن شرکت رفتم و به طور رسمی کارم شروع شد. متاهلی؟ به خاطر مشکلات و اختلافی که با همسرم داشتم به مرز جدایی رسیده بودیم. او درخواست طلاق داده بود و شرایط درستی در زندگی ام نبود. از نظر عاطفی هم خیلی آسیب دیده بودم. با همسر مقتول همکار شدی؟ بله. آن زن مدیر ...
هنوز هم دلتنگی هایم را برای وحید پیامک می کنم/ حتی ذره ای از رفتن همسرم به سوریه پشیمان نیستم
خانواده شان جهت آشنایی تشریف بیاورند. همان جلسه اول آقا وحید هم تشریف آورده بودند و من اصلا انتظارش را نداشتم و آماده نبودم و فکر می کردم صرفا جهت آشنایی حضوری آمده اند. ولی خانواده ها اصرار کردند با هم کمی صحبت کنیم. من اصلا آمادگی صحبت کردن نداشتم ولی از آنجا که معیارهای خودم را برای ازدواج می دانستم، قبول کردم. برای من بسیار مهم بود همسر آینده ام عفت کلام و عفت نگاه داشته ...
صبر کن، طلاق نگیر
بزرگتر از اینها دست و پنجه نرم کردند و به قول معروف به پای هم پیر شدند. زن و شوهرها باید نسبت به اشتباهات همدیگر توان چشم پوشی داشته باشند و تمرین کنند تا به هنگام رنجش ها، اختلافات و سختی های زندگی قوی، مهربان و شکیبا باشند صبر، یعنی حفظ آرامش. تفاوت ها و اختلاف های کوچک و بزرگ، می تواند در شرایط بحرانی و اتفاقات ناخوشایند زندگی مشترک مانع وقوع بسیاری از حوادث ناخوشایند شود ...
هنوز هم دلتنگی هایم را برای وحید پیامک می کنم/ حتی ذره ای از رفتن همسرم به سوریه پشیمان نیستم
خانواده ام خواستم که اجازه دهند یک بار دیگر صحبت کنیم، شاید به مشکلی برخوردیم که دیگر نیازی به اصرار و ادامه نبود. در آخر، بعد از محرم و صفر سال گذشته، قرار شد بیایند و باقی صحبت ها را بکنیم. جلسه ی دوم من بسیار آماده بودم و حتی دو صفحه سوال نوشته بودم! جالب تر هم این بود که جلسه ی اول چندان دقتی به چهره شان نکرده بودم و نگران بودم اگر ظاهرشان به دلم ننشست، چگونه جواب رد بدهم! ...