سایر منابع:
سایر خبرها
فرهنگ امروز/ بهروز زواریان: Die genannte Frage ist heute in Vergessenheit gekommen, obzwar unsere zeit sich als Fortschritt anrechnet die Metaphysik wieder zu bejahen. Gleichwohl h lt man sich der Anstrengungen einer neu zu entfachenden γιγαντομαχι ́ α περι ́ της ονσι ́ ας f r enthoben. پرسش یادشده [هستی] امروزه به فراموشی سپرده شده است؛ هرچند زمانۀ ما همچون پیشرفت تأیید دگربارۀ متافیزیک محسوب می شود، بااین همه، ...
، هنوز روشنفکران نفوذ دارند؛ هرچند که به نسبت خودشان کم شده است و دلیل آن را به سبب اقتضائاتی می دانم که مربوط به دوران کنونی است. پس به سبب شرایط و مختصات کشور ما طایفه نواندیشی دینی تأثیر بیشتری داشته و دارند. اما در مورد موضع بیژن عبدالکریمی با عنوان مرگ روشنفکری موافق نیستم و واژگانی همچون مرگ و پایان را آنچنان منقح ندانسته و از آن درکی ندارم. بگذارید اندکی در مورد شورش های دی ماه صحبت کنیم ...
هنر وجود داشته است. اما درباره صنف؛ به نظرم باید آنقدر گشوده باشیم، مخصوصاً در جایگاه های پیشکسوتی و مدیریتی در صنف و دولت، که منافع همه تئاتر مدنظر باشد و خیلی خودی و غیرخودی نکنیم. من با همین نگاه همیشه به فعالیت های صنفی و خانه تئاتر توجه کردم و منافع خانه تئاتر را به عنوان تشکیلاتی با کارکرد صنفی که حضورش در هر شرایطی بسیار موثر است مورد توجه قرار دادم. حتی در هر مصاحبه ای در مورد ...
انسانیِ اسلامی سخنان بی ارزش و تحکم آمیزی را به زبان رانده اند که هرچند از جهت علمی وجاهتی ندارد لکن در نشان دادن ابعاد مهمی از پشت پرده حتماً مفید است و تاریخ از آن استفاده خواهد کرد. با این حال، من اخیراً با اظهار نظر سیاسی یکی از اندیشمندان خوش نام کشور درباره علوم انسانیِ اسلامی روبرو شدم که حقیقتاً تعجب آمیز بود. البته روشن است که تعجب من به خاطر ورود این عزیز در میدان نقد عالمانه و مشفقانه علوم ...
، یعنی آیت الله شیخ فضل الله نوری اختصاص داد. وی در این زمینه کتب مختلفی نگاشت که معروف ترین آن دوره هفت جلدی مشروطیت و حاج شیخ فضل الله نوری است. بدین ترتیب، تاریکی ها و ابهامات تاریخ مشروطه را برطرف ساخت و غبار تحریف از چهره شهید خطه نور یعنی شیخ شهید و سایر عالمان راستین عصر مشروطه برگرفت. انتشار گاهنامه کوثر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358 دست به تأسیس و مدیریت مجله مذهبی ...
دوران جدید با یک گسست آغاز شد. رنسانس حادثه ای غیرقابل پیش بینی بود و با این داعیه پدید آمد که تاریخ را آدمی می سازد. در مورد این سخن هر نظری داشته باشیم، در اینکه تاریخ اروپا به حکم موجبیت تاریخی ساخته نشده و مخصوصاً پیش آمدنش با تفکری نو و تلقی تازه ای از انسان و از وجود امکان یافته است، به دشواری می توان تردید کرد. اروپا طرحی در برابر خود یافت که می بایست آن را اجرا کند. این طرح گرچه غیر واقع ...