سایر منابع:
سایر خبرها
اولش در فیلم های بعدی به داستان زندگی نسل قبلی شخصیت های اصلی پرداخته شده) خلاصه اینجوری شد که سریال شب های برره شکل گرفت. البته چند هفته طول کشید که موفق شدیم یه کمی اون پرت وپلاهایی که تو جلسه گفتیم رو به هم ربط بدیم، عوضش کلی بهمون خوش گذشت اون سال!
که ساز میزنن فقط، به محض اینکه طرف شروع کرد خوندن باید بزنی بعدی. 14. اگر منتظرید یه پسر پولدار و خوش تیپ بیاد خواستگاریتون بدونید پسر با اون مشخصات بعیده از تور دخترای فامیل و همسایه و همکلاسی رد بشه برسه به شما. 15. اینکه تو فیلما نشون می دن زنه با پاشنه بلند می دوئه همش جلوه های ویژه س. من الان با کفش پاشنه بلند نشسته بودم رو مبل چایی از دستم افتاد. 16. سه روزه ...
کردیم رو به عقب. باید می دویدیم، راه دیگری نداشتیم برای زنده ماندن. دشتِ بی انتها پیش رویمان دهان باز کرده بود و تمامی نداشت. معنای فراخی دشت را آنجا فهمیدم و خیلی چیزهای دیگر، مثل سنگینی، سبکی، رهایی و بزدلی. می دویدم، فقط می دویدم. مرگ از رگ گردن نزدیک تر شده بود. دشت هم تمامی نداشت. در گام نخست، اسلحه ام را انداختم زمین، به چه دردم می خورد؟ کسی پیش رو نبود بخواهم به سینه اش نشانه ...