سایر منابع:
سایر خبرها
داری که داشتم سمت دیگر را نگاه می کردم و متوجه شدم آنها می خواهند بچه ها را قیچی کنند، پشت بی سیم اعلام شد که بچه هایت را عقب بکش، گفتم باشد، اما من خودم می مانم، دلیلش را هم پشت بی سیم تعریف نکردم که چه می بینم، می ترسیدم نیروها روحیه شان را از دست بدهند، بچه ها همه عقب کشیدند اما من و کمکم و دو نفر دیگر ماندن. 4 نفر مقابل داعشی هایی که حدوداً 80 نفر بودند. یک تیربار پیکا دست ما بود. دو کلاش داشتیم ...
را نصیبم نمود. خدا را شکر می کنم که نعمت شرکت در عملیات به منظور روشن کردن سرزمینهای سرد و بی روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایی نصیبم شد و از خدا می خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهی از این دنیای فانی رفتم در زمره شهدا به حساب می آیم و از خدا می خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا ...