سر و صورت دوستم خون آلود بود او توهم زده بود و فکر می کرد صورتش به دو قسمت مساوی تقسیم شده است در همین حال رضا مقابل من قرار گرفت که من هم چند ضربه با قمه به بالا تنه اش زدم و سپس محمد به کمکم آمد و با او درگیر شد به طوری که درگیری آن ها به بیرون از ساختمان و داخل کوچه کشید. ... ادامه خبر