سایر منابع:
سایر خبرها
زوایای بسیاری از آن پنهان مانده. بنابراین مرور خاطرات و اتفاق های آن روزها از نگاه بزرگوارانی که بی ادعا در مسیر تحقق اهداف انقلاب زحمت کشیده اند، می تواند در کشف و زنده نگه داشتن آرمان ها موثر باشد. حسین میر از جمله یادگاران انقلاب و دفاع مقدس است که سال های زیادی از زندگی اش را در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده. او اکنون با ما از خاطراتش می گوید. من در اردیبهشت ماه سال 1334، در ...
شمایل طلبگی. همان عمامه ی جمع و جور، قبا و عبای ساده و تر و تمیز. سه روز بعد برگشت. با یک گردان رزمنده ی لر. همه مسلح، همه عاشق انقلاب. *** دم دمای غروب، سر و کله ی سربازای عراقی پیدا شد. با تانک و نفر بر پیش می اومدند.ما توی سنگرهای مخفی، حرکت اونها رو زیر نظر داشتیم و با خونسردی گذاشتیم از خط عبور کردند بعد اونها رو از پشت سر و دو طرف مورد حمله قرار دادیم.از زمین و آسمون ...
برخورد سیاسی و ... باشد. * داریم به نقطه اوج می رسیم ، اگر غفلت کنیم ضربه ای خواهیم خورد که تا 500 سال نتوانیم بلند شویم. * می خواستند به سوریه حمله کنند به دبیر کل گفتم برو به همه بگو اگر ناتو پایش را بگذارد به سوریه، منطقه منفجر خواهد * در داخل کشور مشکلات و نارضایتی کم نیست، در انتخابات 88 حدود 14 میلیون نفر به مخالفین که به این مشکلات پرداختند رای دادند، ما هم همان حرفها را می زدیم اما مردم احساس ...
کنیم . در پاسخ شما باید بگویم متولد 1322 مشهد هستم و آغاز فعالیت سیاسی بنده هم پس از ازدواج (در هجده سالگی) بود. شروع زندگی مشترک ما در طبقه دوم منزل برادر همسرم بود و فرزند اول ما (حسن آقا) در سال 42 همان جا به دنیا آمد . فضای منزل ما از ابتدا سیاسی و دینی بود. زیرا حاج آقای رحیم پور یک فعال سیاسی مذهبی شناخته شده و هنگام ازدواج در متن مبارزات نهضت امام خمینی(ره) در آغاز دهه چهل بودند ...
این عکس در جبهه به شهادت رسیده است اما این گونه نیست. من زنده ام و حالا با مشکلات شیمیایی ام دست و پنجه نرم می کنم. در عملیات خیبر شیمیایی شدم قبل از مجروحیت شیمیایی ام، در عملیات بیت المقدس برای آزادی خرمشهر، یک بار از ناحیه دست چپ زخمی شدم و یک بار دیگر دچار موج انفجار شده بودم، با این همه دوباره به جبهه برگشتم. سال 62 در عملیات خیبر شیمیایی شدم. آن روز چند نفر زخمی ...
...> آسمان انگار که می رفت کولاک شود. باد و سوز با هم می آمد و هر از گاه رعد و برقی از سمت آسمان به گوش و چشم می آمد. زمستان امسال سخت تر آمده بود. اختر میان حیاط مقر بود. محسن و سعید در پیراهن مشکی، پشت به دیوار داده بودند و به حرف های فرمانده سپاه گوش می کردند: - شما از همه دیرتر آمده اید. اینجا غوغایی بود. خانواده ی سردارزاده ها آمده بودند، محسن الوندی، خسرویان، محمد جعفری خودلان ...
است که از این طریق آبی برای اقتصاد ایران گرم نمی شود... نمی توان به مردم گفت شرایط خطیر است اما در رفتار دولت ردی از این خطیر بودن مشاهده نشود. اگر اقلام منابع و مصارف دولت را نگاه کنیم می بینیم دولتی که به مردم سخت می گیرد آن هم با این رویه ها، نان را در ماه های پایانی سال 30 درصد گران می کند... وقتی به مصارف بودجه عمومی در سال 94 نگاه می کنیم به نسبت پیش بینی عملکرد سال 93، مصارف دولت 33/7 افزایش ...