دوشنبه ۰۴ تیرساعت ۰۶:۵۲Jun 2024 24
جستجوی پیشرفته
حیات ۱۳۹۸/۰۲/۱۵ - ۰۹:۵۵

وقتی که جگر همسنگرم را در دستم دیدم

1398/02/15 حیات: بعد از نماز ظهر و عصر و خوردن ناهار، حدود ساعت دو – سه بود که من و افاضل به سنگری رفتیم و نشستیم تا کمی خستگی در کنیم. ناگهان صدای انفجار شدیدی بلند شد و به دنبال آن سنگر رو سرمان خراب شد. از بالای خاک صدای مرجانی را شنیدم که گفت: حسن، حسین سالمید؟ ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)