نوبت به شهید زینت رسید که برود. در آغوش گرفتمش. زینت گفت: علی آقا فکر می کنید من به اتکای این تجهیزات و مهمات به میدان نبرد می روم؟ نه، امید من به صاحب الزمان (عج) است. ما برای ایشان می جنگیم و ایشان ما را تنها نمی گذارد. ... ادامه خبر
جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کردهاید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0