سایر منابع:
سایر خبرها
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از فارس، عبدالزهرا سنواتی، رئیس شورای شهر اهواز بعد از ظهر امروز با اذعان به مشکلات موجود در حوزه آسفالت خیابان های این کلانشهر اظهار کرد ...
و ما از صدای اونا قبل گل می فهمیدیم این شوت قراره گل شه و این ها. دوتا لته سفارش دادیم با یه چیز کیک که باز من همیشه گفتم که این دو تا سفارش های راحت کم ریسکی هستن و اکثر جاها رضایت رو جلب می کنه. بچه ها قلیون هم داشتن و گویا راضی هم بودن. سرویس بهداشتی شون طبقه بالاست و بزرگه نسبتا و تمیزی اش هم نسبیه و من رفتم دستمال نداشت برگشتم اطلاع دادم، سریع حلش کردن. تا ...
چون پرتقال بعد از خشک شدن کمی تلخ میشه. 5- اگه میخواید از بخاری یا شوفاژ برای خشک کردن استفاده کنید پیشنهاد میکنم از یه تکه آلومینیوم به جای سینی استفاده کنید تا روند کار زودتر طی بشه. 6- بهتر است کف سینی رو کاغذ روغنی بذارید و چیپسها رو توش بچینید در تصاویر نیست ولی بهتره که باشه توجه داشته باشید که چیپسها نباید روی هم قرار بگیرند چون درست خشک نمیشن و همینطور شربت اضافی شون رو هم باید ...
اولیه زندگی خود با انواع سختی ها و رنج ها مواجه هستند، این بازیگر، ویدیویی از خواستگاری لاکچری اش رو به رخ می کشه. کاربر دیگری نوشت: فیلم از مراسم خواستگاری زیر آب شون منتشر می کنن که مثلا بگن خیلی هالیوودی هستیم! کاربر دیگری هم نوشت: این سلبریتی هایی که خبر از درد مردم ندارن چطور توی صفحات مجازیشون برای مردم جامعه نسخه می پیچن و از مشکلات اقتصادی می گن. واکنش ها البته همه هم سویه انتقاد از طاهری را ...
به گزارش همسو نیوز از همدان، درمان اعتیاد یکی از پرهزینه ترین موضوعاتی است که هر ساله بر بدنه وزارت خانه های کشور وارد می شود. در کنار هزینه های مادی، روند بازگشت معتاد به جامعه و مسئله اشتغال از دیگر دغدغه های بعدی است که باید در فرآیند ترک اعتیاد در نظر گرفت. ...
می کنیم راضی باشیم و بقیه رو هم با دلایل منطقی راضی کنیم. مخاطبان ایرانی چه نقدهایی به قسمت آخر و پایان سریال دارن؟ معمولا چه بحث هایی بین شون شکل می گیره؟ اونا جذب چه بخش هایی از سریال شدن؟ اکثر مخاطبان ایرانی مانند بقیه دنیا از پایان ناراضی بودن و در بحث هایی که انجام می دن درباره پایان های جایگزین صحبت می کنن. هرچند دلیل اصلی نارضایتی اینه که اون طوری که می خواستن داستان تموم نشد و ...
.... پورمهدی دوباره از نرده بان چوبی بالا رفت. سر ریسه رنگی را محکم کشید و به دور یک میله که لب پشت بام مسجد نشسته بود، بست. چراغ ها که روشن شد، عرق پیشانی اش را با آستین گرفت و چشم انداخت به خیابان. راه باز شده بود؛ اما ماشین ها خیلی کند حرکت می کردند. ده تا اتوبوس کنار خیابان ایستاده بودند. چند تاشان هنوز با گل استتار شده بودند. قیافه اتوبوس ها و پاسداران جوانی که سریع پیاده می شدند، برای پورمهدی ناآشنا بود. یکی از نوجوانان مسجد، پا تند کرد و آمد پای نرده بان و سرش را گرفت رو به بالا و گفت: از جبهه اومدن... همه شون پاسداران... انتهای پیام/ ...
هم میپَرَن ابرهای ابلق* با غُِرولُندو غامبوغومب و تق تق *با سر و صدای زیاد و غُر و دُر* حاصل جنگِ ابریا گریغِ *در پایان جنگ هر دو گریه می کنند* گریغُشو خوراکِ چنتا بیغِ *گریه شون میریزه تو رودخانه ها* از نِمِ سال و دَشتو و کُدر بَند گِمِسکِر و لیکَر و دشتِ وَربند حسن لُری اناغ و تَنگِ گُروَه آو بَشو و کُوَنز و چَنتا گُردَه *اسامی ...