سایر خبرها
زیادی ظرف کوچک سفالی دیدم. از همان موقع شروع کردم. بعد از مدتی عروسک سفالی بامزه ای روی میز، مقابل ما ایستاده بود که نامش را جِنابِ سُفال گذاشتیم. او در ادامه مقدمه آورده است: حضور جِنابِ سُفال آنقدر شادم کرد که تصمیم گرفتم شخصیت های بیشتری بسازم. هر عروسکی که ساخته می شد، فکرم گسترش بیشتری پیدا می کرد. مهارتم در ساخت بیش تر می شد و نگاهم وسیع تر. احساس می کردم دنیایم بزرگ تر شده و می توانم ...