سایر منابع:
سایر خبرها
وحشتناک ترین اسیدپاشی در کرج / اسیدپاشی پسر 15 ساله روی مادر دختر مورد علاقه اش
حادثه 24 - عشق پسر 15ساله به دختر 12ساله باعث شد دراقدامی هولناک روی مادر دختر مورد علاقه اش اسید بپاشد. براثر این اسیدپاشی، زن جوان بینایی چشمانش را از دست داد. هفته گذشته اسیدپاشی در یکی از محله های کرج به پلیس گزارش شد. با توجه به حساسیت ماجرا یک تیم از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی البرز در محل اسیدپاشی حاضرشده ودریافتند روی زن30ساله ای در نزدیکی خانه اش اسید ...
اسیدپاشی هولناک روی خانم میانسال به دلیل مخالفت با یک ازدواج
پسر نوجوان وقتی با مخالفت مادر دختر موردعلاقه اش روبرو شد روی صورت او اسیدپاشید به گزارش عرشه آنلاین ؛جانشین فرمانده انتظامی البرز از دستگیری عامل اسیدپاشی به چهره یک خانم میانسال در منطقه مهرشهر خبر داد و گفت: انگیزه متهم از این اقدام مخالفت این خانم با ارتباط متهم با دخترش بوده است. سرهنگ محمد نادربیگی روز شنبه 23 دی ماه با اعلام این خبر گفت: 28 آذر ماه سال جاری خبر وقوع ...
این زورگیران همسرم را کشتند؛ روایت نازنین از شبی که ماه کامل شد
. مردم که جلو آمدند با پدرم تماس گرفتیم، بعد رفتیم بیمارستان، از شدت ترس فقط می لرزیدم. به سختی توانستند نگهم دارند و آرامبخش تزریق کنند. بعداز آن هم سونوگرافی شکم و بقیه مراحل درمانی. دختر همانطور که زخم های مچ دستش را به آرامی ماساژ می دهد، می گوید همه شان چاقو و قمه داشتند؛ همین ها بودند. دختر بعد از حادثه زورگیری تا به الان پیش روانشناس می رود تا کمی آرام بگیرد. ...
داستان ترسناک شب های تهران از زبان مامان زری و5 زن آواره در پاتوق ها
در کمپ را 23 روز تحمل کرد و آمد بیرون؛ کمپی در شهریار. نزدیک 27 سال مواد کشیده و به گفته خودش این 5 سال آخر مصرفش به بی نهایت رسید و دو، سه سال هم در منطقه خاوران کارتن خوابی کرد: در تهران دربه دری زیاد کشیدم. یکی، دو بار کمپ رفتم تا سر از اینجا درآوردم. بعد از ترک اگر یک روز بیرون از خانه بمانی، دوباره لغزش می کنی. یک پسر 24 ساله و یک دختر 15 ساله دارد. 17 ساله بود که همسرش، ازدواج دوم کرد، بعد ...
مرد اسیدپاش در جلسه محاکمه: از همسرم خواستم آشتی کند،نکرد او را سوزاندم
من کینه به دل گرفت. روز حادثه به مهدکودک رفتم و دخترم را تحویل گرفتم. در حال رفتن به خانه پدرم بودیم که به یکباره همسر سابقم سر راهمان سبز شد و ظرف اسید را روی صورتم پاشید. همان موقع دخترم که ترسیده بود خودش را به آغوش من انداخت که بخشی از صورت او هم سوخت. در یک لحظه دنیا برایم تیره و تار شد، او فرار کرد و من و دخترم سوختیم. زن جوان گفت: از آن روز تا حالا چندین مرتبه صورت و چشمم را ...
ناکامی 3 ساله پلیس اسلامشهر در کشف راز 2 مرگ سیانور ی
...، اما عجیب این بود که پدرشوهر سابقم به اداره پلیس رفت، رضایت داد و فرخ آزاد شد. من با پدرشوهر سابقم صحبت نمی کردم، اما وقتی پدرم از او سؤال کرده بود، او گفته بود که فرخ شیشه ای است و اگر او را آزاد نمی کردیم از ما کینه به دل می گرفت و برایمان خطرناک می شد. من از اینکه تنها مظنون را پدرشوهر سابقم آزاد کرده بود تعجب کردم، اما وقتی فهمید من ازدواج کرده ام از من به اتهام قتل شکایت کرد. قاضی براعه پس از ثبت اظهارات زن جوان، پرونده را برای رسیدگی به دادسرای شهرستان اسلامشهر فرستاد. ...
جنایات هولناک باند مردان افغانستانی؛ از سرقت و قتل تا تجاوز در پارک فدک
آید و یکدفعه چشمانش را بست و ساکت شد. وقتی امدادگران از راه رسیدند گفتند نبض ندارد و تمام کرده است. تنها چیزی که آرامم می کند این است که به اشد مجازات برسند. دخترم را آزار و اذیت کردند مرد میانسالی که در طرح پلیس حاضر شده یکی دیگر از شاکیان است. دختر و دامادش در حال پیاده روی در پارک فدک غرب تهران بودند که مردان جنایتکار به آن ها حمله کرده و بعد از ایراد ضربات چاقو و سرقت ...
اینجا کرمان است میعادگاه نجابت و شهادت
جوان آنلاین: هر حادثه تاریخی در پی خود، ادبیات و تاریخی می آفریند. رویداد تروریستی چهارشنبه 13 دی ماه در جوار گلزار شهدای کرمان نیز، قطعاً واکنش هایی در پی دارد که بخش هایی از آن ها را در گزارش نویسی، داستان نویسی و شعر آینده رصد خواهیم کرد. آنچه در پی می آید، روایتی است که یکی از اهالی قلم کرمان از این واقعه به رشته تحریر درآورده است. این دست نوشتجات را می توان پیش درآمدی دانست، بر روایت جامع فاجعه ای ...
پشیمانی از اسیدپاشی به همسر و دخترخردسال/حمله اسیدی به مادر و دختر
همراه دخترم سلینا به خانه پدرم رفته بودیم. من به میثم گفته بودم دیگر حاضر به بازگشت به زندگی مشترک نیستم .اما او دست بردار نبود و مدام با من تماس می گرفت و یا در فضای مجازی برایم پیغام می فرستاد . وی ادامه داد: آخرین بار در فضای مجازی و همه پیام رسان ها ،شماره تلفنش را مسدود کردم تا نتواند برایم پیام بفرستد. همین موضوع باعث عصبانیت او شده بود که سراغم آمد. زن جوان در تشریح جزییات ...
مقتول قبل از مرگ: شوهرم مرا آتش زد
ترتیب همسر زن جانباخته به عنوان مظنون تحت تحقیق قرار گرفت و گفت: من پیکان وانتی دارم که با آن باربری می کنم. همیشه در ماشین بنزین نگه می دارم. زمان حادثه سیگار روشن کردم و ناگهان آتش شعله ور شد. بررسی های بعدی فاش کرد این زوج با هم اختلاف داشتند و روز حادثه مرد میانسال همسرش را سوار ماشین کرده بود تا با هم به محضر بروند و جدا شوند. آنها خبر نداشتند برای طلاق اول باید در دادگاه درخواست ...
پسران دانش آموز طعمه اسیدپاشی های جوانی با ریش های عجیب
پسر جوانی که با ظاهری عجیب و غریب در یک روز، به دو پسرجوان حمله اسیدی کرده و بینایی چشم یکی از آنها را گرفته بود، وقتی در محاصره ماموران گرفتار شد، به سمت آنها اسید پاشید تا از مخمصه فرار کند اما هدف شلیک گلوله قرار گرفت. بااینکه او در این حادثه او جانش را از دست داد اما پیش از مرگ، انگیزه اش از این اسیدپاشی ها را افشا کرد.اما انگیزه اصلی جوان اسیدپاش چه بود؟ سه شنبه تلخ روز ...
مقتول زندگی مرا به شوهر سابقم گزارش می داد
بعد اتفاقی با او تصادف کرده باشی؟ متهم گفت: روز قبل می خواستم دختر همسرم را به خانه خواهرزنم که در نزدیکی خانه مقتول بود برسانم، به همین خاطر در آنجا حضور داشتم. از طرفی سرعت ماشینم حدود 30 کیلومتر بود. پس از آن فریبا به جایگاه رفت و گفت: پسرخاله ام با همسر سابقم دوست بود. همسر سابقم خانه ای دارد که پاتوق معتادان است و پسرخاله ام هم به خانه او می رفت. وقتی با فریبرز عقد موقت ...
حرف های باورنکردنی ستاره فوتبال: زنم و دخترم برای من مرده اند!
فاش شدن این موضوع اعلام کرد که فرزند و مادر دخترش برایش مرده اند. آنی از رابطه سه ماهه اتوئو و آنا باراکا در سال 2002 متولد شد. دو سال بعد دادگاه ثابت کرد که او دختر سامو است. با این حال در مارس 2015 آنا از دادگاه کمک گرفت چون بازیکن سابق چلسی دیگر نفقه دخترش را پرداخت نمی کرد. قاضی ایتالیایی 10 هزار نفقه در ماه را در نظر گرفت اما اتوئو این کار را انجام نداد و چهار سال بعد به خاطر پرداخت ...
اعترافات هولناک زن ورزشکار بعد از قتل همسر معتاد
مرا کتک زد. من هم از فرصت استفاده کردم و زمانی که پشتش به من بود، بند مانتویم را برداشتم و دور گردنش انداختم. بعد از قتل جسد را داخل اتاق خواب قرار دادم و اجازه ندادم که پسر 13 ساله و دختر 8 ساله ام از ماجرا باخبر شوند. روز بعد بچه ها را به خانه یکی از آشنایان بردم و بعد هم برگشتم و جسد را داخل حمام برده و مثله کرده و تکه های آن را داخل گونی انداختم. بعد هم گونی ها را داخل خودرو خودم قرار دادم و به سمت فشم حرکت کردم. فکر می کردی ماجرا برملا شود؟ هیچ ردی از این جنایت به جا نگذاشته بودم و نمی دانم چطور هویتش شناسایی شد و من لو رفتم. روزنامه ایران ...