سایر منابع:
سایر خبرها
ر ببینیم چند ثانیه ست، آخرش دیگه دیرمون شد برگشتیم خونه. 30. وقتی میمیری خونواده ت میرن جواز کفن و دفن بگیرن میپرسن مرحوم کانالی که قبل مرگ باید عضو میشد رو عضو شده؟ پاسخ منفی باشه میت رو زمین میمونه. 31. زیدان وقتی میخواد کسی رو نصیحت کنه میگه: بالاخره من دو تا شلوار بیشتر از تو پاره کردم. 32. از وقتی گفتن واسه جنگ تو سوریه سی میلیون میدن بابام یه جوری بهم نگاه ...
فکر کردی من احمقم. قیافه من شکل آدمای پخمه س؟ تو در من رگه های جنون و بیماری روانی دیدی که بیام 30 میلیون پول بی زبون رو بدم واسه آت و آشغالای تو؟ . تا حالا این طور تحقیر نشده بودم. دست و پایم شروع به لرزیدن کرد. هیچی نگفتم. یعنی چیزی نمی توانستم بگویم، فقط سرم را پایین انداختم و سعی کردم لبخند بزنم. آمد جلوی دخل و با صدای بلند گفت: د بجنب دیگه، یه بسته زرشک بده بهم، واسه جایزه میخوام، دارم میرم سر ضبط برنامه ، دیر میشه الان، یالا . این را که گفت شناختمش، اون کسی نبود جز همان مجری ممنوع التصویر که بعد از مدت ها با برنامه اکسیر به صداوسیما برگشته بود! ...
چرا از کارت بیرون آمدی . شب پنجم بعد از شهادتش به خوابم آمد، لباسش گل آلود بود، گفتم از کجا میای؟ گفت یه کار خیلی خوب برام پیدا شده. گفتم چه کاری؟ گفت تو به این کارها کاری نداشته باش. بعد آمد تو اتاق یه چیزی بهم داد، چیزی شبیه کارت بود. گفت اینو بردار هرچی دوست داری بخر. موقعی از خواب بیدار شدم موقع اذان نماز صبح بود. هردفعه که خوابش رو دیدم موقع اذان بوده یا بیدار شدم دیدم پدرم داره ...
♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ از نمایشگاه کتاب اومدم خونه بابام میگه چرا کتاب نخریدی . . انگار خودش هر بار میره نمایشگاه ماشین سه تا ماشین میخره و برمیگرده ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ جوک های باحال ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ ترسناکترین جمله: . . تو حساب کن من بعدا باهات حساب میکنم ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ طنز نوشته های جالب ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ یه ...
... تسبیحتو بپیچ بدور شصتت موبایلتم در آر بگیر تو دستت رعایت حق تقدم بده گازو بگیر به هچکی ام راه نده با هر کی خواس جلو بیفته لج کن برو جلوش فرمونو فوری کج کن یه دفه مثل اسب وحشی رم کن روی تموم آدما رو کم کن همیشه دوبله واستا راهو سد کن افسر اگه نبود چراغو رد کن سبقتو هر جور که دلت خواس بگیر ...
برایش خواب های زیادی دیده ...: اون وقتا خونه خواهرم بودم، تا یک روز که زدم از خونه بیرون، نمی دونم کجا بودم که دردم شروع شد، پول نداشتم ماشین بگیرم برم بیمارستان، وسط خیابون افتادم رو زمین، یه هو دیدم ای وای بچه داره می یاد، مردم دورم جمع شدن، سریع زنگ زدن اورژانس ، ولی تا برسه بچه اومده بود، بعد منو با یه جفت تو شکمم و بچه فرستادن زایشگاه، بیچاره بچه ام، منت دکترها را کشیدم تا یه لباس تنش کردن. واسه ...
خواهرم بودم، تا یک روز که زدم از خونه بیرون، نمی دونم کجا بودم که دردم شروع شد، پول نداشتم ماشین بگیرم برم بیمارستان، وسط خیابون افتادم رو زمین، یه هو دیدم ای وای بچه داره می یاد، مردم دورم جمع شدن، سریع زنگ زدن اورژانس ، ولی تا برسه بچه اومده بود، بعد منو با یه جفت تو شکمم و بچه فرستادن زایشگاه، بیچاره بچه ام، منت دکترها را کشیدم تا یه لباس تنش کردن. واسه همین می خواستن 500 تا بگیرن، با اون حال ...