سایر خبرها
جمعیت تولد دوباره جلوتر از ما سرخم می کنند و می خزند توی یک سوراخ. پاتوق آنجاست، آن ور آن سوراخ که ابتدا باید مددکارها واردش شوند تا ساکنان پاتوق چهره های آشنا را ببینند و از بوی غریبه ای چون من به تکاپو نیفتند. چند دقیقه معطل می شویم و باد آن بوی شامه آزار را می کوبد توی صورتمان؛ دلم آشوب می شود. مددکارها اشاره می کنند که بیایید، دلشوره ول کنم نیست، اشتیاق ورود به محفل معتادان کارتن خواب ...