سایر منابع:
سایر خبرها
شون ماشاءالله سرحال و قبراق بودن. گلر ما هم وحید قلیچ بود! اونو صدا زدم و پرسیدم وحید فنری؟! قلیچ هم گفت آره علی آقا! خیالتون راحت... گفتم وحید اگه امروز گل نخوری، 50هزار تومن دستخوش از من می گیری! اونم چشماش برقی زد و دوباره گفت خیالتون راحت! بازی شروع شد، چپ و راست استقلالی ها توپ می ریختن روی دروازه ما... وحید هم مثل فنر می پرید، شیرجه می زد و توپ ها رو می گرفت. آقا چپ زدن گرفت، راست زدن گرفت ...
؛ خیال کردی عروسی کردم؟! خنده ام گرفت:” منو باش؛ فکرکردم مثل یه پهلوون درست و حسابی، ماشین رو از جا بلند کردی و... جون تو راست می گم!” – رو آب بخندی هی!... این حرف ها برای من جون نمی شه! باید هرچه سریع تر دربرم و جونم رو نجات بدم!... ای وای، جمال جیم جیم! جیم شو پسر که بیچاره شدی!!... و گوشی تلفن را رها کرد و پا به فرار گذاشت... داد زدم:” الو! .... الو ...
یه گوشه بشینم. دیگه با این گوشه نشینی اینجا و اونجا چه فرقی می کنه. آسمون خدا همه جا یه رنگه. اگه برم اونجا فقط می خواهم یه باری باشم رو دوش بچه هام. چند ثانیه بعد انگار که چیزی یادش افتاده باشه دستامو با دستای لرزونش می گیره و با صدای خیلی آروم میگه: راستی بهت گفتم که زن دوم شوهر سابقم مرتب حداقل ماهی یکبار میاد بهم سر می زنه؟ نگاهش می کنم و با لبخند می گم: نه. ادامه می ده ...