سایر منابع:
سایر خبرها
...> حلقه زن خانه به دوش توایم چون در تو حلقه به گوش توایم بی طمعیم از همه سازنده ای جز تو نداریم نوازنده ای از پی توست این همه امید و بیم هم تو ببخشای و ببخش ای کریم چاره ما ساز که بی داوریم گر تو برانی به که روی آوریم این چه زبان وین چه زبان را نیست گفته و ناگفته پشیمانیست در صفتت گنگ فرو ...
... در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان گه گه به زبان اشک آواز ده ایوان را تا بو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان دندانه هر قصری پندی دهدت نونو پند سر دندانه بشنو ز بن دندان گوید که تو از خاکی ما خاک توایم اکنون گامی دوسه بر ما نه و اشکی دوسه هم بفشان از نوحه جغد الحق ماییم به دردسر از دیده گلابی کن دردسر ما ...
رفتار شوهر بخورد. اگر می خورد پس به طلاق راضی شود خودش و ما را خلاص کرده اند، چه ضرر دارد که او هم بشود؛ البته اگر او را دیدید و راضی کردید زود به من بنویسید که نایب السلطنه روحی فداه عرض کنم... بعضی از این نامه ها بلند و برخی مانند این نامه کوتاه است: قربانت شوم مرا چو با تو سخن گویم و سخن شنوم نه چون گوش فهم بماند نه گوش استفهام. {بقیه کاغذ سیاه مشق است} او ...
...، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان)، بی بال پریدن (نثر ادبی)، مجموعه شعر آینه های ناگهان ، به قول پرستو (شعر نوجوان)، گزینه اشعار ، مجموعه شعر گل ها همه آفتابگردان اند ، دستور زبان عشق ، سنت و نوآوری در شعر معاصر منتشر شده است. قیصر امین پور پس از تصادفی در سال 1378 همواره از بیماری های مختلف رنج می برد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر ...
استقبال کردند. عباس احمدی از دیگر شاعران برجسته طنز کشور بود که در این مراسم به شعر خوانی درباره جریانات روشنفکری و بحث روز یعنی ژن خوب پرداخت. نخستین روز مهرماه 88 همراه با احمدی نژاد بخشی دیگر از این برنامه که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و هر چند ثانیه با تشویق حاضران قطع می شد، استندآپ کمدی وحید اشتری بود، او که از فعالان جنبش عدالت خواه دانشجویی بود به خاطرات ...
بد می شود نقشه ات این است زن گیری جدید گر خطا اجرا کنی بد می شود! گرچه بی پولی ولی از باجناق پول استدعا کنی بد می شود! داخلِ شهری که زشتی رونق است زشت را زیبا کنی بد می شود شاعر : امیر حسین خوش حال مطالب مرتبط : شعر طنز : کار راه انداز، عاقل باجناق باجناق کار راه انداز، عاقل باجناق پیشرو در ... شعر ...
چو آب هستم و گاهی چو آتشم از این دوگانگی ست که بس درد می کشم سویَم میا و روح پریشان من مخوان اوراق کهنه ای ز کتابی مشوشم پرهیز این زمان ز من ای نازینن که من سر تا به پای شعله و پا تا سر آتشم با پای خویش ز آتش عشق تو بگذرم خویش آزمای خویشم و روح سیاوشم دارد رواج سکه قلب هنر حمید عیب من که کنون پاک و بی ...