سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده خمامی منزل ما بودند مادرم در آشپزخانه سفارش کرد که ابتدا شربت را تعارف خانمی که از همه مسن تر هست – مادر داماد- کنم و بعد از خانم ها به سراغ آقایان برم. وقتی شربت را جلوی مادر داماد گرفتم با صدای بلند گفت: به به عروس خانم ... بعدها متوجه شدم این رمز بین مادر و پسر بود! اگر مادرشوهر مرا پسندید این جملات را بگوید و در این صورت " آقامحمد" مرا نگاه کند که البته وقتی نوبت داماد شد و من ...
هستند و با آرامش پیش می روند. البته تا قبلش با خشم با دشمنان خدا می جنگند، امّا وقتی اسیر می شود دیگر آرام است. می داند عند ربهم یرزقون خواهد بود. لذا آن کسی که غضبش برای خدا هست، چنین خصوصیّتی دارد و غضبش، شجاعت می شود. امّا کسانی که الهی نیستند، می ترسند. شما نگاه کنید آمریکایی ها را گرفتند، چه کار کردند؟ گریه می کردند. بعد وقتی به کشورشان رفتند رجز خواندند، بچّه های سپاه باعظمت ما بیان ...
...، من حتما می روم. اجر شما، همسر و فرزندانم کمتر از من نیست و باور کنید اینجا جای خانم ها نیست؛ چراکه خداوند جهاد را از دوش خانم ها برداشته ولی این صبر را فقط شما می توانید طاقت بیاورید. به شوخی و خنده گفتم ان شاءا... شهید می شوی، ولی شربت شهادت را چند بار بخورتا جانباز نشوی. احمد گفت دعا کن شهید شوم. گفتم دعا کردن هزینه دارد. باید قول دهی که بعد از شهادت، زیاد به خواب من بیایی، چون من آرام و ...
شروع به گریه کردن کرد. ناصر در اورژانس کار می کند به او خبر داده بودند. می گفت از اطراف میدان شهدا تا میدان آزادی پیاده رفته بود. وقتی پیشم آمد سرش را روی پایم گذاشت و گریه کرد. من هم کمی اشک ریختم، اما نمی خواستم گریه کنم. به بچه ها گفتم پدرتان به آرزویش رسید. حیف نبود که به شما می گفتند پدرتان در اثر تصادف یا سرطان فوت کرده است؟ گفتم مهم این است که خوب زندگی کنی و بمیری ...
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، بازگشت به وطن و خانه و کاشانه، برای هر آدمی شیرین و لذت بخش است. شاید تحمل دوری و فراق بخشی از زندگی اغلب افراد باشد ولی اینکه این دور بودن از خاک وطن به اجبار باشد، بخشی از قضیه ای است که هر کسی نمی تواند آن را متصور شود. اگر این فراق در قالب اسارت متصور شود، می توان به عمق درد و سختی آن واقف شد. دوری که چندین سال طول کشیده و سربازان وطن در 26 مردادماه 69 به وطن بازگشتند. این جمله ا ...