سایر منابع:
سایر خبرها
اهمیت و وجوب شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
که به شهر مقدس قم آمده و در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) نزد شیخ احمد اردبیلی رفت و گفت که شیخ، من درد کتف دارم، سفارش مرا به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) کنید. وی ادامه داد: شیخ احمد اردبیلی به جوان گفت که چرا مشکلت را به خود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) نمی گویی؛ ایشان هر روز یک ساعت پیش از اذان صبح در مسجد خودشان هستند؛ آن جوان وارد مسجد شد و دید که فردی او را صدا می زند ...
پایان 30 سال دوری؛ از پاریس تا قم/ شهادت کمال برایم افتخار است
هایی به نیابت از مادر شهید کمال که قبل از شهادتش در اثر تصادف از دنیا رفته بود بزند. مادر کمال مسیحی بود و شهید در جایی گفته بود دوست داشتم مادرم مسلمان شود و با هم به قم بیاییم. چند نفر از دوستان کمال که با او در مدرسه علمیه حجتیه، هم حجره ای بودند و درس می خواندند هم آمده بودند و برای پدر از فرزند شهیدش و خاطرات آن زمان گفتند و اینکه کمال پسری آرام با اندامی نحیف بود اما دلش به وسعت ...
پایبندی به مقدسات ما را در اسارت حفظ کرد
های شهربابک، حمید رضا مستقیمی از بچه های سیرجان که اکنون کارخانه سنگ شکن در ابراهیم آباد رابر دارد، سید علی نور الدینی و احمد یوسف زاده نویسنده کتاب آن 23 نفر که با هم برنامه های فرهنگی در دوران اسارت داشتیم ، من را کاملامی شناسد، حتی در نامه ای که به صدام نوشته بود، اسم من را آورده بود و گفته بود؛ آن موقعی که مختار افروغ 14 ساله زیرکابل سربازان شما دست پا می زد، آیا این حقوق بشر شما کجاست؟ آیا ...
احمد مسجدجامعی در گفت وگو با شفقنا: نامزد منتخب شهرداری تغییر نمی کند/ نجفی زورو نیست/ شعار ما شهر مردم ...
که همه چیز را سیاه و سفید می بیند و رد و تأیید می کند، مورد پذیرش و قبول مردم ایران نیست. رفتارهایی همراه با ادب و عقلانیت در میان اصلاح طلبان هست و نمونه آن هم احترام به رقیب است، من فکر نمی کنم تاکنون به رقیب خودمان توهینی کرده باشیم. به طور کلی باید بتوانیم تمام موارد مثبتی که گفتم را بیش از پیش در عمل و رفتار خود عملیاتی کنیم و این امر بسیار حائز اهمیت است. * شورای پنجم چگونه باید ...
نوه مصدق به فرزند کاشانی: تاریخ جواب ادعای شما را داده است با کسینجر و برژنسکی در دانشگاه هاروارد هم ...
نسرین وزیری: وقتی پی نامش در موتورهای جستجو بگردی بیش از آنکه او را نوه دکتر مصدق مرحوم بیابی، او را پزشکی چیره دست و فوق تخصص زنان و ناباروری خواهی یافت. پزشکی که آوازه اش مرزهای پایتخت و حتی کشور را درنوردیده و همچنان از فعالین این حوزه در سطح بین المللی است. محمود تنها نوه مصدق است که در ایران زندگی می کند و راضی کردنش برای مصاحبه، کار ساده ای نیست. حرف های من به چه درد شما می خورد؟ ، قبلا چند ...
روایت اولین اسیر فراری
، تحمل اینجا ماندن واقعا سخت شده بود.... از دیوار پایین پریدیم و وارد حیاط مدرسه شدیم، در مدرسه را باز کردیم و رفتیم داخل کوچه، حساب همه جا را کرده بودیم الا نگهبان سر کوچه... روی صندلی اش آرام نشسته بود و درحالی که اسلحه را به صندلی اش تکیه داده بود دست هایش را روی علاءالدینی که جلویش روشن بود به هم می مالید و زیر لب چیزی را زمزمه می کرد... چاره ای نبود باید از مقابلش رد می شدیم ...
14 اعتراف شوکه کننده درباره زندگی بازیگر زن پس از جدایی از همسرش
بازیگری درس خوانده بود اما با پدرم ازدواج کرد و در سن 28 سالگی با دو بچه از پدرم جدا شد. او از رویاهایش دست برداشت. من دختر آن مادر هستم. عشق من به فرزندانم، ارزش هایم، اهمیت دادن به اتفاقاتی که در سراسر جهان رخ می دهد، همه ی این ها را از مادرم دارم. هر روز به شدت برای او دلتنگ می شوم. من سعی می کنم همانطور که مادرم مرا بزرگ کرد بچه هایم را بزرگ کنم. من هیچ وقت حضور پدر را در کنارم ...
گزارشی از تعداد آزادگان ، شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
.... زمانی که ما برگشتیم خانواده محترم این شهید بزرگوار آمدند درب منزل و از ایشان سئوال کردند . به مادر ایشان گفتم: حاج خانم ناراحت نباش پرویز زنده است. ایشان می آید از ما جدایش کردند. به زمان برگشت او کم مانده است. بعد از این هم که برگشت در جمع سربازان گمنام امام زمان (عج) آن زمان قرار گرفت و در یک مأموریت به شهادت رسید. شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری ایسنا ، تاریخ انتشار: 26 مرداد 1396 ، کدخبر: 96052616312 ، www.isna. ...
شلیک به زندگی دایی شیشه ای
موضوع را به دوستم گفتم که با من همراه شد. شبی که خانواده ام به مهمانی دعوت بودند سراغ دایی ام رفتم. او خوابیده بود، سلاحی داشت که آن را در کمد پنهان کرده بود، آن را برداشتم و زمانی که در خواب بود یک تیر به سرش شلیک کردم و تیر دوم را دوستم به سرش شلیک کرد. برای این که ماجرا لو نرود، از گوشی دایی ام به مادرم پیامک زدم و اعلام کردم دزد آمده که آنها با من تماس گرفتند بعد هم دوستم فرار کرد. با اعتراف وی، همدستش نیز بازداشت شد و در مواجهه حضوری با وی به همدستی در قتل اعتراف کرد. متهمان پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شدند. ضمیمه تپش جام جم ...
افسانه سه یار دبستانی دروغ محض است/پاواراتی یک میلیون سال دیگر هم نمی توانست ردیف آوازی را ...
داشتند و آقای بهزاد یکسال روی این اپرا کار کرد و خوشبختانه نتیجه فوق العاده ای داشته است. من دیروز با یک خبرنگار صحبت می کردم گفتم اگر ایشان بعد از این اپرا از دست من به تیمارستان نرود خیلی جای امیدواری دارد! چون در تمام این یکسال در حال گفتگو و مشورت و ساختن اتودهای مختلف بودیم و اینجا جا دارد از آقای تاج و بهزاد و معتمدی و همه خواننده ها تشکر کنم که چنین فضایی را آفریدند. نمونه خارجی ...
کودک باید طراح، انتخاب گر و مجری بازی هایش باشد
این موضوع را پیدا کردیم که در ایران مشابه این مدرسه لبنانی را راه اندازی کنیم. وی با اشاره به انجام کارهای مطالعاتی برای تاسیس مهدکودک حسینیه شهید چمران افزود: در روند مطالعات تاسیس این مدرسه به این نتیجه رسیدیم که در حوزه کودک، خصوصا کودکان پیش از دبستان با کمبوهای بسیار جدی روبرو هستیم؛ ما در فضای تربیت دینی یک مدل منسجم و واحد که در قالب یک مهد پیاده شود، نداریم. این کارشناس ...
علت مرگ یزید چه بود؟
تدبیر24 ابن اثیر از نویسندگان نامدار اهل تسنن در کتابش به نام "الکامل فی التاریخ" درباره چگونگی مرگ یزد آورده است: سبب مرگ یزید، اصابت پاره سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدتی مریض شود، بعد مُرد. ذهبی (دانشمند پر آوازه اهل تسنن) از محمد بن احمد بن مسمع نقل می کند که گفت: یزید مست کرد و بلند شد که برقصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد. ...
ماجرای رجبعلی خیاط و عاشق دلباخته
امر خدا شد؛ خدا همه کاری می کند و او را زنده نگاه می دارد و هر اختیاری دارد. أنا حَیٌّ لا أمُوتُ أطِعنی فیما أمَرتُکَ أجعَلْکَ حَیّا لا تَموتُ ، من زنده ای هستم که نمی میرم، تو را هم همین طور می کنم و هیچ وقت نمی میری! *انسان هایی که از حصر جسمی، آزادند! در این روایت بعد از این که از قول خداوند در برخی کتب الهی می فرماید: من حیّ هستم و اگر اوامرم را اطاعت کنید، شما هم حیّ می ...
حکایت رمال
.... چند لحظه بعد دوباره به اتفاق برگشتند. گفتم منعی ندارد می توانید بنشینید ولی باید ساکت باشید تا تحقیق از این خانم تمام شود. در پاسخ سوالات دادگاه، قبل از این که خانمی که از وی تحقیق می شد پاسخ دهد، دو نفر دیگر همزمان پاسخ می گفتند. پس از چند بار تذکر، پذیرفتند سکوت کنند، اما تا دادگاه سوالی را می پرسید، باز به همان شیوه همصدا شروع می کردند به حرف زدن. شاکی در حالی که ...
غذای پرطرفدار اسارت
ادامه داد: نصفه شب آرام وارد خانه مان شدم، همه خواب بودند. وسایلم را جمع کردم می خواستم بیرون بروم که پدرم بیدار شد و گفت "کجا مسعود؟" جواب دادم: "من رفتم جبهه! خداحافظ!" به هر حال به مسجد رفتیم و از آنجا برای شرکت در عملیات فتح المبین منتقل شدیم که البته فقط در بخش پشتیبانی این عملیات حضور داشتم. خوش نظر گفت: دومین عملیاتی که در آن شرکت کردم بیت المقدس در کانال بیوض بود. 10 اردیبهشت سال ...
رواج پدیده کودک همسری
الان ازدواج نکنند، از همه چیز محروم می شوند . بعد از شام که در جمعی صمیمی تر نشستیم و دختران بگو و بخندی به راه انداخته بودند، این رضایت یا شاید اجبار درونی شده در حرف ها و برنامه های زندگی شان به خوبی دیده می شد. آنها در شرایط تا حد زیادی گریزناپذیر هستند که شاید به این زودی ها اجبار و تحکم درونی آن را درک نکنند و بعدها که درک کنند، مثل مادرشان، روی حق طبیعی شان برای زندگی چشم می پوشند. ...
به رهبرم بگویید، آمده ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، قسمتی از وصیت نامه شهید محسن حججی را باهم می خوانیم: بسم الله الرحمن الرحیم حالا که دست هایم بسته است می نویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستاده ام و ایستاده ام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانواده ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این ...
برگی از تاریخ ؛ انفجار روستای ده بزرگ باشت
دلش رقصان گشت ، که از سویی سرگرمش سازند ، و از سویی دیگر رهایش نمایند ، تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه ای بمیرد ، رگ های حیات او قطع شده ، و نابود ساختن او بر خدا آسان ، و به گور انداختن او به دست دوستان است . اما مومن با چشم عبرت به دنیا می نگرد ، و از دنیا به اندازه ضرورت بر می دارد ، و سخن دنیا را از روی دشمنی می شنود ، چرا که تا گویند سرمایه دار شد ،گویند تهیدست گردید ، وتا در ...
بی رحم ترین بیماری نادر دنیا گریبانگیر دختر ایرانی + عکس
به گفته متخصصان، "نوروفیبروماتوز"، یک بیماری ژنتیکی است که اعصاب و پوست را گرفتار می کند. در این بیماری تومورهای خوش خیم غیر سرطانی در مسیر اعصاب رشد می کنند و این رشد موجب بروز مشکلاتی در پوست و استخوان ها می شود. عوارض مهم آن هم عبارتند از تشنج، فشار خون بالا، انحراف جانبی ستون مهره، اختلالات تکلم، تومور عصب بینایی و کوری، شروع زودرس یا دیررس بلوغ. البته این بیماری منجر به بروز مشکلاتی برای استخوان ها هم می شود که معمولا شدید است و به سرعت پیشرفت می کند. "نیلوفر حقی" ...
غزل نئوکلاسیک زنده ترین جریان شعری است
راهنمایی که می دیدم بعضی از بچه ها متن های موزون می نوشتند و برای بعضی دیگر خیلی جالب و عجیب بود. خودم فکر می کردم این توانایی را همه دارند و خیلی خاص نیست. بعد همان طور که برای بقیه جالب است؛ برای خودم هم جالب شد. من هم به شکل کاملاً تفننی چیزهایی نوشتم. با زبان کاملاً محاوره و عامیانه و کاملاً تفننی آوردم در بین بچه های کلاس مدرسه. بعد هم معلم ادبیاتی که داشتیم خدا را شکر خیلی اهل ذوق و اهل تشویق بود ...
جدول فروش سینمای ایران/افت فروش برای فیلم ساعت 5 عصر
...، الهام کردا، لیلا موسوی، حمیدرضا آذرنگ، خسرو بامداد، بامداد نعمت الله خلاصه داستان فیلم: مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی می گردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار می کند آشنا می شود. کامران سرپناهی به او می دهد. مینا تحت تاثیر حمایت ها و محبت های کامران به او دل می بازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقمند است. روز ها از پس هم می گذرد و عشق مینا ...
روایت 78 ماه اسارت رزمنده اردبیلی/ 15سالم بود که اسیر شدم+تصاویر
. به خاطر فعالیت ها و تلاش های شبانه روزی، پس از شهادت فرمانده پایگاه مقاومت 17 شهریور (برادر جها نبخش عباس زاده ) در سن 13 سالگی به فرماندهی پایگاه مقاومت محله منصوب شد. بعد از اتمام امتحانات دوره راهنمایی در قالب نیروی ویژه بسیج عازم جبهه های نبرد شد و در اولین حضورش با عنوان اعزام مجدد در عملیات والفجر چهار شرکت کرد؛ حدود دو ماه بعد، دوباره راهی جبهه های نبرد شد و به جمع رزمندگان لشگر نجف ...
شهیدی که روز خواستگاریش گفت: من اول به عقد سپاه درآمدم + تصاویر
... آخرین تماس آخرین مرتبه ای که باهم صحبت کردیم، پنج شنبه بود. قرار شد فردایش تماس بگیرد که دیگر خبری نشد. خیلی منتظر شدم. همان شب تا تحویل سال منتظرش بودم و بیدار ماندم. بعدها متوجه شدم که جمعه صبح در پایگاه محل استقرار همسرم درگیری اتفاق افتاده می افتد و او و جمعی از دوستانش به شهادت می رسند. آنچه همرزمانش برایم روایت کردند این بود که درگیری بعد از اذان صبح اتفاق افتاده و علیرضا از ...
قصد کشتن برادرزنم را نداشتم
پنهان کرده بود که بعد از ازدواج به آن پی بردم. مادر و خواهر همسرم هم زیاد در زندگی مان دخالت می کردند و هر بار که با همسرم درگیر می شدم آنها مرا تهدید به مرگ می کردند.من واقعاً ازآنها می ترسیدم. در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد و احمد را به قصاص محکوم کرد.
گفت و گو با - داریوش فرضیایی - ، عموی پر جنب و جوش تلویزیون (1)
بزرگ داشتیم مادرم بیشتر می گفت همان جا در حیاط بازی کنیم و ما هم هر بازی که فکرش را بکنید در همان حیاط کوچک انجام می دادیم. از همه مهمتر همان نمایش ها بود که فکر می کنم نوعی تمرین برای شومن بودن من شد. تئاترهای تک نفره ای بود که هیچ کس فکر نمی کرد بتواند به این صحنه تلویزیونی منجر شود. ما هر شب فیلم اجرا می کردیم و قبلش خواهرم از من می پرسید امشب چه فیلمی داریم من هم به او می گفتم باید ...
تلگرافی که اسارت امام جمعه بافق را رقم زد
دیگر از دوستان از طرف یزدی ها تلگرافی را آماده کرده و فوت آیت الله حکیم را خدمت امام خمینی(ره) تسلیت بگوییم. وی افزود: در مدرسه فیضیه نشسته بودم که حاج احمد آقا با چهره گرفته پیش من آمدند، وقتی علت را جویا شدم گفتند افرادی که از استان های مختلف تلگراف زده و به امام تسلیت گفته اند را دستگیر کرده اند. فهمیدم که قرار است نوبت ما هم بشود، به آقای سالاری گفتم بلند شو تا برویم و وقتی از ...
تساوی مطلق جنسیتی غیرعقلایی فکر کردن است/تغییر در آندلس از آموزش و مسائل فرهنگی آغاز شد
،افرادی که شاید بخاطر یک سری مشکلات یا بعضا بخاطر کم کاری های ما به این وضعیت دچار شده بودند و اکثر آن ها هم خانم بودند و تا آن جایی که خدا توفیق و امکانات اجازه داد مشکلات این افراد را برطرف کردیم اما بحثی که این جا مطرح است وقتی این حرف را می زنیم یعنی نه درد آن کارتن خواب را فهمیده ایم و نه تلاشی برای رفع مشکل او کرده ایم و پا را هم از گلیم خودمان فراتر گذاشته ایم و کاری که خلاف شرع، عرف و قانون ...
در زدوخوردهای تمرین تئاتر “چلچلا” آسیب جسمی دیدم
داده است که با ادبیات روز نوشته و با شیوه های نوین اجرایی بر روی صحنه آمده است. این نمایش قصهٔ زنی قوی و مقتدر است که در یکی از روستاهای مازندران به نام اسک زندگی می کند، این زن، دختر یک ارباب بوده و با پسر یک خان ازدواج کرده و با او زندگی می کند. طبق آیین روستا یک روز در سال مردان از روستا خارج می شدند و روستا به قرق زنان درمی آمد. در همین فرصت چلچلا زنان روستا را تحریک به مقاومت در ...
بسته خبری چهارشنبه 25 مردادماه 1396
را امضا کن. امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر(ع). آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن. آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضا می کند. گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم ضامنم باش ای رضا ...
مصاحبه با آزاده اشکذری به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان
گروه بودم ولی من بدلیل مبتلا شدن به آپاندیس وبستری شدن در بیمارستان بقیه الله تهران روز ششم شهریور وارد اشکذر شدم در دوران اساراتتان پدر،مادر وخواهرتان به رحمت خدارفتند ودوبرادر گرامیتان حاج محمد حسین وعباس به درجه رفیع شهادت نایل گشتند شما چگونه خبردار شدید؟ بعد از عمل آپاندیس در بیمارستان بقیه الله تهران چند روزی اقوامی که ساکن تهران بودند واشکذریهای مقیم تهران که به ملاقات من می ...