سایر منابع:
سایر خبرها
اذان به وقت گلوی بریده ی تو می گویم...
تیز بناست نحر شوم با کدام نیزه تیز *** حسین مؤدب: صبح آغازی ندارد شام بی پایان من دیر از راه آمدی خورشید نور افشان من خواب دیدم سر به دامان تو خوابم برده است چشم وا کردم تو را دیدم که در دامان من... دیر راهب، روی نی، کنج تنور و بزم می من بمیرم! چه کشیدی تا شدی مهمان من پاسخت، آیینه حق، آیه آیه سنگ بود جان ...
اشعار ویژه شب سوم ماه محرم+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
از قبیله ی دُردی کشان پر دَردم که در هوای نگاه نگار می گردم دوباره دست نیاز و دوباره چشم امید به سوی خانه ی طفل سه ساله آوردم به نام نامی خاتون عشق، ماه دمشق دخیل یار شدم... تا رقیه ای گردم نگاه مرحمتش گرمِ گرم چون خورشید چه می شود که بیفتد به کلبه ی سردم؟ وجود او همه از نور ناب، نور لطیف و من کنار ...
روز وصل؛ امسال در حج 96 چه گذشت؟
گفت وقتی در نجف حاجی معین برق آورد، و موتور آن را در جایی گذاشته بودند که گویا نزدیک دستشویی بوده، شایع کردند که برق از توالت آمده و حرم را نجس کرده است. گفتند همین حاج معین، آب را هم از کوفه تا خانه اش در نجف با لوله آورد و مردم می آمدند و آب می بردند. برخی از ساعات به طبقه زیر زمین که محل ملاقات های مردم با اعضای شورای استفتاء است می روم و در گوشه ای نشسته و کارهای تایپی خودم را انجام ...
واکنش به اظهارات سخیف ترامپ در سازمان ملل/ تببین اهداف نهضت عاشورا و کربلا برای مردم/اشاره به آغاز هفته ...
را قدرت اول می دانستند اما به اذن خداوند امام خمینی(ره) آمد. وی افزود: آن ها فکر می کردند که دین ظلم ستیزی ندارد و نمی تواند در بطن زندگی مردم اثر بگذارد. اما دیدند که مردی از جنس نور آمد و توخالی بودن آمریکا را به همه نشان داد. امام جمعه موقت تهران اظهار داشت: شرق و غرب دست به دست هم دادند تا انقلاب را در نطفه خفه کنند اما موفق نبودند. آن ها حتی با نفوذی هایی مثل بنی صدر هم ...
جزای پیمان شکنان
آورد از آن پس پیشرفت پیامبر؛ آتش شعله و غضب را در درون مشرکان شعله ور می ساخت؛-از این لحاظ-در هرچند وقتی مرکز حکومت اسلامی را مورد حمله قرار می دادند، و آتش جنگ را روشن و با دادن تلفات سنگین؛ شکست خورده برمی گشتند، تا اینکه اسلام در نقاط زیادی از عربستان؛ طرفدارانی پیدا کرد؛ بت پرستان مجبور شدند که با پیامبر معاهده، و پیمان عدم تعرض ببندند، ولی پیمان آنان از دایره لفظ و نوشتن تجاوز نمی کرد؛ و ...
اشعار ویژه شب دوم ماه محرم+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
میان حلقۀ آنها دلش گرفت زانو رکاب کرد ابالفضل پیش او با بوسۀ ابروی سقا دلش گرفت بغضی شکست آه دلی سوخت در حرم زینب رسید کرب وبلا خاک بر سرم مسعود اصلانی یک قافله از نور فراتر از منظر آب روشنا تر یک قافله بیدارتر از صبح از هر چه طلوع باصفاتر یک قافله برگزیده ای که در زمرۀ عشق ...
بسته شعر آیینی به مناسبت ورود به ماه محرم
، دست حدیث دست تو را هیچ کس نخواهد گفت مگر به روز قیامت رود به منبر، دست شعرمحسن عرب خالقی به مناسبت ورود به ماه محرم الحرام یک جهان روضه و یک ماه محرم داری آه، آقای غریبم چقدر غم داری تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری این همه زائر دلسوخته ی خاکت را از ازل داشته ای تا به ابد هم داری ...
15 شعر برتر برای محرم
...، تکیهٔ سوگ است از لطف تو دارد سِمَت خادمی ات، مور شک نیست اگر خادم درگاه تو باشم... مانند غبارم که بپاخاسته در نور زنجیرزنی... سینه زنی... تعزیه خوانی... عرض ادب ماست به آن سینهٔ مَکسور در تکیه و... در خانه و... در کوچه و... بازار... هرگز نرود از نظر... آن حَنجر مَنحور آن سو، تو و عشاق زلالی که شهید ند این سو، منم و ...
سوره حشر حاوی اسم اعظم (محتوا، فضائل، ختم مجرب و...)
قرائت کن و اگر مردی شهید محسوب می شوی. هر کس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر او واجب می شود. امام صادق (ع): هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداوند فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می کند تا صبح از او مراقبت نماید. دانلود تلاوت سوره حشر – استاد عبدالباسط آثار و برکات سوره حشر شفای ...
اشعار ویژه شب اول ماه محرم+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
در حق تو وفا کردند ! که مرا اینچنین رها کردند شب شد و مثل یک غریبه مرا از سر خویش زود وا کردند و نخوانده؛ نماز مغرب را در نماز عشا قضا کردند پشت دیوار مسجد کوفه پشت ابلیس اقتدا کردند آه؛ مولا تو دیده ای حتماً با من آن شب چگونه تا کردند در هر خانه ای که رفتم آه در غربت به روم وا کردند دست من آب هم نمی دادند کوفه را مثل ...
محرم عید اضحی گشت
مشکو زبرجد شمع و مشکاتی ار لعل و عسجد قصری از آب و آتش ملمع بارگاه سلیمان مرصع طاق ایوانش از قاب قوسین چشمه آبش از شط عینین گریه در چشم او جوش می زد عزم رفتن در او شور نی زد مرکب از نور آمد براقش لوءلوء "لا" به زین و یراقش چشم او خیره بر بی نشان بود مقصدش آن سوی کهکشان بود آسمان راه آیینه بندش راه شیری غبار سمندش باد ...