سایر منابع:
سایر خبرها
ورامین زنگ زده بود میگفت آقای ترامپ احترامپ خودتو حفظ کن. 4. تو فیلمای هندی طرف در راه رسیدن به عشقش، فساد اداری کشورش رُ هم ریشه کن می کنه. در این حد خستم 5. این که بگی استعداد چاقی داری مثل این میمونه بگی با تلاش و پشتکار موفق شدم این ترم مشروط شم. 6. یه دوست دختر داشتم یه غلطی کردم بهش گفتم برنزه کنی بهت میاد. سری بعد که دیدمش شبیه گادوین منشا شده بود، یه ...
طیاره ها بلند می شوند چشم هایش کم سو تر می شوند. اصلاً شک ندارد که روزی این طیاره کاملاً او را کور می کند.: من هم مادر پیرمو نگه داشتم که حالا این دختر عصای دستم شده. هیچ کار خدا بی حکمت نیست چند سالی می شود که دیگر چشم هایش سویی ندارند اما گوش هایش هنوز سنگین نشده اند. سمعک ندارد، کمی تن صدایمان را که بالا می بریم سر درد دلش باز می شود: دست هام که سیاه شد طبیب ده مون می گفت باید بریم شهر ...
متوجه طبیعت می کرد: اون پرنده رو ببین! یا اسم این گیاه این است و... به جوی آب که می رسیدیم، همه کفش ها را می کندیم و پاهای مان در آب خنک می شد یا زمانی که با ماشینش ما را این طرف و آن طرف می برد. گاهی روی سقف لندرورش می نشستیم و در دست اندازها می پریدیم و جیغ می کشیدیم. گاهی می گفت برویم فلان ده شاهتوت بخوریم! طفلک خودش یکی دو تا می خورد اما ما بچه ها مثل وحشی ها همه توت ها را می ...
...: 1. قبل مصاحبه خیلی غرق مسائل ریز شدم در صورتی که میتونستم مفاهیم کلی رو با عمق بیشتری یاد بگیرم. 2. خودم احساس میکنم پر حرف بودم البته شاید هم نبودم و حس کذایی هست ولی بعضی موقع مثلا زمانی که گفتن دوست دختر داری یا شوخی های مثل این، میتونستم خودم رو بیشتر بگیرم (مثلا تو یه مورد گفتم نه مهندس واسه این کارا کسی ما رو تحویل نمیگیره البته جو کاملا شوخی بود) امیدوارم مفید باشه. ...
جیک نمی زد 100تا نون می گرفتم و تا می رسیدم خونه بابام می گفت ببین ضعیفه این آخرش یه چیزی میشه،تازه از همون وقتا طرفدار حق زن ها بودم ولی حیف که نمی شد تو روی بابام وایسم بگم ضعیف اون کسیه که حتی از اسم زن می ترسه واسه این بهش میگه ضعیفه ولی خب فرداپس فردا خودمم زن می گرفتم واسه سرکوب کردنش به کلمه ضعیفه نیاز داشتم .بااین اوصاف و با کشف تمامی نبوغم و البته هیبتم تونستم کاردانی ریاضی کاردانی فیزیک ...
پوسته هاشم تف می کنی رو فرش دو میلیون دلاری جهیزیه خانومت! اصلا تو به یه مرحله ای از بی مسئولیتی رسیدی که دیگه واسه خودتم ارزش قائل نیستی، نگاه به مدیرای ما نکن که این قدر نسبت به خودشون احساس مسئولیت میکنن که به خودشون نامه میزنن و از خودشون خونه میگیرن! تو اگه شخصیتت برات اهمیت داشت، اون میکروفن رو اون روز خاموش می کردی که حرفای ضدزنت در مورد اون خانومه اونجوری موقع انتخابات همه جا پخش نشه و ...