سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات نقل شده است. 14 مهر 96 چند روز است که از عشقم بی خبر هستم. حال دلم دست خودم نیست. گاهی با بیشترین سرعت ممکن می تپد و گاهی انگار می خواهد از حرکت بایستد. وقتی قرار است خونم برای اثبات عشق به او توی رگ هایم نچرخد، این قلب چرا باید بتپد؟ دقیقاً نمی دانم چه ام شده است. فقط می دانم کسی که به اندازه جانم می خواستمش، دیگر پیش من نیست؛ مرا ترک کرده است و هرگز برنمی گردد. خودش ...
خط خیلی خوب می نوشت کتب و رسائل زیادی به خط وی در دست است . سالیان دراز در مدرسه سپهسالار مدرس معقول بوده و در مدرسه علوم سیاسی نیز تدریس می کرد. (3) میرزا طاهر در کنار استادان دانشمند آن عصر به دلیل عشق و علاقه به فراگیری با سختکوشی و هوش سرشارش در فلسفه، ریاضیات، نجوم، طب قدیم، معقول و منقول، استاد زمان خود شد. قانون را تدریس می کرد، در نحو عرب، کلام و فقه شهرت یافت. در طول ...
برای زمستان سال کنونی دو گزینه وجود دارد؛ یا هوا همان طور سرد و خشک خواهد ماند و بارش های به نحو برف و باران نخواهیم داشت یا زیاد اندک می باشد و یک نگاه خوشبینانه هم می گوید، خدا بزرگ هست و زمستان پربارشی پیش روست البته این امیدواری هنگامی زیادتر می شود که مخزن های شن و نمک را در کنار خیابان ها و بزرگراه ها می بینی و با خودت می گویی شهرداری که بی خود و بی جهت و برای دلخوشی این مخزن ها را در ...
علمای جهان اسلام است. گذراندن دوره ی داستان نویسی حرفه ای، ویراستاری، عکاسی، فیلم سازی در کارنامه ی علمی، فرهنگی و هنری وی دیده می شود. * شبی در بوران روز آخر ذی الحجه، نماز صبح را در حرم امام رئوف خواندم و برای حرکت به سمت سبزوار آماده شدم. هنگام خروج از باب الجواد، چند لحظه رو به گنبد طلا با حضرت صحبت کردم و از ناتوانی ام در انجام وظیفه طلبگی گفتم. از امام مدد خواستم و به رسم ...
انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامة دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشة مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام(رض) یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار می دهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را می بوسد. شهید، خود دراین باره چنین می گوید: پس از اطّلاع از اینکه حضرت امام(رض) از شنیدن خبر روی مین ...
باهوش و در عین حال متواضع بود. من در حین مصاحبه حس می کردم که سمت محدودیت ها کشیده می شوم. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه یک جلسه ی فاجعه بار برای من به وجود آمد. من در این جلسه به دلیل عدم مهارت کافی و آمادگی قبلی شکست خوردم. شیانگروی بعد از شکست من با من بسیار مهربانانه رفتار کرد و من از گفت وگو با او لذت بردم. جواب مصاحبه ی من بعد از چند روز به دستم رسید و من رد شده بودم. البته انتظارش ...