برای زن ها منبر می رفتند و بعد از منبر و درس، اوقات فراغت خود را مشغول بازی با حیوانات می شدند. زن های محل می گفتند: نه به آن منبر و روضه و درس و نه به این بازی؛ او مثل بهلول زمان امام صادق(ع) دیوانه است. بنابراین از آن به بعد مشهور به بهلول شدند، و در زمان رضاخان نیز که قرار بود شناسنامه بدهند، شهرت ایشان را بهلول گرفتند. بهلول در شش سالگی به مکتب رفت. قرآن را نزد خاله پدر آموخت و در ...
، متوجه حضرت صاحب الزمان 4 شدم و از آن حضرت خواستم که مرا راهنمایی کنند. ناگهان آقایی نزد من آمد و گفت که دوستانت فلان جا هستند؛ برو تا به آنها برسی. من با خودم گفتم آن آقا از کجا زبان مرا می دانست و چگونه مطلع شده بود که من گم شده ام. اگر انسان واقعاً احساس کند که گرفتار هجران و فراق است و به فقر معنوی مبتلا شده، و باور کند که گناهان چون آتشی بر جانش افتاده اند، با حال مساعد و هماهنگ با ...
در این چند سال عمر خود امتحان راستی آزمایی نزد خداوند متعال را داده باشد و یکی از راههای آن راستی آزمایی در جمهوری اسلامی ایران زمان جنگ بود که باید آدمی از خانه و کاشانه و زن و فرزند و زندگی راحت در کنار آنان و مهمتر از همه از جان شیرین خود بگذرد و حتی زخم زبانهایی را پس از این همه از خودگذشتگی تحمل کند چیزی که دانش آموزانی چون شهید حسین فهمیده زود فهمیدند و راستگویی خود را در ایمان به خدا آشکار ...
حداقل آن را برخوردار بودم. چیزی شبیه معجزه شهرام: بازیگر شدن من چیزی شبیه معجزه بود؛ نه اینکه بازیگری فتح قله های دست نیافتنی باشد اما رسیدن من به این نقطه از جایی که آمدم که بعد از 25 سال، سالن سینما ندارد، سالن تئاتر ندارد، هیچ گونه امکانات فرهنگی ندارد، واقعا یک معجزه بود. گاهی که به این مسائل فکر می کنم، هم حال می کنم هم تنم به لرزه می افتد. فرار از مخمصه با ...
خانه
