مشکوک می زد ، بیشتر وقتش را در اتاقش بود ، گوشه ای کز می کرد و مثل قبل شیرین بازی در نمی آ ورد. سرسفره غذا هم اشتها نداشت و هیچ حرفی برای گفتن نداشت. با شک و تردید دنبال فرصتی می گشتم تا مچش را بگیرم. موضوعی که خیلی نگرانم می کرد افت شدید تحصیلی اش بود. ... ادامه خبر