همه چیز از روزی آغاز شد که الیزابت میلارد از کار در مزرعه خسته و کوفته بود، ازشهر نفرین شده ایی که در آن گیر کرده بود احساس بیزاری می کرد. به چندتا از از برگ های گیاه ریحان مقدس چنگی زد و درون دهانش چپاند. چند دقیقه بعد، به طرز شگفت انگیزی خودش را پرانرژی احساس کرد. ... ادامه خبر