شنبه ۰۵ خردادساعت ۱۹:۰۳May 2024 25
جستجوی پیشرفته
وارث ۱۳۹۸/۰۵/۰۷ - ۱۴:۰۸

شعر/آخر شبیه جد غریبش شهید شد

لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بود مردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشه حجره به روی خاک پروانه وار غرق تب و التهاب بود از بسکه شعله ور شده بود آتش دلش حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود در ازدحامِ هلهله های کنیزکان فریاد استغاثه او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)