خبرهای هاشمی رفسنجانی 29 مهر 1394 - hashemirafsanjani.ir
در سالهای گذشته، براساس آمار موثق، بالاترین حجم نقدینگی را در کشور داشتیم و همزمان کارآفرینان از کمبود نقدینگی شکوه داشتند ...
امام خمینی (ره) : در دوران مبارزه اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس نماها از میدان به در می رفت.. ...
ساعت هشت به دفترم رسیدم. ساعت نُه صبح رؤسای دانشگاه ها آمدند. [آقای مصطفی معین]، وزیر علوم گزارش داد. من هم صحبت مفصلی کردم و وعده رفع محدودیت ها در برنامه دوم را دادم. ...
ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. قرار بود آقای دمیرل ساعت هشت و نیم تلفن بزند که نزد. ساعت یازده زنگ زدند که گفتم وقت دیگری باشد؛ چون هنوز کشتی از ترکیه حرکت نکرده، نخواستم صحبت شود تا یقین حاصل شود ...
آقایان [محمدتقی] مصباح [یزدی] و [سیدابوالحسن] نواب آمدند. برای تصویب مواد درسی شان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، توضیحاتی نیز دربارة مدرسه باقرالعلوم (ع) دادند ...
در خانه بودم. بیشتر وقت به استراحت و معاشرت با بستگان و مطالعه گزارش ها گذشت. گزارش وضع اموال، شرکت ها و کارهای بنیاد شهید، بیشترین وقت را برد ...
سرماخوردگی دارم. از مُسکّن استفاده کردم. ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. کار زیادی نبود. آقای مجید انصاری آمد. برای مدرسه کرمانی ها و رسمیت یافتن تحصیلات دختران طلبه کرمان استمداد کرد ...
ساعت هفت و نیم به دفترم رسیدم. کارهای مانده تا ساعت نُه صبح انجام شد. نماینده، امام جمعه، فرماندار و شهردار آباده آمدند. خواسته هایی در مورد کارخانه سیمان، دانشگاه، سد و... داشتند ...
ساعت هفت و نیم به دفترم رسیدم. ساعت نُه صبح، مدیران و مسئولان اصلاحات اداری آمدند. آقای [سید منصور] رضوی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی] گزارش داد و من صحبت مفصلی دربارة اصلاحات اداری داشتم. ...
در اخبار مسأله درگیری های اپوزیسیون پاکستان با دولت و تبعید خانم [بی نظیر] بوتو و جلوگیری از راهپیمایی در صدر است. ...
در خانه بودم. کار زیادی برای انجام آورده بودم. ظهر بچه ها جمع بودند. مونا، [دختر فائزه] به سن تکلیف رسیده است و نیم سکه ای از مادرش به عنوان هدیه تکلیف گرفت؛ از لحاظ روحی ...
ساعت هشت به دفترم رسیدم. ساعت نُه صبح آقای [سید علی اکبر] اُجاق نژاد، [رایزن فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان] آمد. گزارش کار مدرسه علمیه برای تربیت طلاب [جمهوری] آذربایجان را داد ...
در خانه بودم. بیشتر وقت به مطالعه و استراحت و پیادهروی در حیاط خانه گذشت. ظهر بچهها به مهمانی رفتند. من و سعید[لاهوتی] ناهار خوردیم. عصر دکتر [سیدمحمود]طباطبایی، رییس دانشگاه پزشکی شهید بهشتی آمد ...
صبح جمعی از پرستاران آمدند. دکتر [رضا]ملکزاده[ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، گزارش وضع پرستاران و نیازها را گفت و من صحبت تشویقآمیز نمودم. ...
جمعی از نمایندگان مجلس، برای مشورت در ارتباط با برنامه سفرشان آمدند؛ عازم جمهوری های مسلمان نشین در شوروی بودند. توضیحاتی دادم که منجر به تغییر برنامه سفرشان شد. ...
جمعی از دفتر تبلیغات[اسلامی قم] و گروه فرهنگ و معارف قرآن آمدند. بر روی پروژه تبدیل یادداشت ها و فیش های نگاشته شده در زندان، برای تهیه تفسیر راهنما و کلید قرآن کار میکنند ...
برای شرکت در مراسم فارغالتحصیلی خلبانها، از منزل یکسره به دانشگاه هوایی رفتیم. بعد از تشریفات ورود و دیدن سان و استماع گزارش و سرود و اهدای جوایز، مراسم تحلیف انجام شد ...
ساعت نُه صبح، [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. در مورد پیشرفت حفاری های گاز پارس جنوبی در خلیج فارس و پیش فروش نفت گزارش داد ...
آشیخ حسین هاشمیان تلفنی صحبت کرد. دربارة دادن بیانیه و رفتن به دادگاه برای ختم ماجرا صحبت شد. جمعی از فرماندهان بسیجی سراسر کشور آمدند ...
تا ساعت نُه و نیم صبح در منزل ماندم و سپس برای شرکت در کنفرانس آنکتاد، همراه خانواده به محل [سالن همایش های]صداوسیما رفتیم ...
ساعت هفت و نیم به دفترم رسیدم. تا ساعت نُه صبح کارها انجام شد. آقای [حمید]میرزاده آمد و نیازهای اعتباری دانشگاهها و بازسازی را توضیح داد ...
هنگام حرکت از منزل، عموزاده آشیخ محمد هاشمیان رسید که قرار شد شب بیاید. من به دفترم رفتم؛ بعداً احمدآقا هم به ایشان ملحق شده و در منزل با عفت دربارة مساله اخیر آشیخ حسین صحبت کرده بودند ...
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر:
تصویر: